به گزارش گروه دانشگاه«خبرگزاری دانشجو»،بسیج دانشجویی دانشگاه صدا و سیما بیانیهای درخصوص مذاکرات هسته ای صادر کرد که متن بیانیه بدین شرح است:
ناتوانی آمریکا در اداره جهان آن چنان که مراکز تحقیقاتی – راهبردی خودشان اذعان دارند هر روز بیشتر نمایان میشود و در این بین از قدرت روز افزون ایران، هر چند تمایلی به اظهار آن ندارند، یاد میکنند.
«ایران از انقلابش عقب نخواهد نشست» این اصل کلام و مشکل چندین ساله «بدخواهان مردم» کشور ما است. البته این عبارت را باید از موضع ضعف آمریکا و قدرت ایران دانست، قدرتی که آمریکا از نفوذش تا منطقه و جهان نگرانی وافر دارد و در حالی که به دوران افول و سقوطش نزدیک میشود، انجام هر کاری از او بر میآید.
بسیاری از کارشناسان بین المللی نتیجه توافق هستهای را جنگ نظامی میدانند، آن چنان که یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری ۲۰۱۶ و سناتور جمهوری خواه فعلی آمریکا بر آن صحه گذاشت. آمریکا که هنوز در اصطلاح امضای تفاهم لوزان خشک نشده علنا دم از تحریمهای بیشتر میزند و وزارت دادگستریاش شرکت نفتی آمریکایی را به جرم تجارت با ایران جریمه سنگین میکند، چگونه میتواند قابل اعتماد باشد؟ چگونه مسئولان سرخوش ما با وجود اینکه هر روز نادیده گرفتن قطعنامههای سازمان ملل را از طرف آمریکا میبینند باز خوش بین هستند؟
همزمان با بررسی طرح نظارت توافق احتمالی در سنای آمریکا، بیانیهای در حمایت از توافق لوزان به امضا میرسد و دموکراتها خوشحال از پیروزی و کسب امتیازاتی که از ایران گرفتهاند به انتخابات بعدی میاندیشند. چگونه میشود در حالی که تعداد، مقدار و درصد تولید و ذخایر غنی سازی اورانیوم ما در حد چشمگیری محدود شده و پاسخ گوی نیازهای عدیده ما نیست، برای دلخوشی مردم دست به «اقدامات نمادین قهرمانانه» زد!
طرف مقابل از عدم ضمانت توافق حرف میزند و گزینه نظامی را چاشنی کار و هر روز نقض عهد میکند اما از این طرف ما میگوئیم باید به این «بحران ساختگی» پایان دهیم یا حرف از اراده لازم در طرف مقابل میزنیم. اگر بحران ساختگی است، پس کدام اراده و از ناحیه چه کسی؟ طرف آمریکایی طبق توافق احتمالی میتواند به چرخه کامل تولید سوخت از تولید تا خرید قطعات مورد نیاز هستهای نظارت داشته باشد و خارج از چارچوب ان. پی. تی بازرسیهای بیسابقه در هر زمان و مکان به دست بیاورد و ما میگوئیم سند «غیر حقوقی لوزان» میتواند «نفی کننده قوانین داخلی» باشد! یا اینکه میگوئیم میتوان «درجهای از ابهام» را در آن پذیرفت! طرف بد عهد و بد رفتار مقابل، برای برگشت پذیری تحریمهای لغو نشده! برنامه دارد و چین و روسیه را تهدید به وتو نکردن تحریمهای مجدد میکند و ما خوشحال از اینکه ظریف یکی از ۱۰۰ شخصیت برتر دنیا شناخته شده است!
هنگامی که آمریکا سازمان ملل را تهدید میکند تا برداشتن تحریمهای ایران را هموار نکند، پیش از آن معماری تحریمها را حفظ کرده است. ۱۸ تیر ۹۳ هر دو حزب سنای آمریکا، نامهای با امضای ۳۴۲ نفر به اوباما دادند مبنی بر اینکه «مفهوم انحصارا تعریف شده تحریمهای مرتبط با هستهای در قوانین آمریکا وجود ندارد.» این یعنی حتی اگر مباحث هستهای حل شود، تحریمها برداشته نخواهد شد. خوب است مسئولین ما قوانین را بهتر بشناسند و بدانند که لفظ عدم اشاعه سلاح کشتار جمعی فقط مربوط به مسائل هستهای نیست بلکه دربرگیرنده فعالیتهای نظامی نیز میشود.
تحمیل «محدودیت» در ازای وعده «تخفیفهای تحریمی مشروط در دراز مدت» از برنامههای فعلی و آتی آمریکاییها است. محدودیت یعنی اینکه وعده تعلیق و لغو تحریمها ر ا میدهیم اما در همین حد، چرا که برای این کار محدودیت وجود دارد و هم اینکه ایران
محدودیتهای بیسابقه را بپذیرد تا تفاهم شکل بگیرد. آنها حاضرند به بهانههای مختلف و با خرید زمان و امتیازگیری، بدون دادن هیچ امتیاز قابل توجه و دست به نقدی، تفاهم لوزان سوئیس و مسأله تحریمها را دور بزنند. اکنون شرط برداشته شدن انواع تحریمها را خرید زمان ۳۰ – ۱۵ ساله و منوط به شروط و تبصرههای فراوان دیگر میدانند.
مگر با خواهش تمنا در کنفرانس بازنگری معاهده ان. پی. تی میتوان از تجاوز بزرگترین ناقض حقوق بشر به جان دانشمندان هستهای جلوگیری کرد، وقتی در عمل به دشمن کمین کرده با اهداء اطلاعات و جزئیات فعالیتمان، رخصت هر کاری دادهایم؟
آیا آقای عراقچی، معاون وزیر خارجه، ابتدای مذاکرات و در یک سال و نیم پیش میتوانست این عبارت را به کار ببرد که: اگر توافق خوبی نباشد اصرار نداریم به آن برسیم.
چرا مسئولان و اعضای ارشد تیم مذاکره کننده ما حاضرند نیازهای مسلم ایران را نادیده بگیرند و خواستههای واقعی ما را تعدیل کنند و در برابر دشمن تسلیم شوند تا مجبور به قبول شکست راهی که آمدهاند، نشوند؟ راه حل نه پاک کردن صورت مسأله که اذعان به حقیقت است. بسیاری از مسئولان و کابینه دولت محترم بعد از یک سال و نیم مذاکرات پی در پی با آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که اگر همت و توجه خود را بر حل مشکلات عدیده اقتصادی داخلی میگذاشتند، بسیاری از مسائل حل میشد و اگر هم بر فرض محال تفاهم مشترک هستهای حاصل شود مقدار ناچیزی از کمبودهای اقتصادی بر طرف میگردد. آیا این مسیر میل به آمریکا خواهی - برای نوکری و نه آقایی - است یا مسیر مطالبه حق؟
دیگر دشمن چگونه بگوید که:
من تو را بیهیچ شکی دشمنم من تو را کی ره نمایم؟ ره زنم
چه نیک گفت معمار انقلاب که: «چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام دست کشیدهاند... بدون ابر قدرتهای جهانی میشود به زندگی توأم با صلح و آزادی رسید.»
اگر دشمنان بر ما چیره شوند و ما اهداف انقلابی خود را تغییر دهیم، آن زمان باید آنها آقا باشند و ما نوکر، آنها ظلم بگویند و ما بپذیریم. و آمریکا «هیچ زمان» راضی به ما نخواهد شد.