به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از گیلان، شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای گیلان در انتقاد از برگزاری همایش بررسی توسعه و رشد همه جانبه و متوازن ایران که در رشت برگزار شد بیانیهای منتشر کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
یکی دو سالی است که عده ای با عنوان «نقشه راه توسعه و پیشرفت کشور» محمود سریع القلم، مشاور پیشین حسن روحانی را در نقاط مختلف کشور به جمع نخبگان اصلاح طلب و ملی گرا برده و نحوه رسیدن به توسعه و پیشرفت را از زبان وی می شنوند.
در این راستا این بار قرعه فال به نام برگزیدگان سن و سال دار اصلاح طلب و ملی گرای گیلان افتاد تا در 22 اردیبهشت ماه جاری با دعوت بنیاد اندیشه و توسعه گیلان که ظاهرا هنوز مجوزی ندارد، همایشی با عنوان «بررسی توسعه و رشد همه جانبه و متوازن ایران، زمینه ها و موانع تحقق آن» و با سخنرانی محمود سریع القلم و میدان داری عده ای از اساتید دانشگاه گیلان که در جریان فتنه 88 درس خود را پس داده اند؛ برگزار شد.
بهر حال کار نداریم که چگونه؛ چرا و با کدام مجوز همایشی با این حجم نقل و انتقال از سراسر استان آن هم در سالن بانک صادرات برگزار شد. اصلا به ما چه ربطی دارد؟ چرا همش دلواپس می شویم؟ ما باید سرمان به همان دویدن دنبال مجوز گرفتن همایش ها گرم باشد؛ اما اگر حق طبیعی نقد داریم، هرچند که کم سواد هستیم؛ اما نژادی نیستیم، شناسنامه هم داریم.
آقای سریع القلم در این همایش به مانند سایر برنامه ها و مصاحبه های قبلی در زمینه توسعه ایران به مباحثی اشاره کردند که از نگاه ما دانشجویان جوان جای بحث دارد، البته نه بحث سیاسی بلکه فنی و علمی. ای کاش این همایش که با همکاری انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه گیلان برگزار شد، در داخل دانشگاه بود تا ما هم بهره می بردیم. شاید این هم به ما ربطی ندارد!
آقای سریع القلم در یکی از مصاحبه های خود دیدگاهش در مورد انقلاب و انقلابی بودن را اینگونه توضیح می دهد: «من یک فرد انقلابی هستم»؛ یعنی یک فردی است که معقول رفتار می کند، به فکر کشورش هست، از ماشینش آشغال بیرون پرت نمی کند، دوبله پارک نمی کند، اگر ماشینش به یک ماشین پارک شده برخورد کرد، حتما شماره تلفنش را روی برف پاک کن آن ماشین می گذارد و می رود به دلیل این که می خواهد درست رفتار کند، می خواهد منطقی رفتار کند، راستگو باشد، وظایف خود را به خوبی انجام دهد و به کسی که با او تفاوت فکری دارد، احترام بگذارد.
به نظر می رسد این رفتار ها زیاد هم به انقلابی بودن و علت اصلی انقلاب اسلامی ربطی نداشته باشد، هرچند یکی از اهداف انقلاب تعلیم و ترویج فرهنگ تمدن ساز اسلامی است؛ اما این امری زمان بر است؛ چرا که فرهنگ یک شبه و با یک انقلاب زیرو رو نمی شود. فرهنگ درست مقوله ای دراز مدت است که با برنامه ریزی و همت همه یک ملت ساخته می شود و بسیار تقلیل گرایانه و کم لطفی است که جوهر انقلاب اسلامی را بخاطر این مسائل بدانیم؛ در غیر این صورت جناب محمد رضا پهلوی در راستای مدرنیزاسیون ایران و توسعه آن اگر کمی دیگر وقت می داشت از آنجایی که ید طولایی در استفاده از تجربیات جهانی داشت با بهره گیری از مستشاران نروژی، سوئیسی و المانی حداقل تعدادی از رفتارهای شما به عنوان یک فرد انقلابی را در میان مردمان ایران نهادینه می ساخت.
