شعر قزوه درباره داعش و وزیر علوم
داعش و دیپلماسی لبخند؛
و بی گمان اگر داعش بیاید و در سامرا جولان دهد/ بعضی وزیرهای علوم/ در بعضی نقاط جهان/ بی خیال داعش و کربلا/ در کار مهره چینی خود هستند/ منظور من شاید وزیر علومی باشد در بورکینوفاسو ...
تعداد نظرات: ۱۱
عبدالله
-
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
احسنت برادر، قريحه شعرت بيش از پيش متبرک به نام ائمه، کربلا و اسلام و مسلمين باد.
محمد قاسم
-
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
نمي شود نشست و تماشا کرد
بدون نام
-
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
خواهشمندم سبک اصيل ايراني را رها نکنيد و سراغ شعر بي وزن ( از هر دو معنا) نيمايي نرويد....فقط 10 درصد از شعرهاي نو به دلم نشست...گيرايي اين سبک خيلي کم است.
بدون نام
-
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
دمش گرم....
بدون نام
-
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
نه تنها مي شود نشست و تماشا کرد....تازه مي شود همه با يک لبخند عاقل اندر سفيه ( که از کم فهميي باشد که از خدا هديه گرفتند) از همه اينها گذشت و گذشت و گذشت ..... و به فکر مجلس بعدي بود
بدون نام
-
۲۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۴
ايول به قزوه قهرمان
نمي شود نشست و تماشا کرد که عمامه ها
سر ها و جکر ها دوباره سر نيزه و به دندان ها
نمي توان نشست و تماشا کرد کربلا را دوباره و دوباره
بدون نام
-
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
خدا خيرت بده
بدون نام
-
۲۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۵
حرف حساب که جواب نداره!
نميشود نشست و تماشا کرد!
حسن
-
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
خدا خيرت بده
علي لواساني
-
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
حرف دل همه رو يه جا زده دمش گرم و خدا خيرش بدهد
گذري
-
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۵
من اما هنوز نمي توانم نظر بدهم... آري! کامنت گذاشتن بسي دشوار است... انگار صفراي آدم ميخواهد بالا بزند! وقتي يک شاعر ، جمله ها را مثل سيخ داغ توي چشم شيطان فرو مي کند... آن زمان که با بي رحمي به آرامش دروغين و ابهت پوشالي رجال آفتاب و مهتاب نديده، چنگ مي زند...حال آدم از اين همه مصلحت انديشي دروغين بهم مي خورد... آيا وقت آن نرسيده است که عليه تمام بي حرمتي اي که به همه ي باور ما مي شود عربده بکشيم... من مي خواهم عليه اين همه سکوت بزدلانه، بشورم...
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار