به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از یزد، تشکل دانشجویی توسعه و اعتدال دانشگاه یزد چندی پیش برنامه ای با عنوان «لوزان بدون روتوش» با حضور صادق زیباکلام برگزار کرد که تشکل های دانشجویی دانشگاه یزد و حجت الاسلام متوسل، مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه یزد نیز در برنامه های مختلف به سخنان وی در این مراسم اعتراض کردند.
حجت الاسلام متوسل، مسئول دفتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه یزد در یکی از نمازهای جماعت در دانشگاه با اعتراض به این حضور و همچنین صحبت های زیبا کلام به برخی از اساتید و دانشجویان، در خصوص سکوت نسبت به صحبت های زیبا کلام اعتراض کرد.
در ادامه این اعتراضات دفتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه یزد نیز نقدی را با عنوان جوابیه ای از طرف برخی از دانشگاهیان، به سخنان صادق زیبا کلام منتشر کرد که متن آن به شرح زیر می باشد:
زیبا کلام نخست به عنوان جلسه اشاره می کند و با توجه به شناخت برگزار کنندگان جلسه خیلی ظریف ابراز می دارد که این حرف جبهه مقابل است که می خواهد همه چیز را در مورد لوزان بی پرده بگوید، ولی شما چنین منظوری ندارید.
بعد از این بدون این که به نقد و بررسی لوزان ( مثبت و منفی) بپردازد به تصور خویش به نقد ریشه های پیدایش اساس قضیه هسته ای پرداخته و پایه ها و بنیاد و مساله را چنین مطرح می کند که این معضل ریشه در آمریکا و اسرائیل ستیزی دارد.
از طرف دیگر نقد بیانیه لوزان را از سوی جبهه پایداری نقطه عطفی می داند و تظاهر به استقبال از آن می کند، چرا که موجب رشد فضای نقد در جامعه باز شود.
به ادعای او، از اول انقلاب به ویژه از تسخیر لانه جاسوسی فقط تک صدائی حاکم بوده و فقط صدای رسمی نظام مطرح شده است و در دفاع مقدس هم همینطور، در همه مسائل مهم و نهایتا در موضوع انرژی هسته ای فقط صدای رسمی نظام مطرح شده است، فقط صدای رسمی حق ابراز داشته که انرژی هسته ای حق مسلم ماست و برای اولین بار یک اتفاق بزرگ دارد می افتد که کسانی حق پیدا می کنند که یک مساله مهم کشور را به نقد بکشند.
البته همانجا متذکر می شود که جبهه پایداری بر سر شاخه نشسته و بن می برد، چون این موضوع اساسا مشکلی است که توسط همین جبهه و همفکرانش درست شده است.
بنابراین مقدمه، زیبا کلام اساس مشکلات کشور و از جمله موضوع هسته ای را در دو چیز می داند: آمریکا و اسرائیل ستیزی و فقدان فضای نقد.
در مورد آمریکا ستیزی که زیبا کلام آن را ریشه و اساس معضلات کشور می داند و نفی آن را راه حل بسیاری از مشکلات کشور می داند، ذکر چند نکته لازم است:
ایجاد ستیز در روابط آمریکا و جمهوری اسلامی را چه کسی دامن زده است؟ ما یا آمریکا؟ براساس سخنان زیبا کلام و مواضع همفکران او آنکه موجب این ستیزه جویی شده، ما هستیم و مصداق بارز آن را تسخیر لانه جاسوسی می دانند که وقتی دانشجویان این کار را کردند، امام هم تایید کرد و فقط بازرگان مخالفت کرد، بعد هم چون فضای نقد بسته بود همه یک صدا همان حرف نظام را تکرار کردند و مشکل شروع شد.
سوال: آقای زیباکلام جریان تسخیر لانه جاسوسی چگونه رقم خورد؟ آیا آمریکا پس از انقلاب در یک روال معمول و براساس موازین حقوق بین الملل روابط خود را با ما تنظیم می کرد و ما از روی عقده گشایی و کینه توزی این کار را کردیم؟ و امام هم مثلا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و آن را تایید نمود و حتی آن را انقلاب دوم نامید که بزرگتر است از انقلاب اول یا اینکه آمریکا حوادث و مسائلی پیش آورد و اقداماتی علیه انقلاب انجام داد که دانشجویان انقلابی با بصیرت و تیزبینی به مقابله با آن برخواستند و امام حکیم و رهبر کبیر انقلاب بر آن مهر تایید زد و ملت حمایت نمود؟
چه کسی می تواند انکار کند که آمریکا از آغاز مبارزه انقلاب علیه رژیم ستم شاهی به توطئه علیه انقلاب به منظور جفظ آن رژیم دست زد که بارزترین ان اعزام ژنرال رابرت هایزر به منظور طراحی و اجرای کودتا با کمک نظامیان هم سو با رژیم شاه بود و اگر نبود تصمیم حکیمانه امام در فراخوان مردم در عصر ۲۱ بهمن و شکستن حکومت نظامی روزانه برای اجرای کودتا نهضت اسلامی ما نیز به سرنوشت نهضت ملی کردن صنعت نفت دچار می شد. چه کسی می تواند توطئه های پیدا و پنهان امریکا در حمایت، ارائه راهبرد و کمک به گروهکهای ضد انقلاب و جریان تجزیه طلب در کردستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمن صحرا و آذربایجان را انکار کند؟ در یکی از اسناد لانه جاسوسی با طبقه بندی سری چنین آمده است:
اگر کردها، آذربایجانیها، اعراب و سایر گروههای قومی تلاشهای خود را هماهنگ کنند و در جهت مشترک سرنگونی دولت کنونی با یکدیگر همکاری و از یکدیگر حمایت کنند به عقیده ما آن ها امکان موفقیت دارند. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، کردستان(۱)، ص ۱۵۲
سناتور جکسون نیز طی مصاحبه ای در مهرماه ۵۸ می گوید: « انقلاب ایران محکوم به شکست است و آن کشور در آستانه تجزیه به قطات کوچک است».غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران ص ۱۶۳
اینها و بسیاری دیگر از توطئه نشان می دهد که ستیزه جویی را ما شروع نکرده ایم، ستیزه جویی را آمریکایی ها به بدترین وجه و با هدف براندازی شروع کرده اند و ما دفاع کرده ایم، دفاعی که اگر نمی بود و نمی شد، شاید امروز اثری از جمهوری اسلامی نبود تا ما در مورد مسائل آن به بحث بنشینیم.
