کد خبر:۳۱۲۶۱۰
منتقدسینما یا خاله زنک؛ مساله این است!
فیلمی که لجِ خیلیها را در آورد!
فیلم چ تنها در ژانر وسترن قابل ارزیابی است، «فیلم اساسا قصه ندارد»، «فیلم نامه افتضاح است»، «قهرمان به شدت منفعل است». نقدها با این عبارات آغاز میشود...

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ محمد حسن صادق پور- پرده اول؛ برنامه این هفته هفت به نقد فیلم سینمایی "چ" حاتمی کیا اختصاص دارد. حضور چهار منتقد که گرد میز دایروی نشسته اند ظاهرا نویدبخش نقدی دوطرفه و منصفانه است. اما گویی در این برنامه شمشیر از رو برای آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا بسته شده است. اهانتی نمی ماند که دو منتقد مخالف ، به بهانه فیلم به ابراهیم حاتمی کیا وارد نیاورند.
«فیلم "چ" تنها در ژانر وسترن قابل ارزیابی است»، «فیلم اساسا قصه ندارد»، «فیلم نامه افتضاح است» ، «قهرمان به شدت منفعل است». نقد ها با این عبارات آغاز می شود و با شعاری بودن فیلم و خشم از تبلیغ تیزر فیلم در صدا و سیما و تریبون نماز جمعه(!) ادامه می یابد. اصلا بوی خوبی از میزگرد نمی شود استشمام کرد. دو منتقد موافق فیلم اما در برابر هجمه ها دفاع آبرومندانه ای نشان نمی دهند. جلسه نقد فیلم به دادگاه تفتیش عقاید حاتمی کیا بدل شده است. دلیل دل چرکینی منتقدین را از حاتمی کیا می توان حدس زد. دست آخر هم یکی از منتقدین حرف دلش را سربسته می زند. این که چرا حاتمی کیا اخیرا علیه سینمای اصغر فرهادی –فیلمساز محبوب جریان روشنفکری- سخن گفته است...
پرده دوم/
فلش بک؛ 5 اردیبهشت 93 (یک هفته قبل) / برنامه هفت قرار است فیلم سینمایی «خط ویژه» مصطفی کیایی را نقد کند. فیلمی که در جشنواره فجر، علی رغم رای پایین تر، کنار فیلم شیار 143 به عنوان بهترین فیلم از نگاه مخاطبان معرفی می شود تا کمی از سوزش سینمای روشن فکری از مقبول افتادن سینمای ارزشی نزد مخاطبان را بکاهد. مثل همیشه طیف روشن فکر، تریبون نقد را در دست دارند. رضا درستکار که اخیرا جای خالی مخالف خوانی های مسعود فراستی را در برنامه هفت پر کرده است ، این بار به رغم همیشه در قامت یک موافق سرسخت حاضر می شود. داشته ها و نداشته های فیلم خط ویژه را کنار هم گذاشته و از آن یک اسطوره ایرانی در ملودرام اجتماعی می سازد. منتقد دیگر هم که ظاهرا قرار بوده به عنوان مخالف سخن براند ، گوی سبقت را از دیگری ربوده و در حرکتی خارق عادت اسلایدهای آموزشی که از فیلم، شخصیت ها و فیلم نامه به عنوان یک الگوی آموزشی استخراج کرده را نمایش داده ، روی آن توضیحاتی ارائه می دهد. تمجیدها و تعاریف به حدی می رسد که کارگردان فیلم که پشت خط تلفن "هفت" است ، عنوان می دارد که منتقدین به زوایای پنهانی از فیلم اشاره می کنند که برای خود او نیز جالب است! [و چه بسا تا پیش از این اصلا به وجود چنین زوایای ناشناخته ای در فیلم خود فکر هم نکرده است!] ماموریت هفت برای برای بزرگ نمایی از فیلمی که سیاه نمایی را وجه غالب خود قرار داده ، با موفقیت به پایان می رسد.
پرده سوم/
فلش فوروارد ؛ 12 اردیبهشت 93 / موافقین "چ" همچنان آرمیده اند تا منتقدین هر چه می خواهند نثار فیلم و کارگردان کنند. اکنون منتقدین از فیلم عبور کرده و به خود کارگردان رسیده اند. تا می توانند مودبانه و به طرز شدیدا خاله زنکی به ابراهیم حاتمی کیا فحش می دهند که مطلق گرا ، تمامیت خواه ، طلب کار ، فضول و پرخاشگر تنها برخی از آن هاست. در آخرهم فیلم "چ" فیلمی عصبی عنوان می شود که ناشی از شخصیت عصبانی حاتمی کیاست! [احتمالا بر خلاف فیلم های جریان روشن فکری که اصلا و ابدا فیلم هایی عصبانی نیستند!] ماموریت هفت این بار هم با موفقیت به پایان می رسد...
