به گزارش گروه بین الملل«خبرگزاری دانشجو» به نقل از المانیتور؛ حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در مصاحبه تلویزیونی 5 فوریه، دیدگاه خود را درباره روابط بینالمللی کشورش اعلام کرده و تأیید نمود که صفحه جدیدی در روابط بین ایران و روسیه گشوده خواهد شد. اگرچه که دولت روحانی عموما سعی دارد روابط خود را با همسایگان بهبود بخشد، اما هیچ شکی نیست که روسیه جایگاه ویژهای در استراتژی منطقهای و بینالمللی تهران دارد.
پس از شرکت روحانی در نشست سازمان همکاری شانگهای در بیشکک در سپتامبر گذشته، مبادلات دیپلماتیک بین دو طرف افزایش یافته است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، قصد دارد به زودی عازم ایران شود تا عصر جدید روابط بین دو طرف را مستحکمتر سازد.
برای اینکه به چشماندازی درباره این روابط در حال توسعه دست یابیم باید ابتدا انگیزههای دو طرف را بررسی کنیم. ایران و روسیه در یک قرن گذشته رقیب و گهگاه شریک یکدیگر بودند. ایران هیچگاه برای روسیه، یا اتحاد شوروی سابق، یک متحد نزدیک و یا دولت نیابتی نبود. متعاقبا، تهران هیچگاه نتوانست روابطی بر مبنای اعتماد با مسکو برقرار کند. بدون شک، نزدیکی جغرافیایی، منافع مشترک منطقهای و ژئوپولیتیک انرژی دو کشور را در سطوح استراتژیک، مرتبط با انرژی و مسائل منطقهای به یکدیگر پیوند میدهد.
جدیدترین تحولی که هر دو قدرت را به یکدیگر نزدیکتر ساخته است بحران سوریه است. هر دو کشور تحولات سوریه را به عنوان مقدمهای برای توزیع مجدد قدرت در خاورمیانه جدید میدانند. بنابراین جای تعجبی ندارد که در دیدار چهارم فوریه، علی شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی، و لوگنی لوکیانوف، معاون دبیرکل شورای امنیت روسیه، هر دو طرف اعلام کردند که میخواهند روابط فیمابین را در "حوزههای امنیتی و اقتصادی" ارتقاء دهند.
با توجه به این خواسته، حرکت در یک زمینه مشترک بر اساس منافع کلی که هر کدام دارند، نیازمند تلاشی سخت است. صرفنظر از تنشهای تاریخی، هماکنون برخی مسائل وجود دارند که موانعی را بین دو طرف ایجاد می کند.
هر دو کشور خود را بازیگرانی مهم و مستقل در عرصه منطقهای و بینالمللی میدانند، اما آمریکا را به عنوان قدرت اول قلمداد میکنند که قصد دارد نقش منطقهای و بینالمللی آنها را تضعیف کند. در نتیجه، در حالیکه برخی منافع مشترک وجود دارد – به مانند مهار تروریستهای جهادگرا یا حل بحران سوریه – سایر منافع از همگرایی برخوردار نیستند، به مانند رژیم حقوقی دریای خزر، مسیرهای صادرات گاز و منافع منطقهای کلی در آسیای مرکزی و قفقاز.
پیچیدگ روابط بین تهران و مسکو در یک واقعیت ساده نهفته است: در حالیکه نفع مشترک هر دو در موازنه علیه تأثیرگذاری غرب در منطقه خزر است، اما رقابت بین آنها باعث گشته هماهنگسازی خطمشیها با مانع مواجه شود. بنابراین، یکی از مسائل واگرایی این است که این دو قدرت چه جایگاهی برای خود به عنوان بازیگران منطقهای و بینالمللی قائل هستند. این تضاد در حوزه انرژی نیز مشهود است اگرچه که تحریمها فعلا توجهات را از این امر منحرف کرده است. شرکتهای انرژی و ساخت و سازی روسی حضور فعالی در عراق دارند، اما در ایران، حضور روسها در بخش انرژی در کمترین میزان قرار داشته و تکنسینهای روس عمدتا محدود به ساختوساز در نیروگاه هستهای بوشهر هستند.
یکی از حوزههای رقابت نقش بالقوه ایران و روسیه به عنوان صادرکنندگان بزرگ انرژی است. پتانسیل هیدروکربنی عظیم این دو کشور که ذخایرشان در اختیار دولت است، همچنین، تمایل هر دو دولت به بهینهسازی خطمشی انرژی به منظور نیل به اهداف ژئوپلتیک راه را برای تدوین یک خطمشی انرژی هماهنگ شده، هموار کرده است، اما این امر تاکنون به دلیل رقابت بر سر دستیابی به بازارهایی به مانند اروپا، ترکیه و بالکان تبدیل به یک ستیزهجویی شده است.
تهران و مسکو نقشی اساسی در تأسیس مجمع کشورهای صادرکننده گاز داشتند. این سازمان سعی دارد فعالیتهای بین کشورهای صادر کننده گاز را هماهنگ سازد و از این رو نقشی به مانند سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) را بر عهده دارد. هنوز مشخص نیست که این سازمان، به دبیر کلی محمد حسین عادلی، میتواند همکاری بیشتری بین این دو بازیگر حوزه انرژی پدید آورد یا نه.
