به گزارش خبرنگار احزاب «خبرگزاری دانشجو»، امروز ۱۴ مردادماه مصادف با یکصدو هشتمین سالروز صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار است. جنبش مشروطیت بدون شک از رویدادهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ تحولات سیاسی ایران محسوب میشود؛ در واقع فرمان مشروطه دستور تشکیل مجلس شورا در ایران و ثمره تلاشهای آزادیخواهان وطن برای رهایی از استبداد مطلق شاهنشاهی بود.
آغاز قیام در تبریز
اثرات این رویداد در زندگی فرهنگی و سیاسی مردم، از سایر حوادثی که تا آن تاریخ در کشورمان پدید آمده بود، عمیقتر بوده است. بسیاری نارضایتی عمیق جامعه ایران در سالهای حکومت قاجار را ریشه اصلی اعتراضات مردمی علیه دولت و زمینهساز شکلگیری نهضت مشروطیت میدانند.
به هر حال در ابتدای امر ریشه اصلی این انقلاب را باید در رفتار مستبدانه و ظالمانه و بیکفایتی حکومت قاجاریه از یکسو و از سوی دیگر تحولات اجتماعی ایران دانست. با گسترش ظلم و فساد و اختناق، آیتالله طباطبایی و آیتالله بهبهانی از رهبران نهضت، انجمنی متشکل از آزادیخواهان تشکیل دادند. در این میان چند حادثه باعث شد که حرکت مردم و شورش عمومی تسریع شود؛ یکی از این حوادث ماجرای مسیو نوژ (ژوزف نوز) بلژیکی بود که انتشار عکسی از او در لباس روحانیت در یک مجلس رقص در حال کشیدن قلیان، خشم عمومی را برانگیخت.
مجاهدين مشروطه خواه پس از فتح تهران
مسئله دیگر، موضوع بانک استقراضی روس بود که در اثنای ایجاد ساختمان آن، استخوانهای تازه مردگان کشف شد و روسها با بیاعتنایی، اجساد و استخوانها را به چاهی ریختند.
حادثه مهمتری که در واقع باعث آغاز نهضت به طور جدی و فراگیر شد، مسأله به چوب بستن بازرگانان بود؛ بدین شرح که در حین جنگ روس و ژاپن، قند گران شد. علاءالدوله حاکم تهران تعدادی از بازرگانان را که در اعتراض به اعمال مسیو نوژ تحصن کرده بودند به بهانه گران کردن قند به چوب بست. انتشار این خبر باعث شورش و اعتراض مردم شد و آیتالله بهبهانی و طباطبایی خواستار عزل عینالدوله صدراعظم شدند.
آغاز قیام در تبریز
علما که از وضع موجود به شدت رنج میبردند با فراهم شدن زمینه جهت اصلاح اوضاع و فشار به دولت، تصمیم به مهاجرت به حرم عبدالعظیم گرفتند که به مهاجرت صغری معروف شد. با روشنگری روحانیت دامنه اعتراضات گسترش یافت و متحصنین خواستار تأسیس عدالتخانه، اجرای قوانین اسلامی در کشو و عزل مسیو نوژ بلژیکی و علاءالدوله شدند. مظفرالدین شاه به خواست آنها تن داد و علما به تهران برگشتند. اما اوضاع تغییر نکرد و با به شهادت رسیدن طلبه ای به نام عبدالحمید توسط سربازان، تظاهرات عظیمی به راه افتاد و بازار تهران تعطیل شد و علما همراه عده زیادی از مردم تهران به قم مهاجرت کردند. این بار از مهمترین خواستههای مهاجرین افتتاح دارالشوری و عزل عینالدوله بود. با گسترش دامنه نهضت، مظفرالدین شاه که روزهای پایانی عمر خود را سپری میکرد به وحشت افتاد و مجبور به پذیرش خواست متحصنین شد و در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی طی فرمان ضمن عزل عینالدوله، دولت را مأمور برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورا نمود.
