گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ چند روز قبل به سایت دانشکده رفتم تا مثل دیگر دانشجویان از کامپیوتر دانشکده استفاده کنم. پس از چند دقیقه کودکی دبستانی پشت کامپیوتر کناری من نشست و شروع به بازی کرد.
سپس دیدم مادر این کودک و که از کارمندان دانشکده بود، از بیرون سایت نگاهی به وی کرد و با خیالی آسوده رفت تا به کارهایش برسد. یادم آمد هفته گذشته نیز که چند بار برای درس هایم به سایت دانشکده مراجعه کردم، مدام این کودک را می دیدم که با کامپیوتر بازی می کند.
این کودک یک ساعت و نیم یا دو ساعت بازی کرد و پس از اینکه خسته شد به حیاط دانشکده رفت تا بازی کند. در این مدت مادرش یک باز هم نیامد پسرش سر بزند تا ببیند بازی هایی که از سایت های «فلش گیم» انتخاب می کند مناسب سن او هستند یا نه، یا به او بگوید زمان استفاده او از کامپیوتر بیش از ظرفیت سنی او است. کودک خودش خسته شد و بازی های کامپیوتری را رها کرد. پس از بازی با کامپیوتر، هنوز هم رها بود و برای خودش آزادانه هر کاری می خواست انجام می داد تا ساعت 4 که ساعت کاری مادرش تمام شود و به خانه بازگردد.
به نظر نمی رسید این کودک از ظهر که از مدرسه بازگشته بود تا عصر به تکالیف مدرسه اش برسد. مادرش وقتی برای رسیدگی به تکالیف او نداشت. احتمالاً این مسئله باید در خانه حل می شد. یعنی این پسر بچه از ظهر تا عصر که از مادرش رها بود. عصر هم که به خانه باز می گشت، قاعدتاً باید دور از مادر به تکالیف مدرسه اش می رسید. به هر حال او در تمام زمانی که در دانشکده حضور داشت، وقت کافی برای بازی و استراحت داشت و الان که با خانه برگشته وقت انجام تکالیف است ... و استراحت مادر.
مانند این کودک حداقل سه بچه دیگر در همین سن و سال در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران حضور دارد.