پرده آخر /
این که صدا و سیما به تریبون رسمی جریان منحط روشن فکری در سینما و به عبارتی میدان باج خواهی این جریان تبدیل شده است نقدی است که بازگویی آن اگر می خواست اثرگذار باشد ، تاکنون اثرگذاشته بود. جان کلام این یادداشت اما چیز دیگری است.
منتقدین و نویسندگان جریان روشنفکری –مانند سینماگران این جریان – در این سال ها آن قدر مار خورده اند که افعی شده اند. آموخته اند که چگونه گنجشک را زرد نموده و جای قناری عرضه کنند. و می دانند که چگونه همسو با یکدیگر و با قلم خود، از یک اثر ارزشی ، یک فیلم وسترن(!) بی ارزش بسازند. اما آن چه انسان را بیش از همه آزار می دهد چیز دیگری است. نبود منتقدینی مستدل و سخن ور برای دفاع از حریم سینمای دینی و ارزشی.
هر چند به منتقدین جریان ارزشی کمتر تریبون رسمی داده شده است، اما متاسفانه باید گفت در همین معدود فرصت ها هم علی رغم منطق برتر، پیروز از میدان بیرون نیامده اند.
مخلص کلام این می تواند باشد که اگر اعتقاد پیدا کردیم سینمای امروز ایران در دو طیف ارزشی و روشن فکری قابل تحلیل است، دو طیفی که یک قطب آن راهبری چون حاتمی کیا و قطب مقابل راهبری چون اصغر فرهادی دارد، و اگر طیف ارزشی با دغدغه دینی را جریان اصیل و انقلابی برشمردیم ، لاجرم این طیف نیاز به منتقدینی کار کشته دارد. منتقدینی حزب اللهی که بتوانند پای ابراهیم شان بایستند همان طور که طیف مقابل سرسختانه پای اصغرشان ایستاده اند.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
واجب شد ببينم!!!!!!!!!!!!
اون روز که جيران اومد اون حرفا رو زد که زدين انداختينش بيرون گفتين به روشنفکرها ميدون داده حالام که گبرلو
تکليف ما رو روشن کنيد خط و خطوط و معيراتون چيه بگيد مام بدونيم
من نه اين برنامه هفت رو ديدم نه گبرلو رو زياد باهاش حال ميکنم چون برنامش بشدت منفعل
اما نميشه که هر بار سليقه اي ميايد نظر ميديد صداوسما افتاده دست روشنفکرها برنامه هاي تلويوزيون حزب اللهي ها رو ميزنن
خودتونم غرض ورزانه و مودبانه فحش ميديد
اين جملتون يعني چي که :
"تا کمي از سوزش سينماي روشن فکري از مقبول افتادن سينماي ارزشي نزد مخاطبان را بکاهد"
وقتي شما اينجوري ميگي اون طرفت هم ميگه که البته جفتتون اشتباه مي کنيد
اما اينکه مي گيد دست کياست، سينما هميشه دست روشنفکر نماها بوده.
البته اوايل انقلاب رو نمي کردن اما حالا دوباره هم رفته هاشون دارن برمي گردن و هم اونايي که نهان کرده بودن آشکارا صحبت ميکنند.
طوري هست که ديگه دلم با سينماي کنوني صاف نمي شه.
اما ايکاش براي سينماي انقلاب هم يه تريبون در تلويزيون داشتيم که به جشنواره هاي عمار و ... مي پرداخت.
اين جريان مثلا روشنفکري خيلي ادعاش ميشه که بلده فيلم بسازه!!!!!!!!!
اگه مردن برن بشينن منطقي با افرادي از قبيل طالب زاده ها بحث کنن
خيلي روشنه که از آقاي حاتمي کيا نارحت باشند. خدا حاتمي کيا را حفظ کنه.
کسي که ملاکش رضايت خدا باشه به اين تهمت ها و ناسزاها اهميتي نمي دهد ولي نبايد اين اهانت ها بي پاسخ هم بماند.