
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، منصور رمضانخانی؛ اگرچه بحرانهای سیاسی، اقتصادی امروزه جوامع بشری و اخلاقی را تهدید میکنند، اما مقوله اخلاق در جوامع باید در اولویت اول برنامهریزیهای هر حکومت قرار گیرد و اگر چه غالب دانشمندان و دولتمردان دنیا به بحرانهای
سیاسی و اقتصادی میاندیشند، ولی اگر تفکر درستی صورت گیرد در مییابیم که ریشه همه بحرانها در بحران اخلاقی است. به خصوص بحران اخلاقی که مراکز علمی را در بر بگیرد و از طرف دیگر و هم متولیان اقدام به موقع و لازم را نداشته باشند. مسلما اینگونه علم برکت خاصی نخواهد داشت؛ چرا که اگر در جامعهای دانشمندان و اهل علم انحراف اخلاقی داشته باشند این فساد به جامعه منتقل خواهد شد و لذا انبیای الهی قبل از هر چیز به سراغ اصلاح اخلاق امتها پرداختند و آن را بر هر دو بحران مقدم داشتند
.
در منابع اسلامی آمده است که پیامبر اسلام (ص ) هدف از بعثت خود را تکامل اخلاق بشر خواند و در حدیث «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» میفرمایند که من مبعوث شدم تا اخلاق را تکامل دهم. بنابراین بر همه اندیشمندان و دولتمردان عالم به خصوص ایران اسلامی لازم و ضروری است که تمام همت خود را صرف ارتقای سطح اخلاق در جوامع بشری، به خصوص در مراکز علمی دانشگاهی کنند.
اگر به جای جای قرآن و روایات بنگریم میبینیم که اسلام داروی دردهای دردناک انسانی را با خود به ارمغان آورده و در بخش عظیمی از آیات و روایات به توصیه های مهم و انسان ساز اخلاقی پرداخته است و اما چرا در لابه لای مطالب عنوان به خصوص مراکز علمی دانشگاهی را مطرح ساختم برای روشن شدن مطلب نظر شما خوانندگان عزیز را به چند روایت از اصول کافی جلد یک راجع به فضیلت علم و دانشمند و دانششجو جلب میکنم:
1.در حدیثی امام صادق فرمود: دانشمندان وارثان پیمبرانند براى اینکه پیمبران پول طلا و نقره بارث نگذارند و تنها احادیثى از احادیثشان بجاى گذارند هر که از آن احادیث برگیرد بهره بسیارى برگرفته است. پس نیکو بنگرید که این علم خود را از که میگیرید، زیرا در خاندان ما اهل بیت در هر عصر جانشینان عادلى هستند که تغییر دادن غالیان و بخود بستگى خرابکاران و بد معنى کردن نادانان را از دین برمیدارند.
2. در حدیثی دیگر آن حضرت به ابى حمزه فرمود: یا دانشمند باش و یا دانشجو و یا دوستدار دانشمندان و چهارمى (یعنى دشمن اهل علم) مباش که بسبب دشمنى آنها هلاک شوى.
4.حفص گوید امام صادق علیه السلام بمن فرمود: هر که براى خدا علم را بیاموزد و بدان عمل کند و بدیگران بیاموزد در مقامهاى بلند آسمانها عظیمش خوانند و گویند: آموخت براى خدا، عمل کرد براى خدا، تعلیم داد براى خدا.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: سفاهت و فریفتگى (ناآزمودگى) در دل عالم نیست.
5.جابر جعفى گوید: امام باقر علیه السّلام فرمود: هیچ کس در جستجوى علم شام را صبح و صبح را شام نکند جز اینکه در دریاى رحمت پروردگار غوطهور بود، و فرشتگان او را ندا دهند که اى مرحبا بزائر خدا، و در قیامت بسوى بهشت رود بمانند همان راهى که رفته بوده.
و احادیث فراوانی در این زمینه وجود دارد ما در اینجا به همین ها اکتفا میکنیم.
