خاطره اولین باری که برای مصیبت امام حسین(ع) اشک ریختید را بازگو کنید...
روی موج مخاطبان/ بفرمایید روضه ...
اینجا، داخل همین خبر، یک قرار روضه خوانی چند هزار نفره داریم باهم. تو هم بشو مداح این روضه. خودت بگو و خودت هم گریه کن...
تعداد نظرات: ۱۲
محمد
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
اولین باری که اشک ریخته ام شاید همزمان بود با اشک ریختن مادرم....
اما اولین گریه هایی را که به یاد می آورم مربوط می شود به روضه حضرت رقیه... سه ساله دختر که کتک نداره... اینکه قباله فدک نداره... خیلی پر سوز و گداز بود... این روزها دلم برای آن شبهای خودم تنگ می شود
الف.ص
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
من... روی خاک های جنوب بودم... سال ها پیش.. خانواده م هیئتی نبودند و من تا به حال روضه نرفته بودم....
من...آن سال از خدا، حب حسین را خواسته بودم... و روی خاک های جنوب حاجت روا شدم...
حسین علیه السلام مسیر تمام زندگی م را تغییر داد..
sahar
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳
خوش بحالت
کاش منم همینو میخاستم
غروب آخر سال 90، شلمچه، بغضی که هنوز مونده ...
سجاد
United States of America
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
من همیشه با به یاد آوردن تصاویر وفیلم های لحظه های شهادت شهدای خودمون به گوشه ای از مصیبت عاشورا پی میبرم وگریه میکنم واولین بار هم همینطوری اشک ریختم.اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک.
رقیه حسین نژاد
Iran, Islamic Republic of
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
یادم میاد اون قدیما ،نمی دونم چند سالم بود ،مادرم در رو به رومون بسته بود و رفته بود مراسم عزا داری روز عاشورا ، از روی دیوار پریدم و رفتم دنبالش و وسط میدون کنار مسجد پیداش کردم داشت یک گهواره خالی رو تکون میدادو گریه میکرد وقتی گهواره خالی رو دیدم دلم خیلی گرفت و همراه مادرم بشدت گریه کردم . الان هم هروقت گهواره خالی میبینم ....... میسوزم هم برا دل رباب و هم به یاد مادر ....
ح.ص
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
اولین بار، کنار قبور ائمه در قبرستان بقیع بود که ناخداگاه گریه ام گرفت و به حال غربت این عزیزان اشک ریختم...
شریف
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳
دلمو سوزوندی امیدوارم که همه بتونن برن زیارت اهل بقیع
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
دو سال پیش، سوم دبیرستان، ما رو برده بودند راهیان نور. یه شب تعزیه خوانی داشتند. جایی که حضرت رقیه(سلام الله) رو . . . لا اله الا الله . . . اونجا دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم
این هم به خاطر برکت حضور شهدا بود . . .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
اولین بار تو هیئت حاج رضا بذری بود که برا امام حسینم اشک ریختم.
احسان
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
اولین بار برای امام حسین رو یادم نمیاد!ولی اولین بار باری که برای اهل بیت واقعا اشک ریختم شب قدر بود برای مظلومیت امیرالمومنین... همش ایت تو ذهنم تداعی میشد که شبونه و غریبانه آقا رو میبرن برای خاکسپاری...بعد اونهمه زحمت و خون دل خوردن!!!!
م.ر.
Iran (Islamic Republic of)
يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳
اولین بار (و شاید از معدود دفعات) که خالص برای امام حسین اشک ریختم، فکه بود. دبیرستانی بودیم و برده بودنمون راهیان نور. روز آخر، ساعات آخر، برای وداع فکه بودیم. نمی خواستیم برگردیم. اولین باری بود که زندگی کنار شهدا رو تجربه می کردیم. جدا شدن از رفقای جدید نابی که پیدا کرده بودیم سخت بود... اما باید می رفتیم. چند ساعت دیگه قطار حرکت میکرد. معلمها با اصرار و التماس از روی رملها بلندمون میکردن... روحانی کاروان می خوند: نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند...
و/ س
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳
اولین بار اعتکاف حرم امام رضا روضه ارباب امام حسین(ع) و حضرت رقیه بود
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار