گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو» - فاطمه اسماعیلی؛ سالها از امپراطوری دلار بر اقتصاد جهان چه با عنوان دیپلماسی دلار و چه با عنوان هژمونی دلار که پس از جنگ جهانی دوم و سقوط اتحاد شوروی رخ داد، میگذرد، اما بعد از گذشت این مدت زمان طولانی همچنان سلطه دلار بر اقتصاد جهان سایه افکنده بود تا اینکه در سالهای اخیر موجی در کشورهای دنیا به راه افتاد که به نظر میرسد جریان معکوسی آغاز شده و زوال دلار نزدیک است.
در سال 1944 بود که با برگزاری کنفرانس برتون وودز دلار آمریکا به پولی برای انجام تجارتهای بینالمللی تبدیل شد اما در سال 1971 با کاهش ارزش دلار و استمرار این روند واکنشهای گوناگونی در قسمتهای مختلف جهان ایجاد شد که به سبب کشورهای آسه آن +3، مقاوم سازی اقتصادی و مالی را در دستور کار خود قرار دادند.
با برگزاری اجلاسی در سال 2000 در شهر چیانگ مای تایلند مصوباتی به امضا رسید که از آن جمله میتوان به پیمان پولی دو جانبه اشاره کرد.
پیمانی که با رویکردی جدید، تجارت با استفاده از دو پول محلی را مطرح کرده تا کشورها به جای استفاده از یک پول واسط مانند دلار و یا یورو، ازپول کشورهای مبدا و مقصد در تجارت استفاده کنند تا دیگر دلار و یورو نقش محوری در تجارت این کشورها نداشته باشد.
تاکنون 52 پیمان پولی دو جانبه در جهان به امضا رسیده است که در این میان کشور چین بیشترین سهم را داشته و در 32 پیمان یک طرف معامله بوده است.
شاید یکی از دلایل تبدیل این کشور به یکی از بزرگترین قولهای اقتصادی جهان نیز استفاده از همین رویکرد باشد چرا که دیگر ترسی از تهدیدات آمریکا نداشته و به راحتی به انجام مبادلات بینالمللی خود میپردازد.
در حال حاضر به وضوح مشاهده میشود که کشور آمریکا با سلطهای که به واسطه دلار بر اقتصاد جهانی دارد، به هر بهانهای با سلاح تحریم کشورهای مخالف را هدف گرفته و با استفاده از ضعف سیاستی این کشورها یا رویکرد خود را تحمیل میکند و یا به قول معروف آن کشور را به خاک سیاه مینشاند.
موضوعی که برای مقابله با روسیه نیز مورد توجه قرار گرفت، اما روسها خیلی سریع و در کمتر از یک سال با امضای سه پیمان پولی دوجانبه با کشورهای اوکراین، پاکستان و چین و انجام مذاکراتی مشابه با دیگر کشورها از تیرس پیکان تهاجمی آمریکا رهایی پیدا کرده و اقر منفی تحریمها را کاهش دادند تا نه تنها به مصونسازی اقتصاد خود بپردازند بلکه به کابوس هژمونی دلار در اقتصاد جهانی نیز پایان دهند.
کشور ایران، پس از انقلاب شکوهند اسلامی یعنی چیزی در حدود 36 در معرض تحریمهای ظالمانه کشور آمریکا قرار گرفته است. تحریمهایی که علاوه بر بخشهای مختلف اقتصادی، زندگی مردم کشور را نیز با سختی و ناملایمتهای انکارناشدنی مواجه ساخت و کشورهای دیگر را نیز از تعامل با ایران منع کرد. لازم به ذکر نیست که تعامل با جهان خارج و انجام تجارت فرامرزی، یکی از شاهرگهای مهم اقتصاد هر کشوری است و بسته شدن این راه ارتباطی به منزله مرگ آن کشور خواهد بود.
اما چرا با وجود تحمل تمامی این ناملایمتیها وضعیت اینگونه است؟ به نظر میرسد هنوز هم عزمی جدی برای شروع پیمان پولی دوجانبه که حتی در برخی از کشورهای غربی نیز به اجرا درآمده است، وجود ندارد تا ما نیز همانند چین و روسیه که شرایطی نزدیک به کشورمان دارند، اقتصاد خود را در برابر تهدیدات خارجی واکسینه کنیم تا دیگر مورد هدف آمریکا و هم پیمانانش قرار نگیریم. رویکردی که نیاز به طی فرآیندهایی برای جایگزینی ارز ملی به جای دلار و یورو و همچنین این ظرفیتهای لازم دارد.
آیا زمان آن فرا نرسیده است که قدری جدیتر به این مسائل بپردازیم و موضوع پیمان پولی دوجانبه را از همایش و اجلاس به مرحله اجرا رسانده تا اندکی از فشارهای سیاسی غربیها بکاهیم؟ آیا 36 سال زمان کمی است؟