گروه دانشگاههای کشور «خبرگزاری دانشجو»- علی صالحی؛ بهار ۳۶ام انقلاب اسلامی هم گذشت، تا این درخت تناور یکسال دیگر به عمرش افزوده شود و شاخ و برگهایش بیش از پیش در هم تنیده و رو به آسمان کند. شاید ۳۶ سال برای از بین رفتن و زوال و یا حتی فراموش شدن یک انقلاب، زمانی کافی باشد؛ چرا که در این ایام دست کم سه نسل جدید وارد عرصه اجتماعی این نظام حکومتی میشوند.
سه نسلی که بویژه در قرن ۲۱ و عبور از عصر تکنولوژی و انفجار اطلاعات خیلی زود معیارها و باورهایشان تغییر میکند و البته تفاوتهای زیادی با نسل ماقبل خود دارند. چیزی که به راحتی در انقلاب مردم فرانسه و یا اتفاقاتی که پس از رنسانس افتاد قابل مشاهده است. حتی انقلاب کارگری شوروی و چین هم دوام نیاوردند و در اندک زمانی این جوامع دچار باز تولید اندیشهها و آرمانهای فکری و عقلایی شدند.
انحراف یا فروپاشی سرنوشت انقلابهای قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی
یکی از ویژگیهای مشترک این انقلابها ایدئولوژیک بودن یا پیروی از یک سازماندهی تئوریک آنها است. که در فرانسه با ایجاد دموکراسی و تشکیل نظام غیرپادشاهی، در چین و شوروی با سلطه طبقه بورژوا همراه است. اتفاقی که حتی در انقلاب سفید پوستان آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا و یا حتی رفتارهای استقلال طلبانه گاندی در هندوستان شباهتهایی دارد.
همه این رخدادها با گذر از دهه ۳۰ و ۴۰ عمر خود، ماهیت اصلیشان را از دست داده و وارد کانال جدیدی از انفعالات داخلی شدهاند که حادترین حالت آن فروپاشی شوروی و کم رنگترین تغییر چرخش سیاستهای چین به سمت غرب و رسیدن به نقطهای بین سوسیالیسم و لیبرالیسم است که البته بیشتر در حوزههای اقتصادی این کشور نمایان است.
در هند و فرانسه نیز فقط شعارهای گاندی و انقلاب کبیر باقی مانده و سیاستمداران با استفاده ابزاری از این اندیشهها در عمل، آرمانهای استقلال طلبانه مردم را زیر سوال بردهاند و تحت سلطه مدرن رهبر کشورهای غربی یعنی آمریکا درآمدهاند. واقعهای که حتی با وجود شکلگیری مجلس ملی و برگزاری انتخابات دموکراتیک برای انتخاب مسئولان بلند مرتبه این کشورها رقم خورده است.
در کنار این روخدادهای قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی که با صده ۱۲۰۰ و ۱۳۰۰ شمسی مصادف است، تحولی در غرب آسیا و پس از آن در دنیا رخ داد که شاید در ظاهر شبیه انقلاب کبیر فرانسه یا حتی قیام گاندی و نلسون ماندلا بود؛ اما در عمل، فرایند، نتیجه و ادامه مسیر تفاوتهای بسیاری با این تحولات داشت.
ویژگیهایی که انقلاب خمینیکبیر را از قیام نلسون ماندلا و گاندی متمایز میکند
انقلاب ۱۹۷۹ ایران در حالی در بهمن ۵۷ رقم خورد که بارقه های آن در دهها سال پیش در نهضت مشروطه قابل مشاهده بود و با شکلگیری مبنای تئوریک و ایدئولوژیک خود از ۱۵ خرداد ۴۲ وارد فاز اصلی شکلگیری شد.
این پشتوانه قوی و اقدامات تدریجی موجب فراگیر شدن نظام فکری این تحول در بدنه اجتماعی کشور شده و به مرور زمان حتی با دستگیری و کشتار رهبران و مهرههای اصلی دچار انحراف یا شکست قبل از به ثمر نشستن نمیشود. تلاش هایی که حتی با طراحی کودتا نوژه در همان سال ۵۷ سعی داشت تولد این نهال را دچار مشکل کرده تا زایش آن ناقص یا مرده صورت گیرد اما این طرح هم بی ثمر شد.
