به گزارش "خبرگزاری دانشجو"، نمیدانم چرا وقتی کلمه مذاکره را میشنویم، ذهنمان به صورت نا خودآگاه به سمت امریکا میرود؛ واقعا چرا؟ شاید به خاطر همان دغدغههای کاذبی است که برای ما به وجود آوردند! آری گاهی بعضی از چیزها وقتی زیاد تکرار شود نیاز کاذب میآورد(البته نه همه چیز...) و به طور کلی ایران برای مذاکره با امریکا (کلا با همه کشورها) فینفسه مشکلی ندارد؛ چون نفس مذاکره فی نفسه بد نیست.
اما وقتی میخواهیم با دشمنان (امریکا) خود مذاکره کنیم باید ملاحظاتی در نظر گرفته شود که من در این مقاله بر آن شدم ملاحظاتی که باید ما در مذاکره با دشمنان خود داشته باشیم را بنویسم:
همیشه باید در نظر داشته باشیم دشمن، دشمن است و همچنین بدانیم که با چه کسی طرف هستیم (مخاطب شناسی مهم است) و در این راستا نیز مشکل بعضی برنشماردن امریکا است.
اگر بخواهیم دشمن بودن امریکا با ایران را ثابت کنیم به راحتی میتوان به صورت عقلی استدلال کرد که "امریکا دشمن است".
چرا؟ به دلیل مسدود کردن حسابهای مالی ما، تحریک ضد انقلاب، اقدام به کودتاهای مختلف، قطع خرید نفت، حمله نظامی به طبس، تحریم اقتصادی و غیر ه (اگر بخواهیم جنایات دشمنیها و تقابل امریکا با ایران بنویسم نمیدانم چندین صفحه را باید بنویسم).
بعضیها هم که امریکا پلیس و ژاندارم دنیا میدانند و برخی از کارهای امریکا را به تئوریسینهای امریکایی بستگی میدهند و آن را مقتضای حال امریکا میدانند و باعث بوجود آوردن بردگی مدرن میشوند که اینها نیز خود را روشنفکر (البته همان روشنفکران غربزده هستند) میدانند و نمیدانند روشنفکری لازمهاش حقطلبی و روشنبینی و تکیه بر استدلال و منطق است.
امروز 34 سال است که هرگاه نام "دشمن" برده میشود ذهن ملت ایران متوجه دولت امریکا میشود، خوب است دولتمردان آمریکا به این نکته توجه کنند که ملت ایران در طول سی و چند سال چیزهایی دیده است؛ مراحلی را گذرانده است که تا میگویند دشمن ذهن ملت ایران متوجه آمریکا میشود.
دشمن، دشمن است و در اینجا نباید حُسن ظن ما گُل بکند.
مذاکرات در عرف دیپلماسی بر مبنای تبادل نظر نیست؛ بلکه به معنی داد و ستد و معامله است، یعنی یک امتیاز بدهی و یکی بگیری و یعنی همان اندازه که می دهی به همان اندازه بگیری ؛نه فقط بدهی و نه کمتر بگیری.
امریکاییها وقتی حرف میزنند و میگویند "جامعه جهانی" و در این راستا نیز اسم چندتا کشور را "جامعه جهانی " گذاشتند که رأس آنها امریکا است و دنبال سرش هم صهیونیستها و دولت انگلیس و بعضی از دولتهای خرده ریز دیگر هستند!!
جامعه جهانی (نه از نظر امریکا) به هیچ وجه درصدد دشمنی با ایرانی و ایران اسلامی نیست.
با هیچ عقل سلیمی نمیشود توجیه کرد که به چه نحوی چند تا کشور جامعه جهانیاند و اکثر کشورها هیچاند و از ما میخواهند تابع ذائقه این جامعه جهانی امریکایی قدم برداریم تا ناراحت نشوند!!!
آیا ما اختیار نداریم؟ آیا حداکثر کشورها جهان هیچ اند؟ آیا یک ملت بیعزت هستیم؟آیا اسلام با این راه ومشی موافق است یا مخالف؟
مذاکره در نظر ما مذاکره برد-برد است یعنی مذاکره باید طوری انجام بگیرد اول این که به حقوق ما احترام بگذارند و ثانیا اگر نگذاشتند ما هم کوتاه نیاییم و اگر دومی اتفاق افتاد که افتاده، برای مردم ما ثابت خواهد که چرا میگوییم امریکا دولتی غیر قابل اعتماد است؟
حال که ملاحظاتی بیان شد اگر اینها را روزی رعایت شد و گروهی خواستند این اجازه را به خود بدهند و مذاکره کند باید ویژگی هایی داشته باشند که عبارت است از:
الف) باید همیشه در دل همه دست اندرکاران بخصوص آنها که مسئولیت این کار را بر عهده گرفتهاند بغض و کینه امریکا محفوظ باشد (این مسئله مهمی است) چرا که آنها و سایر ابرقدرتها ما به تنها چیزی که فکر میکنند نابودی اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی است.
ب)توجه کنند که آنها در زمینههای مختلف دارای سابقه هستند یک موقع کار رابه جایی نرسانند که متوجه شوند به جایی اینکه میخواستند دشمن (امریکا) را فریب دهند، دشمن (امریکا) اینها را فریب داده است.
ج) به صورتی حرکت کنند که هر لحظه که تصمیم داشتند توان بازگو کردن مسائل را صادقانه برای مردم داشته باشند.
د) کسانی را که به دنبال اینگونه ماموریت هایی میفرستند که دارای ظرفیت لازم باشند که خدایی نکرده عکس آنچه را می خواهند حاصل نشود.
با توجه به این ویژگیها مذاکرکنندگان و ملاحظاتی (شروط لازم برای انجام مذاکره) گفته شد حال لازم است بعد از مذاکراتی که تا کنون دولت تدبیر و امید روحانی مرقوم داشتند این توضیح داده شود آیا نرمش مذاکرکنندگان قهرمانه بوده با به سان لشکر شکست خورده و فریب خورده به مهین بازگشتهاند؟
و در پایان میخواهم در مورد تقابل ایران و امریکا بگویم که بعضیها فکر می کنند مشکل ایران و امریکا بر سر چند چیز کوچک است؛ نه مشکل، مشکل ماهوی است و زمانی این رابطه درست میشود که یکی از طرفین از هویت خود دست بردارد و ما به عنوان یک حکومت اسلامی به دو اصل اعتقاد داریم و به خاطر این دو اصل نمیتوانیم از هویت خود دست بکشیم و این اصول عبارت است از:
اول ظلم نکنیم (ظالم نشویم) و دوم زیر بار حرف زور هم نرویم و از مظلوم هم دفاع کنیم (مظلوم نمی شویم) که این 2 اصل ما از قرآن نشأت گرفته است که می گوید} :لاتَظلمون ولا تُظلمون...}
نویسنده: علیرضا زارع شهرآبادی
انتشار یادداشت دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط "خبرگزاری دانشجو" نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.