دوستان باسواد بومی و هم استانی مسئله فرهنگ نادرست و هزاران نادرست دیگر که نیاز به افاده روشنفکری و از روخواندن نظریههای لیبرالی ندارد. آیا ما واقعا عرضه نظریه پردازی با توجه به ظرفیت های بومی و اسلامی نداریم؟ آیا واقعا مشکلات ما با بینالمللی شدن حل می شود که آقای دکتر می فرماید: علتالعلل مسائل و مشکلات ایران را این میدانم که کشور ما در سطح مدیریتی، فکری و اجتماعی یک کشور بینالمللی نیست؛ تا زمانی که بینالمللی نشویم بسیاری از مسائل ما حل نخواهد شد...
به نظر من 95 درصد تمام کشورهای جهان به یک اصول مشترک و اهداف مشترک رسیدهاند و اکنون این مواضع مشترک مورد اجماع جهانی است و اگر هنوز به ایران نرسیده است به دلیل فقدان شناخت ما از تحولات بینالمللی است.
چندین سال است که رهبر این کشور به مانند یک دانشگاهی ریز به ریز لوازمی را که در راه رسیدن به قله های اول جهانی است را، لیست می کنند. کدامین از شماها که دغدغه توسعه دارید برای این راهبردها فکر کردید و قدمی برداشتید. آیا تمدن سازی اسلامی کلان تر و عمیق تر از بحث نخ نما شده توسعه نیست که آقای دکتر زمامداران دیکتاتور و شکمباره دوبی را الگوی توسعه ما معرفی میکنند؛ اما همین شیخ محمد اهل دوبی دارای فکر و اندیشه ای بسیار جهانی است.
چرا همواره چشم به دست دیگران داریم؟ کدام یک از دولت ها به مولفه های تمدن سازی که رهبر تاکید دارند، عمل می کنند که اکنون ادعا داریم با الگوی بومی نمی شود توسعه یافت. هنگامی که ایشان می فرمایند: هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ .. این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید. آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزش هایی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح می کنیم. علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بینالمللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است.
البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشتهایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینه سیاست، هم در زمینه مسائل علمی، هم در زمینه مسائل اجتماعی، هم در زمینهی اختراعات. در بخش ابزاری، با وجود فشارها و تهدیدها و تحریم ها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است؛ اما بخش حقیقی، آن چیزهایی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد که همان سبک زندگی است که عرض کردیم.
این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئلهی خط، مسئلهی زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخش های اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.
آقای دکتر معتقدند، در کشور ما هنوز صحبت از غرب است؛ این در حالی است که غربی در کار نیست؛ غرب به لحاظ اقتصادی به سمت یک اقلیت در جهان حرکت میکند. ما شناخت درستی از غرب نداریم؛ این در حالی است که درک ما از جهان فعلی به دوران جنگ سرد بازمیگردد و این به خاطر عدم شناخت دستگاههای اجرایی، عموم جامعه و بویژه رسانههاست...
کسانی که فقط بولتن میخوانند فقط از جهان پیرامون یکسری تصورات دارند؛ بنابراین این رویکرد موجب میشود که آنها اطلاعات دقیقی از جهان نداشته باشند. همین امر موجب میشود که بر اساس ذهنیت و تصورات خود درباره تحولات جهان امروز پیشداوری کنند، نمی دانیم منظورتان از بولتن خواندن چیست؛ اما ما که متهم به کم سوادی هستیم این را هم ه آن اضافه می کنیم.
فقط چند سوال پیش آمده است؛ جسارتا کدام دولت ها بودند که فقط طی 15 سال گذشته به افغانستان و عراق و لیبی حمله نظامی کردند و میلبیون ها انسان را کشته و آواره کرده اند؟ چه کسانی به تروریست ها پول و اسلحه می دهند که جگر سرباز سوری را جلوی دوربین بخورد؟ شاید غربی های کره مریخ این کارها را انجام می دهند؟ یا شاید هم اینقدر باید تغییر کنیم تا ندانیم کدام طرفمان غرب است کدام شرق؟ ما که نه اما شاید دوستان انجمن اسلامی یادشان رفته باشد که امام بزرگمان در ابتدای حرکت عظیم انقلاب اسلامی در نطق تاریخی خود برابر تصویب چهارم آبان 1343 فرمودند: «امریکا از انگلیس بدتر ، انگلیس از امریکا بدتر؛ شوروی از هر دو بدتر همه از هم بدتر همه از هم پلیدترند لکن امروز سروکار ما با امریکا است»، این سخنان کسی است که بولتن نمی خواند؛ بلکه استعمارگری امریکا را با تمام وجود درک می کرد حق توحش گرفتن انها از ایرانیان را می دید.