زندانیان نیروهای مشروطه خواه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیانات خود در دیدار شورای مرکزی و کمیتههای علمی همایش صدمین سالگرد مشروطیت که در تاریخ ۱۳۸۵/۰۲/۰۹ انجام گرفت، فرمودند: در مشروطیت، نقش علما نقشی نیست که قابل مقایسه با نقش دیگران باشد. در سالهای پیش از مشروطیت یعنی سالهای سلطنت مظفرالدین شاه - انجمنهای پنهانی تشکیل میشد و نشستهای گوناگونی بود که هم علما، هم غیرعلما بودند و آثار آنها در مشروطیت منعکس بود؛ منتها آن چیزی که مشروطیت را به ثمر رساند، این انجمنها نبود؛ آن حضورِ مردمی بود که جز با فعالیت و تأثیر علما امکانپذیر نبود؛ یعنی اگر فتوای آخوند نبود، فتوای آشیخ عبداللَّه مازندرانی و امثال اینها نبود، اصلاً امکان نداشت این حرکت در خارج تحقق پیدا کند. علاوه بر اینکه در همان کارهای دستهجمعیِ خواصی - نه عوامی - هم باز علما نقش غالب را داشتهاند. (برای دیدن متن کامل خبر اینجا ببینید)
از سویی دیگر یکی از ابعاد غیرقابلچشمپوشی نهضت مشروطه، نقش انگلستان در زاویه گرفتن این نهضت از آرمانها و مطالبات اولیه و به نوعی انحراف مشروطه ازمسیر ابتدایی خود بود و البته برای اینکه یک جنبش مردمی یا یک انقلاب بزرگ اجتماعی سقوط کرده و به انحراف کشیده شود مکانیزمهای فراوانی بر هم تأثیرگذاراند. از این رو نقش یک کشور میتواند تنها به عنوان یک کاتالیزور مطرح گردد.
زندانیان نیروهای مشروطه خواه
در ابتدا باید گفت روسیه یکی از بزرگترین صحنه سیاسی ایران در انقلاب مشروطه به شمار میآید. این کشور که همواره میکوشید به آبهای گرم خلیج فارس دست یابد، ایران را منطقهای جهت استثمار اقتصادی با امکانات سوقالجیشی میپنداشت و سعی داشت از طریق آن علیه منافع بریتانیا در هند اعمال فشار نماید. بنابراین باید از یک سو مستقل باقی میماند و از سوی دیگر تحت تسلط روسها قرار میگرفت. از این رو انقلاب مشروطه که طغیانی علیه این سیاست و حرکتی به سوی حکومت ملی دموکراتیک محسوب میشد، منافع روسها را در ایران تهدید کرد. به همین سبب دولت روسیه به پشتیبانی از مستبدین و مخالفان مشروطهخواهی برخاست. پشتیبانی از بازگشت محمدعلی شاه و اعلان اولتیماتوم به ایران جهت اخراج مورگان شوستر، مخالفت آشکار با اصلاحات مشروطهخواهان و ایجاد اختلال و ناامنی و بیثباتی سیاسی، نمونههایی از مخالفتهای روسها با انقلاب مشروطه است.
علیرغم دخالتهای آشکار و پنهان روسیه در ایران، نباید از یاد برد که انقلابیون ایران در آغاز از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه الهامهای زیادی گرفتند و به تبعیت از حرکتهای آزادیخواهانه در روسیه، روحانیون پیشاپیش مردم نارضایتی خود را از حکومت شاه وصدراعظم وی نشان دادند. تجار که از تعرفههای جدید گمرکی سخت ناراضی بودند، به جنب و جوش آمده و علیه مسیو نوز بلژیکی و همکارش پریم که هم دست پنهانی روسها بودند، تظاهرات وسیعی به راه انداختند و بازارها نیز تعطیل شدند. نوز که سخت متمایل به سیاست روسها بود، با تعرفه گمرکی جدید خود، بازارهای ایران را برای کالاهای روس گشود و اندک صنعتی که در ایران بود به حال احتضار افتاد.
