به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سیزدهمین مراسم «شب شاعر» پاسداشت علی محمد مؤدب با حضور محمدعلی بهمنی، غلامرضا کافی، وحید جلیلی، محمدحسین جعفریان، مهدی غزلی، محسن مؤمنی شریف، سعید حدادیان، حسین قرائی، میلاد عرفانپور، میثم نیلی، زهیر توکلی، علی داوودی، نماینده سفیر افغانستان و همچنین جمعی از شعرا و علاقمندان به علی محمد مؤدب عصر سهشنبه در نخلستان سازمان هنری رسانهای اوج برگزار شد.
وحید جلیلی در این نشست گفت: شعر و هنر انقلاب دارای یک هویت هنری است و یک هویت جریانی. از روزهای ابتدای انقلاب بسیاری از جوانان برآمده از انقلاب برخواستند تا خلأ انقلاب در حوزههای رسانهای را پر کنند. نسلی که در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت شکل گرفتند یک نسل طلایی بودند و انقلاب مظلوم و انقلاب تنها را یاری کردند و در بهت روشنفکران که فکر میکردند اگر انقلاب را تنها بگذارند موفقیت حاصل نمیشود، نسل اول هنر و شعر انقلاب خوش درخشیدند.
جلیلی ادامه داد: مؤدب یکی از نمادها و نمودهای شعر و هنر انقلاب است و چنانچه کسی در شعریت وی شکی ندارد و این افتخار و توفیق را پیدا کرد که در جریاناتی که برخی توفیق حضور نداشتند او حضور پیدا کرد و علمداری کرد.
این کارشناس جبهه فرهنگی انقلاب گفت: این رویشها و نسل جدید هستند و روزگار نو و افق پیشرو، قاعدتاً همان آفتها و تهدیدهایی که نسل اول را تهدید میکند همین نسل را نیز تهدید میکند با این تفاوت که این نسل تجربههای نسل قبل را با خود دارد اما خوشبختانه، نسل جدید هنر انقلاب با توشهبرداری از تجربیات گذشتگان آیندهای درخشان خواهند داشت که این را در پیشبینیهای وجود هنرشناس رهبری میبینیم و به قلههای بلند در ادبیات و هنر خواهد رسید. امیدوارم دوستان که این توفیق را پیدا کردند تا با هدایت الهی علمداری کنند بتوانند علم را بر دوش حفظ کنند و هدایت نیروهای جوان را رقم بزنند.
غلامرضا کافی نیز که در سیزدهمین «شب شاعر» حضور داشت گفت: آثار تولید شده در حوزه هنر و ادبیات انقلاب اسلامی زیاد است ولی به خاطر اینکه کم تبلیغ میشود کمتر شناخته شدند البته بد سلیقه بودن هم عاملی است که نمیشود انکار کرد.
این استاد دانشگاه افزود: امروز به خاطر تجدید مطلع جریان هنری انقلابی نباید نگران باشیم که برخی شعرها تکرار شوند ولی باید نگران باشیم که جبهه خودی پاکی خود را از دست ندهد. نگرانی هم در حوزه هنر و ادبیات انقلاب همین جاست.
کافی گفت: اعتراض در شعر مؤدب به چشم میآید که قبل از این قزوه پیشگام شهر اعتراض در جریان شعر انقلاب بوده است. پاسخ به تقاضا و ایجاد تقاضا نکته ظریفی است که در شعر مؤدب است. ایجاد تقاضا ویژگی شعر تمام شعرای انقلاب نیست و اتوپیااندیشی و مآل اندیشی موجب میشود که در شعر مؤدب این ایجاد تقاضا به چشم میآید.
مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی از مهمانان ویژه ی این مراسم گفت: اولین آشنایی من با مؤدب به بیش از 13 سال پیش برمیگردد و اولین شعری که شنیدم از وی در رابطه با مردهشور بود و همان جا فهمیدم که این شاعر مرگ آگاهی در شعرش وجود دارد. بعد شعری از وی در مورد امام رضا(ع) شنیدم و فهمیدم که وی مشهدی است و بعدها فهمیدم از آن روستاییهایی است که شهری نشده است. در روزگار ما مهمتر از انقلابی بودن، متعهد بودن است زیرا متعهد بودن ما را وادار میکند که اخلاق را رعایت کنیم. آن چه که بر انقلابی بودن سایه میاندازد متعهد بودن است.