اکنون شما به ما می گویید که درک درستی از غرب نداریم؟ آقای دکتر هر روز صدای صرفه های ناشی از سلاح های شیمیایی که غربها به صدام دادند، بلندتر می شود. آقایان سینه چاک توسعه کشور شما می شنوید؟
سریع القلم در جایی در تاکید بر میزان سن سیاست مداران می فرمایند: وقتی وزیران اتحادیه اروپا از ماشینهای خود پیاده میشوند، نمیتوانید میان آنها فرد زیر 60 سال پیدا کنید. افرادی مانند هیلاری کلینتون یا داوود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، از نظر سخن گفتن، احاطه بر مسائل بینالمللی و دانش، تحسین جهانیان را برانگیختهاند. این افراد حقوقدان هستند و بر دانشی که دارند بر مسائل کاملا احاطه دارند.
البته تجویز های این چنینی برای کسی که می گوید علوم انسانی کشور مربوط به 50 سال گذشته است بعید نیست؛ چرا که باید مخاطبان مسن تر از همان سن علوم انسانی کشور را به وجد آورد. به نظر می رسد دولت یازدهم هم از همین توصیه ها الگو گرفته است. بهرحال جای بسی تشکر است که با سوادان بین المللی را شناختیم! خانم کلینتون که تکلیفش روشن است جناب داوود اوغلو هم که مشاهده کردیم چگونه تحسن جهانیان را برانگیخت و سیاست «صفر کردن مشکلات با همسایگان» را به آدم کشی در سوریه تبدیل کرد جای بسی خوشبختی است که اینان حقوقدان بودند نه سرهنگ!
دکتر در جایی دیگر می گوید: مرتب در رسانهها گفته میشود که جهان در حال فروپاشی است؛ در حالی که اطلاعاتی که من در این مقاله ارائه کردم نشان میدهد اطلاعاتی که درباره فروپاشی جهان یا دیگر کشورها در رسانهها ارائه میشود، بیشتر همان ذهنیت ماست. معتقدم جهان در حال انتقال بزرگ است نه فروپاشی؛ بنابراین ما باید به جهان امروز نگاه واقعبینانه داشته باشیم تا توسعه پیدا کنیم…. تصور می کنند که جهان در حال فروپاشی است؛ در حالی که اطلاعاتی که من ارائه کردم نشان می دهد جهان در حال انتقال بزرگ است و شهروندان در اکثر کشورهای دنیا که شامل آفریقا هم می شود، امروز از زندگی بهتری برخوردار هستند.
مشخص نیست این اطلاعات از کجا گرفته می شود البته اگر از شرکت کنندگان در کنفرانس داووس که تلاش دارد به اقتصاد سرمایه داری غرب تنفس مصنوعی برساند؛ گرفته شده باشد، حتما درست است. اما اگر همانگونه که دکتر تاکید دارند بر واقعیت های جهانی نگاهی کنیم، روند دیگری را متوجه می شویم و با کمال تعجب بدهکارترین کشورهای جهان را همان هایی می بینیم که عده ای با سواد به ما می گویند از آنها یاد بگیرید. راستی کدام کشور بود که دعوای دولت و کنگره بر سر بدهی های سرسام آورش؛ بزودی به shut down کردن دولت فدرال می انجامید؟ حال شما توصیه می کنید که ما اصول مشترک جهانی تعریف شده این دولت های ورشکسته را دنبال کنیم؟ آقایان روشنفکر شما نظرتان چیست؟ شاید خوب است مثل کبک سرمان را زیر برف کرده و تظاهرات تکراری مردم به فلاکت نشسته دولت های پا به رکاب صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را نبینیم؟
بله ما هم معتقدیم که کشورهای حوزه جنوب شرق آسیا و چین پیشرفت کرده اند؛ اما به نظر شما الگوی توسعه بومی نداشته اند؟ پس این حجم عظیم تحقیق و متون در ارتباط با علت های پیشرفت این کشورها چیست؟ اگر تماما الگوی جهانشمول وغربی را پیاده کرده اند پس چرا کشورهای سینه چاک این الگوها در غرب و شرق به جایی نرسیدند؟ آقای دکتر به دانشجویانشان حتما تدریس می کنند که منطقه گرایی نو که حاصل آن پیشرف مناطقی چون آ سه ان است حداقل یکی از ویژگی ها و محرکه های آن پاسخی به جهان شدن و جلوگیری از زیان های آن با استفاده از ظرفیت های بومی و منطقه ای است.
