گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ رزمندگان در ماه مبارک رمضان سعی می کردند تمام لحظات این ماه را قدر بدانند. کسانی هم که عذری برای روزه گرفتن داشتند با افطاری دادن به رزمنده های روزهدار به خرج خودشان، خدمت به ایشان، کم خوردن و کم خوابیدن سعی می کردند وضع یک روزه دار را به خود بگیرند. روزه های دوشنبه و پنج شنبه هم که در جبهه جای خود را داشت.
تقسیم نماز و روزه قضای شهدا: بعد از هر عملیات که نیروها برای تجدید قوا و سازماندهی به عقب می آمدند و به مرخصی می رفتند، یکی از کارهایشان در فرصت حاصله بین دو عملیات، بر پا کردن مجالس عزا برای شهدا و رسیدگی به خانواده ایشان بود. از جمله آداب برادری بعد از شهادت، رسیدگی به وصیتنامه شهید بود. در این بین، از جمله مواردی که بیشتر مورد توجه قرار می گرفت سفارش به نماز و روزه ای بود که احتمالا قضا شده بود؛ با آنکه تقید شهید در زمان حیاتش به احکام و فروع دین در بین خاص و عام زبانزد بود.
تقریبا علت اصلی قضا شدن روزه، حضور دائم بچه ها در جبهه و مصادف شدن آن با ماه رمضان بود و چون نمازشان به جهت جابهجاییهای پیشبینی نشده شکسته بود، روزه هم نمی گرفتند. مثلا، حسب نقل، شهید حاج همت به همین دلیل شش ماه روزه قضا داشت.
عادت و سنت بچه های رزمنده این بود که وقتی به منطقه بازمیگشتند و برای شهدای گردان یا لشکر مجلس تعزیه می گرفتند، یکی از رزمنده ها بلند می شد و اعلام می کرد که مثلا این شهید یک سال نماز قضا و یک ماه روزه سفارش کرده؛ بعد همرزمان شهید برای تقسیم انجام این فرایض بین خود داوطلب می شدند. مثلا سی نفر هر کدام یک روز روزهاش را تقبل می کردند و بقیه هر کدام به نسبتی اقامه نمازش را بر عهده می گرفتند و به این وسیله بار خانواده و بازماندگان را سبک می کردند. گاهی هم دین شهید را دسته جمعی ادا می کردند؛ با هم نمازش را می خواندند و با هم روزهاش می گرفتند.
اذان گفتن دسته جمعی: اذان گفتن بعد از داخل شدن وقت بر بالای بلندی سنت حسنه بچه های جبهه بود. قبل از اذان، بعضی از گردان ها همه با هم – یعنی بیش از سیصد رزمنده – در نمازخانه جمع می شدند و به محض داخل شدن وقت، شروع به الله اکبر گفتن می کردند.
اذان گفتن به صورت انفرادی هم لطف خاص خودش را داشت. وقت اذان و نماز که می شد هر کس هر کجا بود صدای اذانش را بلند می کرد؛ آن وقت بود که از هر کجا صدایی به گوش می رسید. این اذان گفتن رزمنده ها در خط مقدم هم ترک نمی شد. گاهی اوقات هم یکی از بچه های چادر تبلیغات اذان می گفت و بقیه از روی استحباب عبارات را با او تکرار می کردند. در گردان تخریب اذان گفتن رایج تر از گردان های دیگر بود، خصوصا در اوقات نماز ظهر و مغرب.
آداب وضو گرفتن: علاوه بر رو به قبله وضو گرفتن و خواندن ادعیه مربوط به وضو از عبارت «الحمدلله الذی جعل الماء طهورا» تا عبارت «اللهم ثبتنی علی صراط یوم تزل فیه الاقدام» و شادابی و آمادگی و مناسب ملاقات حقتعالی، تأکید رزمنده ها بر استفاده از همان آب سرد زمستان برای وضو ساختن و خشک نکردن آب وضو در آن هوای سرد و سعی بر دائم الوضو بودن در تمامی اوقات شبانهروز قابل ذکر است.
انتخاب تنها آب آشامیدنی موجود برای گرفتن وضو و تحمل تشنگی یکی دیگر از آداب وضو بود، چنانکه رزمنده ها در پایین ارتفاعات « دو پازا» که آب فقط به اندازه خوردن وجود داشت و کسی حق وضو گرفتن با آب را نداشت مگر با همان آب آشامیدنی خود، رزمنده ها این ادب را تجلی بخشیدند و همان مقدار آب را تا فرصت بعد به وضو اختصاص دادند.
تقید همه به این که آب وضوی آنها به فاضلاب نرود، ادب قابل ذکر دیگری است. چنان که در بسیاری از گردان های لشکر 27 عادت بر این بود که اکثر رزمنده ها از منبع یا شیر آبی که آب آن به ته چاه فاضلاب توالت می رفت وضو نمی گرفتند و این امر مستحب را رعایت می کردند؛ به نحوی که برخی اوقات در پادگان دو کوهه بسیاری شلوغی و معطلی را به خاطر کمبود شیر آب تحمل می کردند و از شیرهای آبی که بین توالت های جلوی حسینیه شهید همت وجود داشت و آب آنها به فاضلاب می رفت با همه خلوتی استفاده نمی کردند.
آداب نماز: تقید به نماز یومیه در اول وقت و سعی در پنج نوبت به جا آوردن این فریضه را گویا رزمنده ها بر خودشان واجب می دانستند. حتی وقتی به صورت ستونی به سوی دشمن می رفتند و وقت نماز می رسید، یکی از برادران وقت را اعلام می کرد و بقیه که باید قبل از روشن شدن هوا به صف دشمن می زدند در حال حرکت نمازشان را می خواندند.
توجه به نماز در اوقات خاص خودش درست مانند بیداری قبل از نماز صبح و نخوابیدن بعد از آن بود. حتی کسانی که موفق به تهجد نبودند معمولا بعد از فریضه صبح نمی خوابیدند و این دو حکمت داشت؛ یکی اینکه در اخبار و احادیث آمده که شیطان رجیم در همین فاصله بعد از نماز تا طلوع آفتاب است که به روح و جسم انسان حمله می کند و دیگر اینکه بچه ها به تجربه دریافته بودند که دشمن بعثی همه پاتکهایش را قبل از طلوع آفتاب به انجام می رساند و دشمن را از اعوان و انصار شیطان می دانستند و تا جایی که ممکن بود از خوابیدن در این فرصت خودداری می کردند.