به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، برنامه ثریا در این هفته به موضوع مدیریت جهادی پرداخت؛ محسن مقصودی، مجری برنامه، با محمد حیدری دلگرم، پژوهشگران و محققان حوزه جهاد سازندگی، روح الله ایزد خواه، پژوهشگران حوزه توسعه و محقق حوزه جهاد سازندگی، درباره موضوع برنامه به بحث و گفت و گو پرداخت.
مقصودی در ابتدا از دلگرم پرسید که جهاد در روستاها چه کرده بود که آمارهای خیره کننده سازندگی در سال های اول انقلاب به وجود آمد؟
یکی از اهداف جهاد این بود که برای شخص کار نکنند
دلگرم گفت: در جهاد سازندگی اقشار مختلف مردم از نظامی گرفته تا مردم عادی در امر جهاد مشارکت می کردند؛ سربازان از پادگان ها، شوراهای روستاها، مسئولین شهرها و استان ها، مردم عادی از روستاها برای ساخت روستاها بدون دریافت مزد یا حقوقی در جهاد سازندگی مشارکت می کردند؛ یکی از اهداف جهاد این بود که برای شخص کار نکنند.
جهاد سازندگی در کارهایی اعم از گندم چینی، نخود چینی، کندن مسیرهای آب، سم پاشی مزارع گندم، لوله گذاری برای آب رسانی، ساخت درمانگاه و کتابخانه، آموزش ماشین آلات تراکتور، آموزش قالی بافی، آموزش خیاطی، آموزش پرورش مرغ بومی، توزیع نفت و...ورود پیدا کرده بود.
ایزد خواه اذعان داشت: جهاد در تمام عرصه های روستایی شرکت یافت؛ جهاد دارای 30 کمیته بود؛ آن کمیته ایی که بیشتر بین مردم معروف است کشاورزی است.
دلگرم در ادامه اذعان داشت: جهاد از آن جایی که وارد روستاها شده بود، برای هر برنامه ایی که در روستا لازم و ضروری بود آموزش های لازم را می دید؛ این آموزش ها از خرافات زدایی شروع می شد تا اموری که در کشاورزی، فرهنگ، بهداشت و... را در برمی گرفت.
مقصودی پرسید: جهاد چه ویژگی داشته است که سازمان های ما امروز آن را ندارند؟
جهاد چه ویژگی داشته است که سازمان های ما امروز آن را ندارند؟
ایزدخواه با تاکید بر این که نبرد امروز پیشرفت کشور است، اظهار داشت: ما در سربالایی تندی هستیم که در حال رسیدن به قله هائیم؛ مردم شاهد پیشرفت در حوزه هایی از علم هستند؛ ما نم یخواهیم بگوئیم جهاد چیز خوبی بود بلکه قرار است نشان دهیم آن الگو هم چنان زنده است و می تواند نقش پیشبرنده در پیشرفت کشور داشته باشد ولیکن باید موضوع را به خوبی کنکاش کرد.
جهاد در سال 1379 جمع نشد بلکه 16 سال به طول انجامید؛ این نهاد ریشه محکمی داشت و به راحتی نمی شد آن را جمع کرد؛ در 3 مقطع 3 ضربه کاری به جهاد وارد شد تا این نهاد را ریشه کن کردند؛ سال 63 این نهاد وزارت خانه شد، درحالی که رئیس جمهور وقت مقام معظم رهبری مخالف بودند ولیکن دولت این امر را به مجلس ارجاع داد.
شهید بهشتی نیز در آن زمان اشاره داشت که نگذارید جهاد وزارت خانه شودف این نهاد جوهری دارد که با وزرات خانه شدن از بین می رود؛ با وزرات خانه شدن جهاد دست و پای این نهاد بسته شد؛ بعد از جنگ بخش های موثری از جهاد را حذف کردند همانند سازمان پشتیبان جنگ جهاد که در طول جنگ در حال مهندسی جنگ بود و ساخت پل، خودرو، زره، سنگر و... را بر عهده داشت.