آقای دکتر در مواردی مختلف به مخاطبان اینگونه می گوید که ما تصور می کنیم یک جزیره خاصی هستیم که در این منظومه جهانی زندگی می کنیم؛ در حالی که سرنوشت ما به شدت به این منظومه گره خورده… اولین نکته این است که فهم مسائل، برنامه ریزی و سیاستگذاری در ایران مستقل از تجربه کشورهای دیگر و مستقل از فهم جهانی نیست. به عبارت دیگر اینگونه نیست که تصور کنیم کشور خاصی هستیم و باید برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های خاصی انجام دهیم. می توانیم از کشورهای دیگر بسیار بیاموزیم.ما هم در همین منظومه جهانی زندگی می کنیم.
ایشان به گونه ای القا می کنند که جمهوری اسلامی دور ایران دیوار کشیده و حاضر با تعامل با دنیا نیست، همه با هم تعامل دارند و دنیا گل و بلبل است. واقعیت های جهانی چیست؟ طی 35 سال گذشته به دلیل اینکه ما فقط با آنچه که دیکتاتوری سرمایه داری غرب می گفت مخالفت کردیم مورد انواع توطئه ها، هجوم نظامی، ترور، تحریم و غره قرار گرفیتم. در چند سال گذشته سرمایه مردم ایران در بانک های جهانی به خاطر نخواستن یک کشور ضبط شده است حتی داروهای بیماران ایرانی را تحریم کردند؛ با این وجود شما از شراکت و تعامل همراه با حسن ظن با این استعمارگران سخن می گویید و انقلاب را متهم می کنید که: «در سال دوم انقلاب در ایران، روند بسیار قوی در جهان برای گسترش روابط و همگرایی شروع شد؛ اما در ایران روند بیشتر درون گرایی و فاصله گرفتن از جهان و مبارزه با فکر جهانی شدن بود. به هر حال این روند خطی تاریخی ما بود که کشور به اینجا رسیده و بایستی با همت و تلاش بیشتر اهمیت بین المللی و جهانی شدن را نه تنها در جامعه؛ بلکه در مجموعه حاکمیت متوجه کنیم.» آقایان با انصاف این با واقعیت ها مطابقت دارد؟
جناب دکتر در جایی ادعایی عجیب می کنند که «ایران باید برای ایفای نقش فعال در روابط بین الملل و تقلیل مشکلات اقتصادی از مدیریت اختلافات منطقه ای به سمت حل و فصل اختلافات منطقه ای حرکت کند.» آیا جمهوری اسلامی ایران است که اختلافات در این منطقه را مدیریت می کند؟ و یا دشمنان این منطقه و ولد نامشروعشان رژیم صهیونیستی که شما حتی یکبار آن را مانع توسعه و پیشرفت ایران و کشورهای منطقه ندانستید؛ در حالی که می گویید: «این مانع جدی عربستان است؛ به عنوان کسی که تحولات دنیا را به صورت روزانه دنبال میکنم غرب را در مقابل ایران نمیبینم. بلکه انرژی تقابل با ایران در منطقه خاورمیانه متمرکز شده است. بنابراین لازم است برای مقابله با فعالیتهای این کشور یک راهکار موثر طراحی شود تا این انرژی منفی مهار شود» نه جناب دکتر عربستان برای ما مانعی نیست؛ بلکه این حکومتگران امریکایی و اسرائیلی عربستان هستند که دشمن پیشرفت اسلام ناب محمدی هستند.
در پایان به شما دوستان اصلاح طلب هم استانی توصیه می کنیم که از این به بعد این گونه همایش ها را در دانشگاه برگزار کنید تا فرصت نقد هم باقی بماند و اگر هم مایلید در جایی دیگر برگزار کنید حداقل دعوت عمومی داشته باشید و به طور صراحت اعلام میکنیم که ما حاضریم در هر نقطه و با هر فردی که شما مشخص کنید با تناسب مناظره و مباحثه داشته باشیم.