این زندانی نوشته: «رنگها از آفتاب سیاه شده موها دراز گردیده، شکل و قیافهها تغییر نموده، با آن وضع عکس انداخته به استبدادیان هدیه میکردند.»
از دیگر عوامل مؤثر در شکلگیری انقلاب مشروطه اعطای وامهای چند میلیونی روسیه به ایران بود که دومین وام، ایران را به کلی به صورت مستعمره اقتصادی روس درآورد و اداره گمرکهای ایران به استثنای گمرکهای فارس و بنادر خلیج فارس به روسیه داده شد. خبر وامهای پی در پی و سفرهای پرهزینه مظفرالدین شاه به فرنگستان در حالی که مردم در فقر و مشقت به سر میبردند، موجب شدتگیری اعتراضهای عمومی گردید.
بدین ترتیب اعمال و اقدامات روسها در ایران از یک سو و وابستگی دربار ایران به روسیه از سوی دیگر همراه با زیانهای اجتماعی ناشی از واگذاری امتیازات اقتصادی قاجار به قدرتهای استعماری، دامنه نارضایتی عمومی را افزایش داد و روسیه را به طرح اقدامات نوینی بر علیه انقلابیون واداشت. همچنین اعمال روسها که ایران را به عنوان جزئی از خاک روسیه مورد ارزیابی قرار میدادند، حکایت از به خطر افتادن منافع روسها با وقوع انقلاب مشروطه داشت. از این رو روسها به پشتیبانی از بازگشت محمد علی شاه، اعلان اولتیماتوم جهت اخراج مورگان شوستر، مخالف آشکار با اصلاحات مشروطهخواهان، ایجاد اختلال، ناامنی و بیثباتی سیاسی اقدام نمودند.
آقا سيد عبدالله بهبهاني
در نهایت نیز سرهنگ لیاخوف فرمانده نظامیان روس که از سوی محمدعلی شاه به حکومت نظامی تهران منصوب شده بود و عملاً تهران را به تصرف نظامیان قزاق تحت فرماندهی افسران روس درآورده بود، در روز دوم تیرماه ۱۲۸۷ هجری خورشیدی (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به همراه نیروهای قزاق، نخست به محاصرهٔ مجلس و مدرسه سپهسالار پرداخت و سپس هنگامی که با مقاومت مجاهدان رو به رو شد، مبادرت به گلولهباران نمودن ساختمان مجلس نمود. قزاقها پس از تصرف مجلس به پارکامینالدوله حمله بردند و نمایندگان را مضروب و دستگیر کردند و به باغ شاه منتقل ساختند. بدین ترتیب مجلس اول مشروطه تنها دو سال پس از شروع در ۱۲۸۷ توسطه نظامیان روس و به یاری حکومت وقت به توپ بسته شد.
هیات همراه فرمان مشروطه
شواهد بسیاری وجود دارد که از دخالت مستقیم روسها در کودتای محمدعلی شاه پرده بر میدادند. در این زمینه میتوان به چهار نامهای که لیاخوف در آن دوران به فرماندهی کل قفقاز فرستاده است و رد درخواست وام جدید از روسیه توسط نمایندگان مجلس و برنامهریزی جهت آنان ایجاد یک بانک ملی اشاره نمود که به شدت، وطنخواهی و بیگانه گریزی نمایندگان مجلس را نشان میداد و از این رو با منافع روسها در تضاد بود.
تقاضای رسمی پناهندگی سیاسی محمدعلی شاه قاجار به سفارت روسیه در ۲۵ تیر ۱۲۸۸ که یک سال پس از به توپ بستن ساختمان مجلس صورت گرفت و در نهایت خروج محمدعلیشاه از ایران در ۱۸ شهریور ۱۲۸۸ که با همراهی نیروهای قزاق صورت گرفت دلیل دیگری برای اثبات ادعای دخالت مستقیم روسها در کودتا است.