هر جا توانستیم پیشرفت کنیم با الگوی جهادی بوده است
این سازمان بعد از جنگ می توانست به راحتی در خدمت سازندگی قرار گیرد؛ وقتی پل بعثتی ساخته می شود که سال ها بعد از جنگ بر روی رودخانه باقی می ماند و عراقی ها بعد از جنگ درخواست جمع کردن این پل را می کنند، چرا این توانایی در دوران سازندگی استفاده نشود؟
ضربه سومی که به جهاد وارد شد بحث ادغام بود؛ این مسئله را نیز شهید بهشتی پیش بینی کرده بودند و گفتند نگذارید شما را با کشاورزی ادغام کنند، درست است که در روستا هستید ولی ماموریت شما بالاتر از کشاورزی است.
جهاد برون مرزی داشته است؛ جهاد کمیته سواد آموزی، بهداشت، فرهنگی، شوراها، آموزش فناوری و... داشته است؛ این اوامر می توانست بعد از جنگ نیز سراغ شهرها و فناوری های نو بیاید؛ مقام معظم رهبری نیز تاکید کردند که هر جا توانستیم پیشرفت کنیم با الگوی جهادی بوده است.
یکی از گوهرهایی که جهاد داشت مردم بود؛ جهاد مردم را توانمند کرده بود؛ جهاد نرفت برای مردم کار کند بلکه رفت با مردم کار کند؛ ویژگی دیگر جهاد تخصص بود؛ جهادی ها در جهاد هر گونه تخصصی را کسب می کردند.
بعد از جنگ به اسم تخصص اعضای جهاد را خانه نشین کردند، گفتند متخصصن برای تسریع کار می آیند؛ جهاد مردم را وارد صحنه کرده بود ولی بعد مردم را بردند خانه هاشان و گفتند ما توسعه را به در خانه آن ها خواهیم برد.
مقصودی سوال بعدی خود را این گونه مطرح کرد: ویژگی های جهاد چگونه محقق می شد؟ نوع نگاه جهادگران به مردم چگونه بوده است؟ چرا مدیران امروز ما نمی توانند چنین ارتباطی با مردم برقرار کنند؟
دلگرم پاسخ داد: ظرفیت جهاد این وظیفه را به گونه ایی برای ما سازمان دهی کرده بود و دید حضرت امام(ره) این بود که به مردم بها دهد.
منظور مقام معظم رهبری از جوان فرد 20-18 ساله نیست بلکه منظور بشاشیت و شادابی است که به مردم داده شده است و همه فکر جوان داشتند؛ د رنظر بگیرید اورژانس جهاد را شکل داد و کار اورژانسی انجام داد و کار تحقیقاتی انجام داد و تحقیقات را راه اندازی کرد، کار تحقیقاتی نیز نیازمند ادامه بود.
نیت های خالص برکات الهی را به همراه می آورد
من خاطره ایی را برای شما بازگو کنم، یکی از برادران جهاد وظیفه آب رسانی به روستاها را بر عهده داشت؛ در نزدیکی روستایی که وظیفه ی آب رسانی به آن برعهده این جهادگر بود، روستایی قرار داشت که در آن شهیدی وصیت کرده بود از پول من برای روستا آب رسانی انجام گیرد.
مادر این شهید 150 تومان به این برادر جهادگر می دهد که کار آب رسانی به روستا را انجام دهد و این میزان پول برای آب رسانی بسیار اندک بود؛ سه دیدگاه دیدگاه جهادی، اداری و پیمانکاری وجود دارد؛ در چنین وضعیتی دیدگاه جهادی می گوید دلسوزی کن و دیدگاه اداری می گوید همان چیزی که برنامه ریزی کردند را اجرا کن و دیدگاه پیمانکاری می گوید برای خودت دلسوزی کن.
برادر جهادی ما 150 تومان را به مادر آن شهید باز می گرداند و می گوید الان وقتش نیست، مادر فکر می کنند این فرد نم یخواهد قبول کند پس 150 تومان را می گذارد و می رود؛ فردای آن روز این جهادگر 150 تومان را باز می گرداند و می گوید من این 150 تومان را باید به حساب دولت بریزم و کی برنامه ها انجام شود معلوم نیست و خودتان این را انجام دهید؛ جایی را به عنوان قنات انتخاب می کنند و شروع می کنند احداث قنات . افرادی که مشغول کار بودند نیز با دستمزد اندک کار را انجام می دادند تا وقتی که عنایت خداوند نیز شامل حال این عزیزان می شود و در هنگام استراحت کارگران قنات فرو می ریزد و آب فراوانی بیرون می زند.