و اما سخن اینجاست که آیا فقط تنها علم آموزی کفایت میکند؟ یا اینکه باید علم با اخلاق اسلامی عجین شود تا برکت خود را بر بشر سرازیر کند و یا اینکه آیا لازم است فضای مراکز علمی پاک و آرام باشد و یا نه فرقی در این امر ندارد؟
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در کتاب یک صد موضوع اخلاقی میفرماید: "بدون تردید تحصیل علم، مشکلات زیادی دارد، ولی این مشکلات هر چه قدر هم زیاد باشد در برابر برکات حاصل از علم ناچیز است. " و اما بیچارگی انسان زمانی است که زحمت تحصیل علم و خدمت به اهل علم را بر خود هموار کرده، ولی به دلایل بی تقوایی و بد اخلاقی و ... از برکات این علم بهرهای نمیبرد.
اگر دانشجویان فقط دنبال خود علم بدون توجه به راههای کسب برکات علم باشند مصداق تعبیرات عالم بی عمل و یا تشبیه به درخت بیمیوه، ابر بیباران، شمعی که میسوزد و اطراف خود را روشن میکند ولی خودش از بین میرود ، و یا تشبیه شده به چهار پایی که به آسیاب میبندند و دائما زحمت میکشد و طی طریق میکند، اما چون به دور خود میگردد، هرگز راهی را طی نمیکند و به جایی نمیرسد و مانند این تشبیهات که هر کدام بیانگر گوشهای از سرنوشت شوم اهل علم بی عمل است.
در کتاب "عدة الداعی" از زبان معصوم مینویسد:
1.وَ قَدْ قَالَ ص مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ یَزْدَدْ هُدًى لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدا یعنى: «کسى که علمش زیاد شود اما هدایت (و عملش) افزون نگردد، نفعى جز دورى از خدا نبرده است».
2. «و العامل على غیر بصیرة کالسّائر على غیر طریق لا یزیده سرعة السّیر من الطّریق الّا بعدا» یعنى: «کسى که بدون آگاهى و بصیرت عمل مىنماید، مانند کسى است که بیراهه حرکت مىکند، هر چه سریعتر برود از راه اصلى دورتر مىگردد.»
پس علم و عمل، هماهنگ هستند، هیچ یک از آن دو نمىتواند بدون دیگرى روى پاى خود بایستد. هر کتابى که نوشته شد. هر سخنرانى و موعظهاى که گردید و هر نظریهاى که داده شد، حول محور این دو گوهر بوده و هست، بلکه کتب آسمانى به این خاطر نازل گردیدند و انبیا نیز به همین سبب فرستاده شدهاند. حتى آسمانها و زمین و مخلوقاتى که بین آن دو هستند هم به همین خاطر خلق گردیدهاند.
3.امام صادق- علیه السّلام- فرمود: «الخشیة میراث العلم، و العلم شعاع المعرفة و قلب الایمان، و من حرم الخشیة لا یکون عالما و ان شقّ الشّعیر بمتشابهات العلم، کما قال اللَّه تعالى: إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» یعنى: «هراس از پروردگار، میراث دانش است و دانش، شعاع نور معرفت و جان ایمان. آن کس که خشیت و هراس ندارد، عالم نیست اگر چه با دانستههاى شبیه به علمش دانه جو را شکافد ، چون ذات اقدس الهى فرمود: در بین بندگان خدا تنها علمایند که از او هراسناکند».
و حال سوال اینجاست که چرا باید فضای مراکز علمی طوری باشد که طالبان علم نتوانند از برکات علم بهرمند شوند؟ و چه کسانی باید فضا را برای کسب علم با برکت فراهم کنند؟ اگر در کشور ما متولیان مراکز علمی و فرهنگی مشخص است، چرا قدمهایی در اصلاح فضا بر نمیدارند؟، مقصرین این امر کیست؟ و آیا براستی دود این بیخیالی و بیتفاوتی بعضیها به چشم چه کسانی خواهد رفت؟ چرا بحران اخلاقی جامعه و بخصوص مراکز علمی دانشگاهی را تهدید میکند؟ ...