نمایندگان اولین دوره مجلس ملی
طی سالهای بعد خصومت روسیه نسبت به انقلاب مشروطه تداوم یافت و در نهایت هنگامی که مشروطهخواهان تصمیم گرفتند جهت تقویت خود در برابر تهدیدات آشکار و پنهان روسیه و بریتانیا و عناصر داخلی آنان، از برخی مستشاران خارجی در تنظیم امور کشور استفاده نمایند، با اولتیماتومی سه بخشی مبنی بر عزل مورگان شوستر، تعهد بر اینکه هیچ مشاور خارجی بدون موافقت روس و انگلیس استخدام نشود و پرداخت غرامت به قوای روس و سپس اقدام روسها به اشغال انزلی و رشت مواجه شدند. قصور دولت ایران در اجابت این خواستهها طی ۴۸ ساعت، منجر به اشغال قسمت عمده کشور توسط نیروهای روس و انگلیس گردید و دوره دوم مجلس نیز در ۲۴ دسامبر ۱۹۱۱ به پایان آمد و همراه با آن عصر انقلاب مشروطیت نیز به سر رسید.
همچنین انگلیس نیز به دلیل منافع خود در هند، از هر حربهای سود میجست. از این رو ایران به عنوان دروازه هندوستان همواره مد نظر بریتانیاییها قرار داشت. در واقع تسلط بر ایران موجب استمرار تسلط بر هند و دور نگه داشتن روسیه از اراضی مستعمره بریتانیا بود. به همین دلیل انگلیس نیز خواهان ایرانی ضعیف و نیمه مستقل بود. تلاش برای تجزیه افغانستان از ایران، تغییرات مکرر در خطوط مرزی ایران در شرق، حمایت از خوانین محلی، تسلط بیقید و شرط بر خلیج فارس، کسب امتیازات انحصاری نظیر کشتیرانی، تأسیس بانک شاهنشاهی، تلگراف، کاپیتولاسیون و... از جمله اقدامات استعمارگرایانه انگلیس در ایران بود.
سردر اولین مجلس ملی ایران
با این حال در جریان انقلاب مشروطه، روسیه از موقعیت بهتری در ایران برخوردار بود. به همین سبب تداوم وضع موجود با منافع انگلیس همخوانی نداشت. از این رو انگلیس کوشید با تظاهر به حمایت از مشروطهخواهان، آتش انقلاب را در ایران شعلهور سازد و از این رهگذر بتواند روسیه را از صحنه سیاسی ایران خارج کند و هواداران خود را بر صحنه سیاست کشور مسلط گرداند. بنابراین هدف اصلی انگلستان از نفوذ در نهضت مشروطه، کنترل نهضت و هدایت آن به سمت مقاصد لندن بود. بدین ترتیب رفتار مزورانه انگلیسیها سبب شد که در اوائل تابستان ۱۲۸۵ عدهای که تعداد آنها در عرض ۱۰ روز تا ۲۰ هزار نفر افزایش یافت، در داخل محوطه سفارت انگلیس متحصن شوند و مورد استقبال سفارت انگلیس قرار گیرند. سردنیس رایت سفیر سابق انگلیس در ایران در خاطرات خود در موارد متعددی به برنامهریزی دولت متبوع خود برای تبدیل کردن سفارتخانه و کنسولگریهای کشورش در ایران به «مأمن» و «پناهگاه» مشروطهخواهان جهت پیاده کردن مقاصد اصلی خود اشاره کرده است.
به هر روی پس از مدتی که انگلیسیها به عمق امیال آزادیخواهانه و ملیگرایانه مشروطهخواهان پی بردند و دریافتند که با پیروزی انقلاب در صحنه سیاست داخلی ایران هیچ نقشی برای آنان باقی نمیماند، به مخالفت با آزادیخواهان پرداختند بدین ترتیب بریتانیا با همکاری سرمایهداران وابسته، زمینداران، سیاستمداران و خوانین وابسته با کمک لژهای فراماسونری، مشروطیت را به مسیری دیگر هدایت نمود.
