یک راوی دفاع مقدس گفت: در عملیات والفجر مقدماتی عراق برای ما فرش مین پهن کرده بود و این در حالی بود که رزمندگان اسلام بیتوجه به این همه مهمات دشمن، یکی یکی بر خاک و خون افتاده و بیصدا شهید میشدند.
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، خواجوی در جمع دانشجویان کربلای ایران در منطقه عملیاتی فکه بیان داشت: عراق در عملیات والفجر مقدماتی تاکتیک خود را عوض کرد و مدام برای رزمندگان اسلام کانالهای عمیق حفر میکرد.
وی افزود: در تاریخ 17 بهمن سال 61 منطقهای به عرض 40 کیلومتر و طول 60 کیلومتر در عملیاتی میان ما و عراق در زیر پای سربازان اسلام و کفر قرار گرفت.
این راوی دفاع مقدس با اشاره به باریدن باران در شب عملیات والفجر مقدماتی گفت: این باران به ما کمک کرد تیپ 18 امام رضا (ع) جلو رفته و با تیپ شهید برونسی به خط دشمن بزند.
خواجوی گفت: علی رحیمی از شهدایی بود که قبل از شهادتش هرگاه میگفتیم علی رحیمی در پاسخ می گفت شهید شده و این چنین بود که در غروب عملیات از بچهها خداحافظی کرد و به شهادت رسید.
وی به گم شدن گردان خود به همراه گردان شهید برونسی اشاره کرد و افزود: گردان شهید برونسی پس از گم شدن با شهید شوشتری تماس گرفتند و به صورت تصادفی ما و گردان شهید برونسی یکدیگر را پیدا کردیم.
این راوی دفاع مقدس ادامه داد: چیزی بیش از شش میلیون مین توسط عراق در این عملیات به روی زمین پاشیده شده بود و این یعنی عراق در عملیات والفجر مقدماتی برای ما فرش مین پهن کرده بود.
خواجوی با بیان اینکه شهید برونسی در آن شرایط به حضرت زهرا (س) متوسل شد، بیان داشت: در بهبوحه این عملیات ما شهید برونسی را نیز گم کردیم و در حالی که به دنبال ایشان بودیم به یکباره صدای یکی از عزیزانمان را از انتهای گردان شنیدیم که پایش روی مین رفت و با گفتن یک «یامهدی» سکوت کرد که عراق متوجه حضور ما نشود، هنوز چند قدم جلوتر نرفته بودیم که نفر دوم با فریاد «یامهدی» ما را متوجه رفتنش روی مین کرد هنوز به دنبال شهید برونسی بودم که نفر سوم روی مین رفت و تنهای صدایی که شنیدیم یک «یامهدی» دیگر بود نفر چهارم که روی مین رفت مطمئن شدم تا چند ساعت دیگر تمام بچهها را روی مینها از دست خواهیم داد و در اینجا بود که صدای شهید برونسی را شنیدم که می گفت باید برای خود خاکریز بسازیم.
وی ادامه داد: در نهایت بچه های مجروح و سالم را در کنار هم در 35 کیلومتری عمق عملیات قرار دادیم سردار چفرایی کسی بود که از کانال بالا آمد تا میدانهای مین را خنثی کرده تا برای بچههای آب بیاورد زمانی که او به هوش آمد در حالی که میگفت برای بچهها آب ببرید متوجه شد بچههای کانال کمیل همه شهید شدهاند و آبی به آنها نرسیده است و تمام آنهایی که زنده بودند نیز عراق با تیر خلاص به شهادت رسانده؛ بچههای کانال کمیل در اوج مظلومیت به خدای خود رسیدند.