وی افزود: مؤدب برای بروز ظرفیتهای تعهدش به پختگی رسیده است. هنر امروز ما دچار آفت نشستگی شده است که برای برخی موجب زخم بستر و برای بعضی موجب زخم مواضع شده است، ولی مؤدب به پختگی رسیده و با ایستادگی شعر انقلاب را جلو میبرد.
سعید حدادیان شاعر و مداح اهلبیت علیهم السلام نیز به عنوان مهمان به این برنامه آمده بود و در سخنان خود گفت : در ارتباط با چگونگی شعر مؤدب بزرگان سخن گفتهاند و سخن خواهند گفت اما در ارتباط با شخصیت مؤدب چند شاخص برایم درخشیده است و کسانی که در شاخه ادبیات فعال هستند باید به آن توجه کنند:فقدان توجه به موضوعات مستضعفان در شعرا و نویسندگان مذهبی یک آفت است که در شخصیت مؤدب این موضوع به چشم نمیخورد.
این شاعر و مداح اهل بیت (ع) گفت: چون مؤدب اهل درد است جوانهای شاعر دورش جمع شدهاند. این درد باید فراتر از دردهای شخصی باشد هرچند برخی دردهای شخصی مثل مادر بسیار والاست. مرحوم قیصر میگفت خیلی دوست دارم که شعری برای زحمات مادرم بسرایم. اما منظور از درد عدم تعلق به وابستگیهای دنیا است. مؤدب پنج قطعه شعر برای جانبازان شیمیایی گفته است و من در جلساتی که شعر برای شیمیاییها خوانده شد میدیدم که مؤدب گریه میکند و همین توجه موجب شد که وی شاعر دردمندی شود.
وی افزود: انتخاب نام «شهرستان ادب» یعنی توجه به روستا و مستضعفین پس باید مراقب باشند تا گرفتار سانتی مانتالیسم و تجملگرایی نشوند.
محمدرضی الهام نماینده سفیر کبیر جمهوری اسلامی افغاسنتان پیام ایشان را برای حضار قرائت کرد و گفت: با کمال مسرت محفلی برای تجلیل از شاعر پر آوازه فارسیزبان علیمحمد مؤدب برگزار میشود خوشحالم که اجرگذاری خود را برای این شاعر بزرگ داشته باشیم. شعر مؤدب پیوندی با شعر فارسی دارد که ما آن را میستاییم. همدردی و مهربانی ایشان نسبت به ملت افغانستان در خاطرهها خواهد ماند و صمیمانه همدردی وی را میستاییم.
محمدعلی بهمنی که در مراسم پاسداشت مؤدب حاضر شده بود گفت: در بندرعباس با مؤدب آشنا شدم که دعوت بچههای آن جا را قبول کرده بود. تمام اشعار مؤدب دارای یک تفکر فرا اجتماعی است، وقتی اشعار مؤدب را میشنویم متوجه میشویم که با یک اتفاق جدید روبرو هستیم و این اتفاقات در شعر مؤدب برای من رخ میدهد. اولین شوق من برای حضور در این جلسه شنیدن شعرهای وی بود.
وی ادامه داد: من فرصت زیادی نداشتم که با مؤدب زندگی کنم ولی با شعرش زندگی کردهام و تمام نسلها چه هم نسلهای من و چه نسل جوان با شعر مؤدب انس دارند. از دیدگاه من کسی که میتواند یک نگاه کاشفی از زندگی دیگران که نمیتوانند کشف کنند را ارائه دهد به نظرم بزرگوار است و ایشان به واقع بزرگوار است.
زهیر توکلی از شاعران جوان کشور گفت: اشعار عاشقانه مؤدب دارای ارجاعات، تلمیحات و ... است که ممکن است ربطی به مضمون آن نداشته باشد. مؤدب شاعری است که در لحظه شعر میگوید و تا وقتی گریه نکند شعر نمیسراید و معمولا شاعر ژنریکی نیست. وی شاعری است که وقتی منقلب میشود نمیتواند به قواعد و محدودات شعری خود را پایبند کند. از اشعار مؤدب احساس غرور به انسان دست نمیدهد.