اکنون بیش از ۳۶ سال از شکل گیری این انقلاب میگذرد، که با شعار محوری «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به خوبی مبنای تئوریک، آبشخور اندیشه ای و مسیر تداوم و هدف حرکت خود را روشن کرده است؛ اما ویژگی بارزی که بنیانگذار این انقلاب هم بر آن تاکید ویژهای دارد و در شیوه مبارزه خود به خوبی آن را رعایت کرده، اجتماعی و فراگیر کردن انقلاب و تربیت نسل به نسل پیشگامان این تحول سیاسی و مذهبی است.
جمله معروف امام خمینی (ره) در سال ۴۲ که بیان میکنند «سربازان من اکنون در دامان مادرانشان کودکان شیرخوارهای هستند» اشاره به همین مفهوم تربیت تدریجی پیشگامان و مخاطبان این انقلاب تاریخی به صورت نسل به نسل دارد.
تربیت مبلغین اجتماعی و از بطن مردم، راه حل بنیانگذار برای حفظ بالندگی آرمانهای انقلاب
نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی که نشات گرفته از تعریف درست از هدف و بهرهگیری از مفاهیم والای الهی و انسانی در شاکله نظام حکومتی است؛ موجب شد تا انقلاب اسلامی ایران بعد از چهار دهه به سرنوشت تحولات مشابه خود گرفتار نشود.
یکی از اقدامات مهم امام راحل برای ایجاد ساختارهای انتقال مفاهیم و ارزشهای انقلاب و نو شدن و حفظ بالندگی این تحول، تشکیل و ایجاد نهادهایی نظیر اقشار بسیج، سپاه پاسداران و نهادهایی با عملکرد جهادی و آموزشی-تربیتی است؛ که با بهرهگیری از اندیشه ناب انقلاب، مربیان و مبلغین را از بطن جامعه تربیت کرده و به واسطه آن پیامها را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. ویژگی که تبدیل به نقطه قوت برای جمهوری اسلامی شده و توان مانور آن را در عرصههای مختلف بالا برد.
راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال و حضور پرشور نسل سوم و چهارم انقلاب یعنی متولدین دهه ۷۰ و ۸۰ به صورت چشمگیری این مفهوم را به مخاطب القا میکرد که نظام در مهمترین و اصلیترین وظیفه خود یعنی تربیت نیروی انسانی و به روز رسانی و حفظ ماهیت آرمانهای خود در طول زمان، به خوبی عمل کرده است.
اتفاقی که حتی با حضور نوزادان نسل پنجم نیز بیش از پیش قطعی به نظر میرسد؛ اما مساله جالب جدای از توجه و پایبندی این نسل جدید به آرمانها، پیشرو شدن و دست اندازی این نسل به مرزهای جدیدتری است که شاید نسل اول انقلاب هم در اندیشه آن نبوده است.
نسل چهارمی که بلند پروازتر از پدران انقلابی خود هستند
یعنی این نسل آنقدر در آرمانهای خود مستحکم است که نه تنها از ارزشهای پدران خود دست نکشیده؛ بلکه با تقویت قوای علمی، نظری و راهبردی، توان خود در عرصه عمل را بیش از گذشته افزایش داده و رفتارهایی در ابعاد جهانی برای انتقال مفاهیم خود انجام میدهد.
اتفاقی که با پوشش خاص، شعارها و دست نوشتههای ویژه این نسل در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۳، پیامهای محکم و صریحی را برای دشمنان این نظام و انقلاب مخابره کرد.
این رفتاری است که محدود به یک راهپیمایی نبوده و در موضوعات مختلف در فضای رسانه و شبکههای مجازی به خوبی و با یک سیر منظم دنبال میشود و توانسته در پیشبرد اهداف کشور تاثیرگذاری به سزا و سرنوشت سازی داشته باشد.
این قدرت مانور و توان راهبردی آنقدر برای دشمنان این انقلاب دردناک و البته ناشناخته است که هرساله راهکارهایی را برای خنثی سازی آن به کار میبرند؛ اما غافل از این هستند که آرمانهای این انقلاب مردمی و ایدئولوژیک است.
آرمانهایی که در افراد و ساختمانها و مجموعهها قرار ندارند؛ بلکه در قلب و فکر تک تک آحاد این ملت است و تا زمانی که پویایی و بالندگی این ارزشها که برگرفته از معارف اصیل الهی است ادامه داشته باشد؛ این قدرت استراتژیک و توانایی تربیت نسلهای مترقی در این نظام مقدس هم ادامه خواهد داشت.