همچنین دولت انگلیس در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ به عقد قراردادی با روسیه پرداخت و ایران را به سه قسمت تقسیم نمود. طبق این توافق قسمت شمالی ایران شامل شهرهای پرجمعیت و مراکز عمده تجاری از خط فرضی بین قصرشیرین و اصفهان و یزد و خواف و مرز افغانستان، منطقه نفوذ روسیه شناخته شد و قسمت جنوبی که دارای ارزش سوقالجیشی برای دفاع از هند بود از خط فرضی بین بندرعباس، کرمان، بیرجند، زابل و مرز افغانستان منطقه نفوذ انگلستان و قسمت سوم که شامل کویر و بیابانهای بیآب و علف و فاقد اهمیت بود، منطقهٔ بیطرف متعلق به دولت ایران شناخته شد. آن هم بدین منظور که دو دولت تا حدودی با هم فاصله بگیرند و از برخوردهای احتمالی و اختلافاتشان در این منطقه جلوگیری شود.
تهیه غذا برای متحصنین سفارت انگلیس
قرارداد ۱۹۰۷ در شرایطی به امضای لندن و مسکور سید که در ایران ارکان حکومت مشروطه به خاطر مبارزات مردمی شکل گرفته بود و فرمان برقراری حکومت مشروطه در مرداد ۱۲۸۵ صادر شده بود. اولین مجلس شورا در تاریخ ایران در مهر همان سال تشکیل شده بود و اولین قانون اساسی ایران در دی ماه همان سال تنظیم و تدوین شده بود. بنابراین انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ در شرایطی که انقلاب مشروطیت در ایران به پیروزی رسیده و ظاهراً انگلیس از انقلاب حمایت مینمود، این واقعیت را آشکار ساخت که برای بریتانیا منافع استعماری از اهمیت بهسزایی برخوردار است و دفاع از مردمسالاری و دموکراسی تنها در حد حرف است. به نحوی که پس از انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ مطبوعات ایران، انگلستان، روسیه و سایر کشورهای اروپائی و همچنین مقامات این کشورها به صراحت به پیروزی انگلیس در این قرارداد اشاره کردند.
به هر روی روسیه و انگلیس پس از امضای قرارداد، تلاش کردند تا اقدام خود را تحت پوشش ایجاد یک جبهه واحد علیه آلمان توجیه کنند. در آن زمان هراس از قدرت روزافزون امپراتوری آلمان که به تدریج به صورت یک خطر جدی برای دول استعمارگر درآمده بود و نفوذ زیادی در بالکان و عثمانی پیدا کرده بود، باعث شد که رقبای آن دولت یعنی انگلستان، روسیه و فرانسه اختلافات دیرینه خود را برطرف و زمینه اتفاق مثلث و ایجاد جبهه مشترک علیه آلمان را فراهم کنند.