با عنایت خداوند قناتی که می توانست با هزینه 150 تومان در عرض 3 هفته آماده شود، با پول اندک در 1 هفته احداث شد و باقی پول را در راه دیگری خرج می کنند؛ مردم مشارکت می کنند و بدون این که اعتباری از دولت اختصاص داده شود یک روستا به آمار روستاهای مورد نظر اضافه می شود.
این نیت های خالص سبب می شد جهاد از بخش دولتی جدا شود و برنامه های دولتی خاصی برای انجام کارهای جهادی صورت نمی گرفت.
چه شد که جهاد از کارایی خود افتاد؟
مقصودی پرسید: این ضربه ایی که به جهاد وارد شد چه کرد که باعث شد جهاد از کارایی خود بیفتد؟
ایزدخواه گفت: وقتی جهاد وزارت خانه شد نیروی جهادی که داوطلبانه به مردم خدمت می کرد، وارد قاعده گزینش و استخدام و... شد؛ در درجه اول انگیزه این نیرو از بین می رود؛ چه الزامی وجود دارد نهادی که با نیروی مردمی کار می کند را اداری کنید؟
به طور مثال قرن هاست که یک دهه محرم مردم خود عزاداری می کنند، اگر بخواهید سازمانی ایجاد کنید که در روز ظهر عاشورا امکانات و غذا و... را فراهم کند چه سازمان عریض و طویلی را نیاز خواهید داشت و چه بودجه هنگفتی صرف خواهد شد؛ در حالی که بدون بودجه دولتی مردم این مراسم را قرن ها باشکوه برگزار می کنند.
می توان از همین روحیه مردمی در عرصه سازندگی، فرهنگی و ... استفاده کرد و آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ضربه اول باعث شد نیروی خود جوش و داوطلب دچار تردید شد و مکث کرد و بسیاری پای جهاد نرفتند؛ ضربه دوم باعث سازمان جهادی از هم بپاشد.
نیرو و روحیه جهادی از بین نرفت ولی سازمان دهی از هم پاشید
به طور مثال سازمان جهادی که در جنگ شکل گرفته بود می توانست در بعد از جنگ در خدمت باشد؛ آن سازمان 150 مرکز آموزش داشت، در یکی از کراکز خود 400 مهندس داشت؛ اگر این مراکز بالفعل در خدمت سازندگی قرار می گرفت چه اتفاقی روی می داد؛ نیرو و روحیه جهادی از بین نرفت ولی سازمان دهی از هم پاشید.
الان ما نیرو جهادی متخصص فراوان داریم، تفاوت نیورهای جهادی سال 58 با نیروهای سال 93 در این است که اگر در سال 58 نیروها در سطح دیپلم بودند امروز در سطح دکترا هستند؛ شهریاری ها داریم که حاضرند بزرگ ترین مسئله هسته ایی را حل کنند و پولی هم دریافت نکنند.
ویژگی های مدیریت جهادی چیست؟
ایزد خواه در توضیح ویژگی های یک مدیر جهادی اذعان داشت: در مدیریت غیر جهادی اصالت ریاست داریم به عبارت دیگر ریاست و رئیس شدن فی نفسه خوب است؛ در مدیریت جهادی اصالت مسئولیت داریم، به عبارت دیگر برای قبول مسئولیت بیشتر افراد رئیس می شوند.
د رمدیریت غیر جهادی مردم صرفا مصرف کننده هستند و تماشاچی توسعه هستند در حالی که در مدیریت جهادی مردم عامل هستند، حضرت امام(ره) فرمودند ما دستمان را به سوی مردم برای آبادی کشور دراز می کنیم.
در مدیریت غیر جهادی مدیران به دنبال افتتاح پروژه هستند و بعد چه می شود کاری ندارند؛ در مدیریت جهادی مدیر توضیح می دهد چه کارهایی انجام شد و چه اهدافی حاصل شد؛ در مدیریت غیر جهادی اصالت امکانات داریم، به عبارتی برای انجام یک پروژه مدت ها در حال آماده سازی امکانات هستیم در حالی که در مدیریت جهادی اصالتا تصمیم و اراده وجود دارد.
در مدیریت غیر جهادی انگیزه پورسانتی حاکم است و مدیران باید در راه باشند در حالی که در مدیریت جهادی انگیزه خدایی است؛ در مدیریت غیر جهادی اصالت دستور وجود دارد و در مدیریت جهادی اصالت مشورت وجود دارد.
