گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛ زینب صارم ـ دعای روز دوم از سه جهت مورد مضامین برجسته ای دارد؛ اول آنکه بر رضایت و خشنودی خداوند تاکید میکند؛ دوم بر دوری جستن از خشم و عذاب خدا و سوم توفیق خواندن قرآن را از خداوند درخواست می کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّـهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ،
خدایا در این ماه من را به رضایت و خشنودیت نزدیک کن
رضایت و خشنودی خدا از جمله مفاهیم کلیدی است که در احادیث بسیار به آن تاکید شده است؛ امام صادق(ع) می فرماید:«پدرم از پدرش روایت مىکرد که مردى از اهل کوفه نامهاى براى امام حسن مجتبى علیه السّلام نوشتند و گفتند: اى سرور من بفرمائید خیر دنیا و آخرت کدام است.
امام علیه السّلام در جواب او نوشتند هر کس خوشنودى خدا را به خشم مردم بپسندد و رضایت خدا را طلب کند خداوند کارهاى او را کفایت مىکند، ولى هر کس خدا را بر خود خشمگین کند و رضایت مردم را طلب کند خداوند او را به مردم وامىگذارد.»«1»
از این حدیث مبارک می توان متوجه شد که باید در راس تمام امور رضایت خدا را در نظر گرفت؛لقمان حکیم نیز در وصایای خود بر مفهوم رضایت و خشنودی خداوند بسیار تاکید کرده است؛ وی روزی به فرزندش می گوید:« به تعریف و تمجید و یا مذمت و بدگوئى مردم توجه نداشته باش زیرا تو قدرت ندارى همه دلها را متوجه خود سازى، فرزندش گفت: این مطلب را برای من بیشتر توضیح بده تا مقصود شما را دریابم، لقمان گفت اکنون با هم مىرویم تا معلوم شود مقصودم چه بوده است.
پدر و پسر با هم از خانه بیرون شدند و چهارپائى هم با خود به عنوان مرکب سوارى برداشتند لقمان سوار شد و فرزندش هم دنبال او حرکت کرد، پدر و فرزند در میان راه به گروهى رسیدند، آن جماعت با خود گفتند: بنگرید پیرمرد چه اندازه بىرحم است خودش سوار شده ولى این کودک را پیاده با خود مىدواند و بد عملى انجام مىدهد.
لقمان به فرزندش گفت سخن آنها را شنیدى چگونه به سوار شدن من و پیاده بودن شما اعتراض کردند گفت: آرى شنیدم، لقمان گفت: اکنون شما سوار شوید
من پیاده حرکت مىکنم در این هنگام فرزند سوار شد و لقمان هم پیاده حرکت کردند، آنها در بین راه به جماعتى برخوردند، آنها نیز زبان به اعتراض گشودند.
گفتند: این پدر و فرزند هر دو تربیت ندارند، پدر نتوانسته فرزند را ادب کند، اگر فرزند تربیت یافته بود نمىگذاشت پدر پیاده حرکت کند و خود سوار شود، فرزند باید به پدر احترام مىگذاشت و او را سوار مىکرد و خود پیاده راه مىرفت، این فرزند به پدر ظلم مىکند و هر دو هم تقصیر دارند و عملشان قابل نکوهش مىباشد.
لقمان گفت: گفتههاى آنها را شنیدى گفت: آرى، بعد متوجه فرزندش شد و گفت: هر دو پیاده حرکت مىکنیم و مرکب را در جلو مىاندازیم، آنها همچنان پیاده دنبال مرکب حرکت مىکردند که به گروهى برخوردند، آنها از این عمل در شگفت شدند و گفتند: اینها مردمان عجیبى هستند مرکب رها کرده و خود پیاده حرکت مىکنند.
لقمان گفت: شنیدى، فرزندش گفت: آرى شنیدم، گفت اکنون هر دو سوار این مرکب خواهیم شد، هر دو سوار شدند مقدارى که راه پیمودند بار دیگر با جماعتى برخورد کردند آنها گفتند: این پدر و پسر چه اندازه بىرحم مىباشند، دو نفرى سوار این حیوان شدهاند و اینک کمر آن از سنگینى خم شده است بهتر بود یکى سوار شود و دیگرى پیاده برود.
لقمان به فرزندش گفت شنیدى اینها چه گفتند، ما هر کارى کردیم مورد اعتراض آنها قرار گرفت، اکنون متوجه مدح و ذم مردم مباش و فقط خداوند را در نظر بگیر و هر چه محل رضاى او است انجام بده و به سخنان مردم اعتنائى نداشته باش و اگر مىخواهى در دنیا و آخرت سعادتمند باشى رضایت خدا را در نظر بگیر.»«2»
وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ
و در آن از خشم و عذابت دورم ساز.
وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِةِ ایاتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
در امروز به خواندن آیات قرآن توفیقم ده به رحمت خود ای مهربان ترین مهربانان
قرآن و ماه مبارک رمضان رابطه ای تنگاتنگ با هم دارند هم از این جهت که قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است و هم از این روی که پیامبر (ص) در خطبه شعبانیه فرمود :« هرکس یک آیه از قرآن را در ماه مبارک رمضان بخواند ثواب ختم قرآن در ماه های دیگر را دارد» «3»
همچنین امام باقر(ع) فرمودند:« هر چیزى را بهارى است، و بهار قرآن، ماه مبارک رمضان است»
ختم قرآن در ماه مبارک رمضان از جمله اعمال عبادی است که مردم انجام می دهند اما این ختم قرآن باید همراه با تامل باشد و به یک رو خوانی صرف مبدل نشود
سهل بن زیاد روایت میکند بر امام جعفر صادق علیه السلام داخل شدم. پس ابو بصیر به آن حضرت عرض کرد که: فداى تو گردم! آیا در ماه مبارک رمضان قرآن را در یک شب بخوانم؟ فرمود:
«نه». عرض کرد: پس در دو شب بخوانم؟ فرمود: «نه». عرض کرد: پس در سه شب؟ فرمود که: «بلی » و به دست خود اشاره فرمود. بعد از آن، فرمود که:
«اى ابامحمد! به درستى که ماه مبارک رمضان را حقّى و حرمتى بزرگ است، و چیزى از ماهها به آن شباهت ندارد، و اصحاب محمد صلى الله علیه و آله چنان بودند که یکى از ایشان، قرآن را در ماهى یا کمتر از آن مىخواند. به درستى که قرآن نباید که به شتاب خوانده شود، ولیکن باید به ترتیل و تأنّى خوانده شود، ترتیلى درست، و چون به آیهاى گذرى که یاد بهشت در آن باشد، در نزد آن توقّف کن و بایست، و بهشت را از خداى عز و جل سؤال کن، و چون از آیهاى گذرى که ذکر آتش دوزخ در آن باشد، در نزد آن توقّف کن، و از آتش به خدا پناه بر»«4»
پی نوشت
1. ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى) ؛ ج2 ؛ ص196
2. ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى) ج2، ص: 276
3. تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى) / ج4 / 675 / 13. باب نوادر ..... ص : 671
4. تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى) ؛ ج4 ؛ ص647