اگر چه افشای این قرارداد در ایران موجب هیجان عمومی و اعتراضات شدیدی گردید و مجلس شورای ملی به اتفاق آراء آن را مردود و بیاعتبار شناخت، با این حال روسها و انگلیسیها عملاً این پیمان را به اجرا گذارده و پس از آغاز جنگ جهانی اول دخالتهای وسیعی در شهرهای ایران به عمل آوردند. بدین ترتیب اعتراضات مردم و نمایندگان مجلس و تظاهرات آنها علیه سیاست دو دولت متجاوز در تهران و شهرستانها و همچنین چاپ مقالات تند در روزنامههای کشور نیز موجب فسخ قرارداد نگردید. در همین زمان مارلینگ وزیر مختار انگلیس به دولت ایران اطمینان داد که استقلال و تمامیت ارضی ایران محفوظ خواهد ماند و قرارداد بین دو دولت فقط به منظور جلوگیری از دخالتهای یک دولت ثالث (یعنی آلمان) در امور داخلی ایران میباشد، ولی ایرانیان قانع نشدند و وقتی مشیرالدوله پیرنیا وزیر امورخارجه این اظهارنظر را در ۲۴ سپتامبر به اطلاع مجلس شورای ملی رسانید، نمایندگان ملت به اتفاق آراء قرارداد منعقده بین دو دولت خارجی در مورد ایران را مردود و بیاعتبار دانستند. در این مورد محمدعلی شاه نیز از نظر مجلس پشتیبانی کرد و در نتیجه دولت ایران طی یادداشت دوم نوامبر ۱۹۰۷ به دولتین روسیه و انگلستان اعلام نمودکه چون قرارداد مزبور مابین آن دو دولت انعقاد یافته، لذا مواد آن فقط مربوط به خود دولتین مذکور میباشد و دولت ایران نظر به استقلال تامهای که دارد، تمام حقوق و آزادی عمل خود را محفوظ میدارد و خود را از هر نفوذی و اثری که قرارداد میتواند درباهٔ ایران داشته باشد مطلقاً مصون و آزاد میداند.
ستارخان و باقرخان سردار و سالار ملی
معالوصف علیرغم اعتراضهای صورت گرفته، به علت ضعف دولت ایران، خللی در اجرای قرارداد فوق ایجاد نشد و روسیه و انگلیس به تدریج شروع به اجرای مفاد قرارداد و اشغال مناطق نفود خود نمودند.
نتیجهٔ مستقیم این قرارداد این بود که انگلیسیها که با پشتیبانی از انقلاب مشروطیت وجهه و اعتباری کسب نموده بودند به سرعت آن را از دست داده و از این تاریخ مانند روسهای تزاری منفور و مبغوض افکار عمومی ایران گردیدند.
در حقیقت نقش انگلیس در ماجرای مشروطه، سوار شدن بر موج خواستههای مردم و به دست گرفتن مدیریت این موج و نیز واگذاری آن به عناصر دست نشاندهٔ خود بود که در قالب نوشتن قانون اساسی مشروطه نمود، یافت. همچنین نهادینه کردن مادام العمر مشروطه در یک خاندان و انتقال مرجعیّت قدرت از دل مردم به نهادهای حکومتی، بخش دیگری از این نقش آفرینی بود که با به کرسی نشاندن رضا خان و نیز برکناری وی پس از ناکامی در اتمام مأموریت محوله به اوج خود رسید.
امروزه با گذشت یک قرن از پیروزی نهضت مشروطه ایران، با مطالعه در جریان این نهضت مردمی، میتوان به رهاوردهای آن اشاره کرد؛ مواردی چون: آشنایی اگرچه ناقص و محدود ایرانیان با مفاهیمی چون دموکراسی، قانون، مشروطیت و اصولی همچون قانون اساسی، تفکیک قوا، مجلس شورا و نیز فرود آمدن شاه از سایه خدا بودن و تبدیل شدن به مقامی تشریفاتی و همچنین ایجاد نهادهای مدنی مانند اتحادیهها، احزاب و انجمنها. از دیگر رهاوردهای این انقلاب، میتوان از لزوم هوشیاری و دقت سردمداران جامعه و بزرگان دین یاد کرد. همچنین باید گفت گام بلند ورود ایران به دورهای جدید، در نهضت مشروطه برداشته شد.