در بخش برنامه ریزی در مدیریت غیر جهادی طرح ها و برنامه های آینده سوز داریم
در بخش برنامه ریزی در مدیریت غیر جهادی طرح ها و برنامه های آینده سوز داریم چرا که شتاب زده و آنی است، در مدیریت غیر جهادی تخصص وجود ندارد و شعار تخصص داده می شود؛ د رحالی که در مدیریت جهادی برنامه ها آینده ساز است و مبتنی بر آینده شکل می گیرد.
در سازمان دهی جهادی تخصص ها پای کار می آیند، معلم در حوزه ی خود شروع به فعالیت م یکند و فرد جوشکار نیز در غیر حرفه خود به کار گرفته نمی شود؛ ما اکنون پروژه ها را در مناطق پرتاب می کنیم؛ اصلا وارد منطقه نمی شویم که ببینیم اقلیم منطقه اجازه انجام و اجرای پروژه مدنظر را می دهد یا خیر.
پروژه های نیمه تمام ما مسئله بودجه و امکانات ندارد، بلکه مشکل اغلب از طرح ها است؛ در جلسه ایی که 200 نخبه و برخی از مسئولین در آن شرکت داشتند نخبگان فقط می گفتند ما م یخواهیم ادارات شما مزاحم نشوند، ما طرح هایی برای حل مشکل آب، دارو و... فلان منطقه داریم ولیکن ادارات شما اجازه نمی دهند.
حضرت امام (ره) در پیام خود به جهادگران م یگوید چشم امید من به شما سازندگان پور شور اسلامی است؛ در جایی دیگر می فرمایند انشاالله مکتشفین و مخترعین در پیش وخم ادارات خسته نشوند؛ با این انبوه نیروی تحصیل کرده در کشور و هسته ها و گروه هایی که برای اقتصاد مقاومتی در کشور شکل گرفته است، می توان کار را جمع کرد.
دلگرم گفت: در جهاد مواردی پیش آمد که افراد وقتی کسی شایسته ت راز خود را می دیدند از کار خود استعفا می دادند و عرصه مدیریت را به فرد شایسته تر واگذار می کردند.
مدیر جهادی کسی است که از دورترین و محروم ترین نقاط کار خود را شروع می کند
مقصودی در ادامه به برخی ویژگی های یک مدیر جهادی اشاره کرد و گفت: مدیر جهادی کسی است که برای خوش آمد مافوق و گزارش دادن به او کار نمی کند؛ خود در خط مقدم کار و تلاش است و صرفا پشت میز نشین نیست؛ از دورترین و محروم ترین نقاط کار خود را شروع می کند.
مدیر جهادی با مردم محروم و مستضعف همنشینی دارد؛ مدیر جهادی ساده زیست است و از اشرافی گری به دور است؛ سخت کوش و خستگی ناپذیر است؛ اهل ناتوانی و نمی توانیم نیست؛ مشورت پذیر است؛ اهل کار گروهی و همکاری جمعی با مردم است؛ خلاق و نوآور است و اهل استفاده از فرصت ها است.
مدیر جهادی کار علمی م یکند ولیکن اسیر مشهورات علمی نیست؛ پربازده و کم مصرف است؛ اهل شایسته سالاری است؛ مفعت شخصی خود را به منفعت عمومی ترجیح نمی دهد؛ اهل مبارزه با فساد است؛ در تصمیم گیری ها محافظه کار نیست و...
فرهنگ جهادی را از جهاد گرفتند
ایزدخواه اذعان داشت: شهید باکری به گردان خود سر می زند و می بیند دو حبه قند روی زمین افتاده است؛ فرمانده گردان را صدا می زند و جلوی جمع سربازان او را توبیخ می کند؛ فرمانده گردان گفت چنان بر من سخت گذشت که جلوی جمع گریه م گرفت و از جمع عذرخواهی کردم.
دلگرم بیان کرد: امیدوارم روزی بشود تاریخ جهاد را نوشت چرا که کسی که بخواهد انقلاب را بشناسد باید از تاریخ جهاد شروع کند؛ فرهنگ اولین چیزی است که در جهاد مهم است؛ فرهنگ جهاد از مدیریت جهادی مهم تر است؛ آن فرهنگ است که بینش می دهد، انقلاب ما بر پایه فرهنگ بوده است؛ بنابراین در ابتدا فرهنگ جهاد را از جهاد گرفتند و توانستند جهاد از هم بپاشند؛ این امر یکی از دلایل است.