یکی دیگر از فاکتورهایی که بر روابط بین ایران و روسیه تأثیر میگذارد، اعمال تحریمهای خارجی علیه تهران است. در چند سال گذشته، روسیه در کنار قدرتهای خارجی برای اعمال تحریمها علیه ایران قرار گرفته است. این امر ایرانیها را بسیار خشمگین کرده و منجر به بیاعتمادی فزاینده نسبت به انگیزههای مسکو شده است. در حقیقت تحلیلگران ایرانی اعتقاد دارند که مسکو از مسأله تحریمها به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کرده تا امتیازاتی از غرب گرفته و در عین حال ایران را متقاعد کنده که قدرتهای 1+5 را از اعمال تحریمهای بیشتر بازداشته است. خلاصه اینکه، مسکو از بحران هستهای ایران سوءاستفاده کرده است تا هم از ایران و هم از غرب امتیازات اقتصادی و سیاسی کسب کند.
هماکنون که مرحلهای جدید در تحریمها آغاز شده است، به نظر میرسد که تهران و مسکو علاقهمند به توسعه روابط اقتصادی هستند. این دو کشور نه تنها در بخشهای هستهای و نظامی بلکه در حوزههای انرژی و صنعتی نیز دارای پتانسیل همکاری هستند. علاوه بر این، تعاملات امنیتی، نظامی و اقتصادی بین ایران و روسیه میتواند راه را برای نقش بزرگتر روسیه در خلیج فارس، یکی از حوزههای نفوذ سنتی آمریکا، هموار سازد.
همکاری استراتژیک بین ایران و روسیه میتواند به مسکو یاری رساند تا امنیت را در مناطق جنوبی روسیه برقرار سازد و بالاخص تهدیدهای فزاینده تروریستی را مدیریت کند. علاوه بر این، مسکو و تهران میتوانند مواضع خود را در موضوع تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و استفاده از منابع آن یکپارچه سازند. این امر شاید بتواند به حضور شرکتهای روسی در بخش انرژی، زیرساختها و پروژههای صنعتی، بینجامد بالاخص اگر دولتهای غربی به تدریج تحریمهای ایران را حذف کنند.
تهران علاقهمند به منافع امنیتی منطقهای ناشی از همکاری است یعنی ارتقاء امنیت در آسیای میانه و قفقاز. علاوه بر این، همکاری نزدیکتر با روسیه میتواند به تهران یاری رساند تا در صورت ثمربخش نبودن مذاکرات جامع با غرب، بتواند فشار تحریمهای احتمالی آتی را مهار کند. به بیان دیگر اگر، ممنوعیت شرکتهای خارجی برای ورود به بازار ایران ادامه یابد، این کشور میتواند تجارت و تعامل اقتصادی بیشتری با روسیه داشته باشد. این همکاری میتواند برخی از کمبودهای بخش انرژی و صنایع ایران را در زمان غیاب شرکتهای غربی تأمین نماید.
ایران همچنین سعی دارد از طریق تعامل با روسیه به یک قطب ترانزیتی بزرگ نفت و گاز بین تولید کنندگان انرژی در دریای خزر و بازارهای اقیانوسیه و آسیا تبدیل شود. در همین حین، همکاری کنونی در حوزه هستهای لزوما و نه صرفا به دلیل ملاحظات استراتژیک، ادامه خواهد داشت. ایران احتمالا ساخت تعدادی نیروگاه دیگر هستهای را به شرکتهای روسی سفارش خواهد داد. مسکو همچنین شرکتهای روسی را تشویق خواهد کرد تا خود را وارد بازار ایران سازند و از عدم حضور شرکتهای آمریکایی منتفع شوند. این امر علاوه بر انرژی حوزههایی چون خودروسازی، ساختوساز و زیرساختها در بر میگیرد.
جالب اینجاست که کارشناسان ایرانی تمایل دارند روابط تهران با مسکو را در یک زمینه استراتژیک گسترده ببینند نه در سطح دو جانبه. با این حال، برخی رویدادها به مانند تحولات بخش انرژی و یا مسائل منطقهای نقشی اساسی در رویکرد ایران نسبت به روسیه خواهد داشت. هر دو کشور در معرض پویاییهای گوناگون و نیز چالشهای سیاسی، ژئوپولوتیکی و بینالمللی هستند و روابط آنها گهگاه دچار نوسان خواهد بود. بنابراین گذر زمان میزان پایداری روابط بین ایران و روسیه را مشخص خواهد کرد.
برخی تحلیلگران روابط مسکو با تهران را فرصتطلبانه میدانند نه ژئوپلتیک. از این رو تا زمانی که عداوت بین تهران و واشنگتن ادامه یابد، مسکو میتواند هر کدام از طرفها را علیه دیگری به بازی بگیرد. اگر تهران و واشنگتن بتوانند زمانی موانع را برچینند، ایران میتواند روابط با روسیه را مورد تجدید نظر قرار دهد. بنابراین، شاید زمان آن رسیده که روسیه به دنبال یک همکاری استراتژیک با ایران باشد.