به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، دفتر مطالعات بنیادین حکومتی مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد: حاکمیت در بسترهای متفاوت تعاریف مختلف پذیرفته و متناسب با بسترهای تاریخی، برداشتهای انسان شناختی، معرفتی و تکنولوژی از آن شده است، همچنین در عین ریشهداری حاکمیت در آن انعطاف بسیاری مشاهده میشود و از صلح وستفالیا تاکنون شاهد تحولات جدی بوده است.
با گذر زمان حاکمیت و اقتدار مطلق به نفع جامعه بینالملل و تمام جامعه بشری محدود شد و این محدودیت هر روز ابعاد جدیدی به خود گرفت، به طوری که پیش از قرن شانزدهم حاکمیت و منافع کشورها در کانون توجه قرار داشت و نیازمند حمایت بود، اما امروزه منافع جامعه بینالمللی و کل بشریت اهمیت یافته و سزاوار حفاظت و حمایت است.
در این مقطع که مفهوم تازهای از حاکمیت به وجود آمد، تحولاتی در خط و مشیها پدیدار شد که متکی به برداشتهای سنتی نبوده است.
مفهوم تازه حاکمیت آمیزهای متوازن است که هنوز حکومت هسته مرکزی آن است، ولی عوامل دیگر کنشی متقابل با آن دارند و البته تمام این عوامل در درون نظام حقوقی داخلی، منطقهای و بینالمللی تعریف میشود.
اینکه دولت ـ ملتها با این واقعیت متناقض مواجهند که از یک سو ویژگیهای دائمی، مطلق و تجزیهناپذیر بودن حاکمیت در برابر موج جهانی شدن مورد تهدید واقع شده و حاکمیت، مفهوم سنتی خود را از دست داده و از جهت دیگر به عنوان دولت ـ ملتهای دارای حاکمیت و استقلال، به صورت اجتنابناپذیر در عرصه جهانی با یکدیگر به همکاری و رقابت میپردازند.
بر اساس این واقعیت متناقض، در خصوص پدیده جهانی شدن و حاکمیت ملی رویکردهای متفاوتی به وجود آمده است.
برخی بر این باورند که جهانی شدن سبب فروپاشی حاکمیتهای ملی نمیشود، بلکه این روند موجب «فرسایش حاکمیتها» یا «استقلال نسبی حاکمیتها» است و گروهی دیگر تحول مفهوم حاکمیت را به شرط استفاده به موقع از «فرصتهای جهانی شدن» موجب تحکیم استقلال منافع ملی، اقتدار و امنیت ملی واحدهای سیاسی موجود میدانند.
در مجموع با وجود اینکه گروهی بر این باورند که حاکمیت ملی در حال از بین رفتن است، دولت ملی همچنان نقشآفرین است و همچنان در تحولات بینالمللی نقشی غالب و مؤثر دارد.
در عین حال در جهان کنونی، حاکمیت ملی به شکل سنتی نمیتواند اقتدار خود را حفظ کند و در جامعه مؤثر واقع شود، زیرا جهانی شدن ساختاری تحمیلی را فراهم کرده که قدرت ملی در آن واقع شده است، به عبارتی بشر پیش از آنکه شاهد فروپاشی حاکمیتها باشد، بیشتر شاهد فرسایش آن است.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کنشگران این عرصه از یک سو تحت تأثیر و فشار فزاینده جهانی شدن با چالشهای یاد شده مواجه است و از سوی دیگر فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی در کنار فرصتها، تهدیدهایی را برای دولت، سیستم حکومتی، امنیت نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به همراه داشته است که بسته به میزان هوشمندی نخبگان و درک و شناخت آنها از فرآیند مزبور و عمل آگاهانه و فعالانه میتوان در برابر این تهدیدات ایستاد و از این فرصتها سود جست.
انسجام نخبگان، سیاستگذاران در تصمیمسازان بر حول محور تعریف واحد از حاکمیت و به تبع آن منافع ملی، بر مصونیت جمهوری اسلامی ایران، در قبال امواج منفی جهانی شدن میافزاید و بدین سان حاکمیت اداره امور با تدبیر و سامانی نو در کشور ضرورت کامل پیدا میکند.