گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سید مهدی موسوی؛ نیاز به آرامش و استراحت یکی از ویژگیهای اصلی همهی موجودات زنده است و در این میان انسانها به واسطهی درک و احساسات عاطفی خاص خودشان، در مواجهه با عوامل مخل این آرامش واکنشهای خاصی نشان میدهند. بشر امروز در مواجهه با حجم انبوهی از اطلاعات و اصواتی که روزانه دریافت میکند، دچار نوعی سردرگمی و آشفتگی میشود و به طور طبیعی به سمت مکانی که عاری از این عوامل مزاحم باشند گرایش بیشتری پیدا میکند. اما آیا هر مکانی قادر است این حس آرامش را به انسان منتقل کند؟
دکتر فلاحت میگوید: «حس مکان، به معنای ادراك ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد. به طوری که فهم و احساسات فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه میشود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یك فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میشود. حس مکان علاوه بر اینکه باعث احساس راحتی از یك محیط میشود، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یك مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دستیابی به هویت برای افراد میشود.» (محمدصادق فلاحت، «مفهوم حس مکان و عوامل شکل دهنده آن»، هنرهای زیبا، شماره 2، صفحه 57)
فرض کنید یک دانشجوی فارغ التحصیل پس از مدتی به دانشگاهی ـ حتی غیر از دانشگاه خودش ـ مراجعه کند، حسی که از این مکان به فرد منتقل میشود، حاصل ارتباط درونی انسان، تصورات ذهنی او و ویژگیهای محیطی است. به عبارتی این مفهوم از یک سو ریشه در تجربههای ذهنی همچون خاطره، سنت، تاریخ، فرهنگ، اجتماع و غیره دارد و از سوی دیگر متأثر از زمینههای عینی و بیرونی در محیط مانند طرح، منظره، بو و صدا است که نشان میدهد حس مکان مفهومی پیچیده از احساسات انسان نسبت به محیط است و در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجود میآید، به این معنا که حس مکان امری از پیش تعیین شده نبوده بلکه از تعامل انسان با مکان زندگی روزمره ایجاد میشود.
تا اینجا دانستیم حسی که از یک مکان به انسان منتقل میشود به عوامل مختلفی بستگی دارد و بنابراین انتظار اینکه افراد مختلف در مواجهه با یک مکان، یک حس مشترکِ ثابت داشته باشند، چندان منطقی به نظر نمیرسد. شاید بتوان گفت همهی انسانهای روی زمین در طبیعت حس آرامش و لطافت دارند اما میزان این واکنش طبیعی نسبت به طبیعت در همهی آنها متفاوت است. به نظر شما آیا سازههای ساخت بشر نیز میتوانند این حس آرامش را به انسان منتقل کنند؟
مسجد یکی از مکانهایی است که به دست بشر ساخته میشود. اکثر مردم ـ حتی غیر مسلمانها ـ با حضور در این مکان حسی توام با آرامش پیدا میکنند. همین حس آرامش در مکانهای دیگری چون کلیسا، کنیسه و به طور کلی عبادتگاهها، با اندکی تغییر به واسطهی دین افراد وجود دارد.
