این اوج بیانصافی و البته زیرکی است که بخواهیم عملکرد ضعیف خود در موضوع یارانهها و ثمره آن که ثبتنام مطلق مردم برای دریافت یارانهها بود را به دوش صدا و سیما بیندازیم و خود را مبرا کنیم...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ در روزهای اخیر شاهد اظهارنظرهای گسترده مسئولان دولتی علیه صدا و سیما و سیل انتقاد از این مجموعه هستیم؛ تا آن جا که دیروز مشاور ویژه رئیس جمهور، صدا و سیما را به نهادی بدتر از اپوزیسیون توصیف کرد و گفت: «دولت نسبت به رفتار صدا و سیما در قبال دولت نقدهای جدی دارد. شخص رئیس جمهور و ارکان دولت هم منتقد رفتارها و عملکرد صدا و سیما در قبال دولت هستند.»
اما واقعیت ماجرا چیست؟
ماجرای صدا و سیما و دولت، بخصوص بعد از آغاز موضوع فاز دوم هدفمندی یارانه ها به سطح جدیدی رسید. در واقع صدا و سیما به عنوان موثرترین رسانه کشور باید به همکاری با دولت می شتافت تا دولت در اجرای بهتر فاز دوم هدفمندی یارانه ها موفق تر عمل کند. همین اتفاق هم افتاد و مسئولان ارشد دولت و صدا و سیما با تشکیل جلساتی، همکاری گسترده ای را در این موضوع با هم یکدیگر آغاز کردند. البته آن چه که در این رابطه گفته نشد به نوعی گرو کشی دولت در این موضوع هم بود. چه آن که بنا بر برخی نقل ها، دولت تأمین بودجه سال 93 صدا و سیما را منوط به فعالیت حداکثری صدا و سیما برای انصراف مردم از یارانه ها کرده بود.
همین اتفاقات موجب شد تا رسانه ملی در ایام نوروز به وسیع ترین نحو ممکن دست به تبلیغ برای انصراف مردم بزند و از هیچ تلاشی برای این موضوع مضایقه نکند و حتی زیر نویس های انصراف از یارانه ها را در شبکه پویا نیز مستمراً کار کند! اتفاقی که تا این حد از آن هیچ گاه در رسانه ملی، حتی در فاز اول هدفمندی یارانه ها، به وقوع نپیوسته بود.
در هر حال تبلیغات گسترده صدا و سیما برای انصراف از یارانه ها به تمام بخش های خبری و حتی پر بیننده ترین سریال های نوروزی سیما هم رسید، تا آن جا که صدای اعتراضات مردمی نسبت به این موضوع شنیده می شد.
اما بعد از شکست سنگین دولت در انصرافاندن(!) مردم از یارانه ها و ثبت نام بیش از 90 درصدی مردم، دولت این بار توپ را در زمین صدا و سیما انداخته و این نهاد را مقصر این موضوع دانست!
سریال انتقادات این چنینی از صدا و سیما و شخص ضرغامی تا امروز ادامه یافت تا کم کم به این نتیجه برسیم که انتقادات از رسانه ملی، به کینه قلبی از صدا و سیما تبدیل شده است...!
اما آیا واقعاً صدا و سیما در این موضوع مقصر بود؟!
حقیقت آن است که صدا و سیما در موضوع هدفمندی یارانه ها و بعد از آن انصافاً نهایت همکاری را با دولت کرد و تمامی تبلیغات و خط مشی های خود در این موضوع را با همکاری و هماهنگی مسئولان ارشد دولتی به کار بست، اما بعد از شکست این طرح - که یقیناً دلایل آن را باید در عملکرد دولت تدبیر و امید و ناامیدی مردم نسبت به دولت در موضوع یارانه ها دنبال کرد - سیل هجمه ها به سوی صدا و سیمایی روانه شد که تمام ابعاد فعالیت ها را در این موضوع خاص با همکاری و همراهی دولت انجام داده بود؛ این در واقع انتقاداتی است که از سوی دولت نسبت به عملکرد خودِ دولت روانه می شود!
یقیناً این اتفاق چیزی جز فرافکنی مسئولان دولتی و تلاش برای فرار از افکار عمومی نبوده و نیست.
دولت و مسئولان ارشد آن به جای آن که تلاش کنند تا بار بی اعتمادی مردم نسبت به خود را به دوش صدا و سیما بیندازند باید فکری به حال ترمیم اعتماد از دست رفته مردم نسبت به خود نمایند. این اصلاً اتفاق عجیبی نیست که مردم در برابر ریخت و پاش های دولت، هزینه های آن چنانی برای جشن های آن چنانی و حتی میزان دارایی های فوق میلیاردی وزرا با عدم انصراف از یارانه ها عکس العمل نشان دهند.
در حقیقت صدا و سیما در موضوع حمایت از دولت در موضوعات عمومی مانند یارانه ها، نه تنها از دولت حمایت کرد، بلکه آن چنان این حمایت را پررنگ نمود که از سوی مردم مورد انتقاد قرار گرفت!
این اوج بی انصافی و البته زیرکی است که بخواهیم عملکرد ضعیف خود در موضوع یارانه ها و ثمره آن که ثبت نام مطلق مردم برای دریافت یارانه ها بود به دوش صدا و سیما بیندازیم و خود را مبرا کنیم.
مسئولان دولتی بهتر است به جای آن که به فکر تیترها و مصاحبه های تند و تیز علیه رسانه ملی آن هم به بهانه های واهی باشند، به فکر کنترل برخی مشاورانی باشند که با اظهارنظرهای شاذ و عجیب خود درباره اقوام یا «شیر و خورشید» و... مشغول حاشیه زایی برای دولت و این اواخر تخریب رابطه دولت و رسانه ملی هستند، در حالی که هر عقل سلیمی می داند که دولت برای پیشبرد تصمیمات خود، نیازمند حمایت رسانه ملی بوده و خواهد بود.