گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ مریم فاطمی؛ فیلم سینمایی روز روشن، ساخته حسین شهابی این روزها روی پرده نقرهای سینماهاست. فیلمی که علیرغم کیفیت خوب و داستان قابل توجهی که دارد در بدترین زمان ممکن اکران شد. قرعه اکران این فیلم به روزهای ابتدای بهمن ماه و چند روز قبل از آغاز جشنواره فیلم فجر؛ یعنی درست زمان سوخته اکران افتاد که این مساله در کمتر دیده شدن این فیلم خوب بسیار موثر است.
داستان روز روشن درباره زن جوانی است که به دنبال اثبات بی گناهی مردی جوان و تبرئه او از اتهام قتل است. پویان در یک درگیری، عامل قتل برادر صاحب شرکتی که در آن کار میکرده، معرفی شده و قرار است پس از یک سال از وقوع قتل آخرین جلسه دادگاه او تشکیل و حکم قصاص صادر شود اما همه کسانی که شاهد اتفاق بودهاند و از بی گناهی او مطلع هستند حاضر نیستند در دادگاه به نفع او شکایت دهند زیرا از درگیری با صاحب شرکت و به خطر افتادن موقعیت شغلی خود میترسند. پرستار دختر پویان – پانتهآ بهرام - از یک صبح تا بعد از ظهر تلاش میکند شاهدان را راضی کند تا به نفع پویان شهادت دهند.
داستانی تکراری که پاشنه آشیل فیلم شده است
همانطور که میبینیم داستان روز روشن داستانی تکراری است که به دفعات دستمایه ساخت فیلمها و سریالهای مختلف قرار گرفته است؛ به گونهای که همین خلاصه داستان ممکن است مخاطب را زده کرده و برای او دافعه ایجاد کند. در واقع، نقطه ضعف اصلی روز روشن همین داستان تکراری است و بهتر بود نویسنده بستر دیگری را برای بیان دغدغههای خود انتخاب میکرد که کمتر به آن پرداخته شده است و از این طریق مخاطب بیشتری را به تماشای فیلم خود ترغیب میکرد. از سوی دیگر، روز روشن قصه کم جان و کم رمقی دارد و در همین بستر تکراری نیز موقعیتهای چندان بکری دیده نمیشود که بتواند به غنای داستان نیز اضافه کند.
روز روشن؛ واکنشی به افزایش بی تفاوتی آدمها در جامعه است
روز روشن یک نقد اجتماعی صریح و گزنده اما بدون سیاه نمایی است. این فیلم درباره جوانی نیست که چند ساعت به صدور حکم اعدامش باقی مانده است بلکه درباره آدمهایی است که در این جامعه زندگی میکنند و هر یک به دلیل حفظ موقعیت خود حاضرند شاهد اعدام یک بی گناه باشند اما خود را درگیر ماجرا نکنند. اتفاقی که شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد اما حجم بالای بی اعتمادی، بی مسئولیتی و بی تفاوتی مردم را نسبت به یکدیگر نشان میدهد.
در این میان، روشن فرهودی تنها کسی است که از دل و جان و با تمام وجود برای اثبات بی گناهی پویان تلاش میکند. اما در مورد تلاش او نیز نکتهای وجود دارد. ابتدا تصور میکنیم روشن تنها به دلیل انگیزههای انسان دوستانه دنبال کار پویان افتاده و وقتی دیگران به او میگویند فکر خودش است و به خاطر علاقه به پویان تقلا میکند، چون به آن آدم ها اعتماد نداریم فکر میکنیم آنها به روشن تهمت میزنند. همانطور که خود روشن هم به خواهر پویان که همین نکته را به او یادآور میشود، میگوید: شما داری تهمت میزنی.
در این فیلم حتی به انگیزههای صرفا انسان دوستانه روشن هم نمیتوان اعتماد کرد چون او این کارها را برای مردی انجام میدهد که او را دوست دارد. در نهایت هم همین معجزه عشق است که پویان را نجات میدهد گویی عشق تنها راه نجات از این بن بستهای دروغ و ریا و منفعتطلبی است. در روز روشن نگاهی ظریف به کانونهای ثروت و قدرتی نیز وجود دارد که جلوی احقاق حق را میگیرند. در اینجا در یک اشل کوچکتر خانوادهای متمول هستند که شاهدان را با تهدید و تطمیع از دادن شهادت منصرف میکنند اما این مساله را میتوان در یک اشل بزرگتر نیز در سطوح بالای سیاست و اقتصاد مشاهده کرد و فیلم طعنهای ظریف است به این کانونهای قدرت و ثروت در سطح کلان جامعه.
آدمهایی که مسئولیتپذیر هستند
روز روشن فیلمنامه دقیقی دارد که کاملا مشخص است روی آن کار زیادی انجام شده است. در این فیلمنامه ریزهکاریهایی وجود دارد که به خوبی به کار شخصیتپردازی کاراکترها آمده است. مثلا خانم مهرنیا خواهر یکی از شاهدان که مهندس عمران است و با معمار بحث میکند که چرا میلهگردها را ضخیمتر نگرفته و تأکید دارد که باید ضخامت میلهگردها افزایش یابد تا در مقابل زلزله مقاوم باشد. همین خانم برادرش را به رغم مخالفت شدید او راضی میکند که شهادت بدهد. مسئولیتپذیری او در محل کار در زندگی اجتماعی هم نمود پیدا میکند. یا روشن که پرستار بچههاست و از آنجایی که با بچهها سر و کار دارد آدم مهربان و مسئولیتپذیری است که نمیتواند به اتفاقات اطرافش بی تفاوت باشد. روز روشن یک فیلم شهری است که تعداد زیادی از سکانسهای آن داخل ماشین میگذرند. یک فیلم خیابانی که داستان پر تنش خود را در خیابان و بین آدمهای همین جامعه و کوچه و خیابان تعریف میکند. این فضای خیابانی و ترافیک و شلوغی، فضای تنش و اضطراب را بهتر القا میکند.
شخصیتی که بر علیه بی تفاوتیها شورش میکند
در روز روشن شاهد بازیهای خوبی هستیم. از بازی پانتهآ بهرام گرفته که به خوبی از پس ایفای نقش سخت خود برآمده تا مهران احمدی که در نقش یک راننده آژانس مسئولیتپذیر و انساندوست ظاهر شده و در نهایت از مقام شاهد صرف تلاشهای روشن خارج و تبدیل به قهرمانی میشود که گره کور پرونده پویان به دست او باز میشود. او کسی است که در اینجا هیچ منفعتی ندارد و البته هیچ مسالهای هم او را تهدید نمیکند. در واقع، او کسی است که در نهایت بر همه آنچه فیلمساز به آنها نقد داشت از دروغ و منفعت طلبی و ترس تا بی وجدانی آدمها میشورد و تصمیم میگیرد بدون این که منفعتی داشته باشد علیه شیرزادها که شاهدان را تهدید و تطمیع کردهاند شهادت دهد. فیلمساز این انسان را الگو میداند. فیلمسازی که از بی تفاوتیها و نا مردمیها خسته شده و به آنها نقد دارد و حالا شخصیتی را خلق میکند که برخلاف جریان رایج آب در جامعه شنا میکند و بی تفاوت از کنار مسایل پیرامون خود نمیگذرد.