تشییع پیکر یکی از مجاهدین
همچنین که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جایی دیگر در دیدار قشرهای مختلف مردم در تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۷۱ فرمودند: پیش از این، در کشور خود ما، انقلاب مشروطیت بود. اما بعد از پیروزی، هنگامی که علما را کنار زدند، از مسیر منحرف شد و مشروطیت به جایی رسید که رضاخان قلدر، فردی که ضد همهٔ آرمانهای مشروطه خواهی بود، به حکومت رسید. اگر انقلاب اسلامی ما هم تحت رهبری دینی نبود، سرنوشتی چون انقلاب مشروطیت پیدا میکرد. هر انسان هوشمندی، وقتی توجه میکند که اولا شروع این نهضت و پیروزی آن، ثانیا بقای جمهوری اسلامی و مضمحل نشدن آن و ثالثا مستقیم حرکت کردن جمهوری اسلامی و انحراف نشدن آن، به برکت دین و رهبری دینی است، پشت سر آن، یک نکتهٔ دیگر را هم میفهمد و آن نکته این است که دشمنان انقلاب اسلامی، چه در خارج و چه در داخل، سعی میکنند دین و رهبری دینی را از این انقلاب بگیرند. این، یک امر قهری است. اگر از یک قلعه یا حصار، جوانی کارآمد، جانانه دفاع کند، دشمن آن قلعه و آن حصار، راه را در این میبیند که زیر پای آن جوان، حفره و گودالی بکند و او را از بین ببرد. (برای دیدن متن کامل خبر اینجا را ببینید)
ایشان در بخشی دیگر از بیانات خودشان در دیدار اعضای اتحادیهٔ انجمنهای اسلامی دانشآموزان که در تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۸۳ برگزار شد، در باب کسب تجربه از جریان مشروطه اظهار داشتند: سالها این ملت در سختیهای ناشی از سلطهٔ بیگانه گذراند تا اینکه زمینه برای انقلاب اسلامی آماده شد. رهبری حکیم، پرقدرت، با اراده و عزم راسخ و نافذ در همهٔ دلها، در میان مردم بهوجود آمد و وارد میدان شد؛ ملت هم تجربه پیدا کرده بودند؛ لذا انقلاب اسلامی شکل گرفت و این دفعه ترفند دشمن بیاثر ماند؛ چون ملت و رهبران در انقلاب اسلامی تجربه پیدا کرده بودند. در دورهٔ مشروطه، رهبران و مردم نمیدانستند کمین بیگانگان با آمادگیهای قبلی چقدر خطرناک است؛ لذا حصارهای خودشان را برچیدند و مهیای قبول حملهٔ دشمن شدند؛ دشمن هم آمد و هر کار خواست، در این کشور کرد. این دفعه در انقلاب اسلامی، با استفادهٔ از تجربهٔ مشروطیت، هم ملت ما، هم رهبران روحانی ما و هم روشنفکران صادق ما فهمیدند که باید حصار معنوی - یعنی حصار ایمان، ارزشهای انقلابی و حصار بیداری - را در مقابل توطئههای دشمن محکم نگه دارند. (برای دیدن متن کامل خبر اینجا را ببینید)
شناخت حیلههای قدرتهای استعماری و کشف راههای نفوذی آنها یکی از لوازم مهمّ و ضروری برای مبارزه با آنهاست. با مطالعه سیاست انگلیس در مورد ایران و دخالت آنها در انحراف مشروطه اهداف شوم و پلید آنها روشن و آشکار میشود که برای رسیدن به این اهداف از هیچ رفتار غیر انسانی دریغ نکرده و خونهای زیادی ریختند. استعمارگران برای رسیدن به اهداف خود در بلند مدت کشورهای تحت سلطه به تربیت نیروهای همفکر و حامی خود میپردازند تا استمرار سلطه آنها آسان باشد.
بنابراین در شرایط کنونی و با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتمندترین کشور در منطقه محسوب شده و پرچم دار بیداری اسلامی برای تمامی کشورهای مورد سلطه و نفوذ مستکبرین است، کسب تجربه وسیع از پیچهای تاریخی امری حیاتی است چرا که پیروی از رهبران مذهبی، در به ثمر نشاندن نهضتها و انقلابها، موثرترین عنصر پیروزی محسوب میشود.
گزارش: نیره ساری