اگر بپذیریم که همهی موجودات زنده به طور غریزی اعتقادی نسبت به یک منبع قدرت فرامادی دارند، باید واکنش این افراد را نسبت به مکان، زمان، اشیاء و هر آنچه که آنها را به یاد این نیروی فرامادی و فرازمینی میاندازد، طبیعی قلمداد کنیم. در نگاه حداقلی، انسانها با هر دین و مسلک و آیینی برای حل مشکلات خودشان به یک نیروی فراتر از توانایی خودشان تمسک میجویند. مسلمانان در بالاترین سطح پرستش خداوند متعال برای بهرهمندی از موهبتهای الهی از دعا و نیایش استفاده میکنند. حال اگر مکان خاصی به این دعا و نیایش اختصاص داده شود، آیا حس اطمینان و آرامشی که از این مکان به فرد منتقل میشود، دور از انتظار است؟
«نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا برای ابوسعید ابوالخیر نوشت: چه لزومی دارد، مردم همه در مسجد اجتماع کنند، با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. هر جا که باشی اگر رابطهات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهی گرفت. وی در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یک جا روشن باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، چراغهای دیگر روشن است، ولی اگر همان چراغها هر کدام در یک اطاق باشد، اگر یکی از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاریکی فرو خواهد رفت. انسانها نیز اینگونهاند؛ بعضی گناهکارند، اگر تنها باشند، شاید موفق به کسب فیوضات الهی نشوند، ولی اگر در جمع باشند، شاید خداوند به برکت افراد دیگر، آنها را هم مشمول برکات خود سازد. (داستانها و پندها، ج 9، ص 58)
گفتیم که حس آرامشی که از مسجد به افراد منتقل میشود، درجات مختلفی دارد. «وضوح شكل بصری و عملكرد فضا باعث ادراك صحیح از آن و در نتیجه ارتباط مناسب مردم با فضا میشود كه در نهایت به اهمیت اجتماعی فضا میانجامد. هرگاه عملكردی با اهداف فضایی منطبق باشد، فضا دارای مفهوم میشود. [از سوی دیگر] انسان جزئی از فضاست و با ارزشها و هنجارها به این فضا معنا میبخشد. الگوی روابط اجتماعی ثابت نیست و هر فضا با جایگزین شدن روابط اجتماعی خاص چهره متفاوتی به خود میگیرد.» (بررسی میزان و عوامل تاثیرگذار بر حس مکان، فرناز ضرابیان و محمدرضا منعام، ماهنامه شهرداریها، شماره 89، ص 28)
با استدلالهایی که بیان شد، طبیعی است که هر مسجدی به واسطهی عوامل شکلدهندهی آن، اثر متفاوتی بر روی افراد خواهد گذاشت. حال این عوامل شکلدهنده چه چیزهایی هستند؟ نگارنده این عوامل را به سه دستهی کلی تقسیمبندی میکند. 1) معماری مسجد 2) انسانها (نمازگزاران، هیات امنا، خادمان و...) 3) مراسمات (نماز جماعت، دعا، اعتکاف و...).
اجازه دهید نگاهی هم به آداب و احکام مسجد داشته باشیم. تامل در این احکام به خوبی اهمیت و جایگاه مسجد به عنوان محلی برای عبادت خاضعانه و خاشعانه پروردگار را مشخص میکند. به طور کلی هر عاملی که مسجد را از ایفای چنین نقشی باز دارد، ناپسند شناخته شده است.
«آراستن مسجد با طلا، نقاشی کردن مسجد، خرید و فروش، قضاوت کردن و اجرای حدود در مسجد، ورود دیوانگان و خردسالان به مسجد، همچنین انجام کارهایی چون بلند کردن صدا و بیان سخنان بیهوده و اعلام اشیای گم شده و کارهایی از این دست در مسجد، هر کدام میتواند انسان را از توجه به نماز و عبادت باز دارد. تاکید بر حضور در مسجد با حالت طهارت و پاکیزگی، ترغیب نمازگزاران نسبت به آراستن خود و استفاده از عطر و بوی خوش و زدودن بوی بد از دهان و بدن به هنگام حضور در مسجد نیز به همین سبب است.» (آثار گوناگون مسجد، محسن محمدی، مرکز فرهنگ و معارف قرآن)
موارد مذکور تنها بخش کوچکی از احکام مرتبط با مسجد است که در روایات معصومین و رسالههای توضیح المسائل به دفعات در مورد آن صحبت شده است. بدیهی است مسجدی که به سمت و سوی رعایت حداکثری احکام و آداب مسجدبودن مبادرت ورزد، تاثیر بهتری بر روی نمازگزاران خود خواهد گذاشت اما اگر در مقابل، امام جماعت، بانی، هیات امنا و خادم مسجد بداخلاق باشند، مکان مسجد کثیف و نامرتب باشد، نور، هوا و دمای مناسبی نداشته باشد و... آیا با فرض تمام تصورات ذهنی مثبت نسبت به یک عبادتگاه، این مسجد اسباب آرامش فرد را مهیا خواهد کرد؟
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ» و کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید؟ چنین گروه را نشاید که در مساجد مسلمین در آیند جز آنکه (بر خود) ترسان باشند. این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ. (آیه 114 سوره بقره ـ ترجمه استاد الهی قمشهای)