علی داودی در این نشست ضمن خواندن قطعه شعری گفت: حضور شعر در عرصههای مختلف وجه تمایز علیمحمد مؤدب است. حضور قدرتمندانه شعر مؤدب در عرصههای مختلف به خاطر پایمردی مؤدب شکل گرفته است. به خاطر ایثاری که از خود نشان داده و از شعر خود گذشته و امروز از آن به مدیریت فرهنگی یاد میکنند توانسته جوانانی را در حوزه شعر پرورش بدهند.
سلام یوسف تنهای این خیابانها
که آیهای ننوشته از تو قرآنها
تو روح سبز بهاری کسی نمیفهمد
که رنگ و بوی تو را میمکند گلدانها
میلاد عرفانپور شاعر و از اهالی شهرستان ادب نیز در این برنامه گفت: علی محمد مودب از سالهای کودکی با چراغ شعر زیسته است، از همان سالها بازگشت پسر عموهایش را بر دست مردان روستا در فصل درو دیده است. مودب در تاریکیهای پایتخت به روشنی دلیل میآورد. او عاشقانه میگوید برای آخرین سرفههای جانبازان و برای مقاومت. مودب شاعر عشق و مقاومت است که در سیاسیترین اشعارش عشق را فراموش نکرده است.
خانه ادبیات افغانستان نیز پیامی برای این مراسم ارسال کرده بود که بدین شرح است: دهههای پیشتر، فقط چکامههای دلنشین فردوسی، سعدی، مولوی، سنایی و خواجه عبدالله انصاری بود که مردمان دو سوی مرز خراسان قدیم رابه هم پیوند میداد. با این حال، دست تاراجگر زمانه از سه دهه پیش کاری کرد که گروهی از فرزندان مولانا و سنایی، از بد حادثۀ جنگ، به آغوش آشنایان و خویشاوندانشان در سرزمین حافظ و سعدی پناه آوردند.
نسل اول مهاجران با همۀ فراز و نشیبهای زندگی دست و پنجه نرم کردند و کوشیدند تا نسل بعدی از دانشاندوزی و فرهنگ پروری غافل نمانند. در این میان، با کوششهای خود انگیختۀ نسل دوم، جوانههایی از مهر و دوستی عمیق میان جوانان همزبانان افغانستانی و ایرانی سبز شد. حلقههای ادبی، فرهنگی و هنری ایران در دهههای 1370 تا 1380 شاهد حضور پر رنگ اهل فرهنگ، هنر و ادب مهاجر بود که هم اثر پذیر بودند و هم اثر گذار. یکی از این اثر گذاریها آن بود که آنان، بازتاب دهندۀ دردها و رنجهای مردم خویش برای مردم ایران بودند. با این وصف، کمتر صدایی برای بیان مشکلات و مصایب مهاجران افغانستانی مقیم ایران برمیخواست؛ زیرا یا آن مشکلات را طبیعی مهاجرت میپنداشتند یا فکر دیگری داشته که الله اعلم.
در این میان، شاعر ساده، بیریا، صمیمی، دوست داشتنی و همدرد با اهالی شعر، فرهنگ و ادب افغانستان، رسالتی را که میاندیشید برای حمایت از همنوعان همزبان و همفرهنگ خود باید ایفا کند، یک تنه فریاد کرد. در نگاه ما علیمحمد مودب به جزتلاشهای اثرگذار ادبی و فرهنگی خود برای فرهنگ مشترک، با این رویکرد انسانی جاودانه میماند؛ زیرا بر این باوریم که: (عبادت به جز خدمت خلق نیست).
برای مودب عزیز و همه کسانی که هم چون او به (انسان) بودن میاندشیند و صادقانه و گمنام برای برداشتن باری از دوش مهاجران همریشه و همزبان خود تلاش میکنند، بهروزی و کامیابی آرزومندیم.
در پایان این مراسم علیمحمد مؤدب گفت: در رابطه با شعر بحث زیاد است اما به اعتقاد من آشیانه شعر عشق است و در همان آشیانه جوجههای دیگر خود را پرورش میدهد و اگر شعر در حوزههای دیگر وارد میشود، در حقیقت در همان آشیانه رشد کردهاند. در روایتی میدیدم که دختر امام حسین(ع) از ایشان میپرسد که به مدینه برنمیگردیم؟ که حضرت جواب میدهد، اگر پرنده را آزاد بگذارند به آشیانه خود باز میگردد. و با توجه به همین روایت اگر میگذاشتند شاعر در آشیانه خود میماند. ولی شاعر ناچار است که پرنده شعرش بال بزند تا از آشیانهاش دفاع کند.