چگونه است که ستیزه جویی براندازانه آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی از طریق کودتای هایزر و توطئه تجزیه کشور و بسیاری از اقدامات دیگر را زیر سوال نمی برید و فوری به این طرف صحنه می نگرید و دانشجویان و امام و ملت را ستیزه جو معرفی می کنید؟ فاین تذهبون
آیا هزاران برگ اسناد لانه جاسوسی که در قالب مجموعه کتابهای اسناد لانه جاسوسی منتشر شد و مسلم بخش بزرگتری از اینگونه اسناد قبل از رسیدن دانشجویان توسط آمریکاییها پودر و سوزانده شد، کافی نیست که گفته شود آنچه که تابلو ظاهری آن سفارت آمریکاست حقیقتا یک مرکز جاسوسی بوده است و بویژه از آغاز انقلاب به کانون توطئه علیه انقلاب تبدیل شده است؟ چرا شما زیرپاگذاشتن مهمترین اصول حقوق بین الملل که توطئه و براندازی و مداخله علنی در امور یک کشور است را نادیده می گیرید و فقط عمل دانشجویان و تایید امام را ناقض قواعد بین الملل می شناسید؟ فاین تذهبون
شاید پاسخ شما این باشد که راه بهتری وجود داشت. شما سفیر آمریکا را عنصر نامطلوب معرفی می کردید و از آمریکا می خواستید ظرف مثلا ۴۸ ساعت سفیر خود را فراخواند . چرا سفارت را گرفتید؟
پاسخ این است که اولا مشکل مربوط به شخص سفیر نبود، بلکه ساختار سفارت و شبکه دیپلماسی آمریکا به توطئه چینی علیه انقلاب بسیج شده بود، ثانیا اگر این کار را می کردیم آیا جز این بود که آمریکا با آن همه قدرت رسانه ای علیه ما شانتاژ کند که جمهوری اسلامی بدون دلیل و از روی کینه توزی به سفیر یک دولت بزرگ اهانت کرده است؟
حتی اگر فکر می کنید که می شد از آمریکا خواست تا خود سفارت خود را ببندد و همه عوامل دیپلماتیک خود را از ایران فراخواند، چنین نتیجه ای حاصل نمی شد، زیرا پس از تخلیه اسناد جاسوسی آنگاه این ایران بود که بی دلیل ستیزه جویی با یک قدرت بزرگ را آغاز کرده بود و محکوم می شد، چیزی که امروز با هزاران برگ سند جاسوسی می گویند؛ آن روز که سند رسمی از جاسوسی آن ها نداشتیم نمی گفتند؟
آقای زیباکلام وقتی امروز علی رغم این همه اسناد و شواهد غیر قابل انکار شما ایران اسلامی را به ستیزه جویی متهم می کنید، اگر آمریکا همه اسناد را می برد و ما دست خالی می ماندیم محکوم شناخته نمی شدیم؟ فاین تذهبون
شاید سوال کنید که بستن سفارت آمریکا مشکل توطئه را حل کرد؟پاسخ این است که قطعا بریدن پای آمریکا از ایران و حضور مستقیم او توان آن ها را در سازماندهی بخشی از توطئه ها با کمک عوامل وابسته داخلی را محدود نمود. ولی پر واضح است که آمریکائیها توطئه چینی به منظور براندازی جمهوری اسلامی را به اشکال دیگر و از راه دور کنار نگذاشته اند.
ولی آیا این موضوع نشان دهنده این نیست که آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ستیزه جویی بنیادی داشته و با اساس و مبانی آن به مقابله برخواسته و لحظه ای از فکر برانداری آن فارغ نبوده است و تسخیر لانه جاسوسی بهانه ای بیش نیست؟و همانطور که پیشتر اشاره کردیم توطئه چینی آن ها به قبل از تسخیر لانه جاسوسی و حتی قبل از پیروزی انقلاب بر می گردد و موضوع لانه جاسوسی بهانه ای بیش نیست.
آقای زیبا کلام اگر ستیزه جویی نیروهای انقلاب و مصداق بارز آن تسخیر لانه جاسوسی را عامل اصلی و ریشه مشکلات کشور می دانید لطفا به این سوال پاسخ دهید که دکتر مصدق با آن همه ابراز ارادت و دوستی با آمریکا چرا مورد توطئه قرار گرفت و با کودتای ۲۸ مرداد سرنگون گردید؟ آیا این موضوع نشان دهنده آن نیست که استکبار و در راس آن آمریکا اساسا حقی برای ملت های دیگر قائل نیستند و هرکجا بخواهند سر از طاعت آن ها بپچیند و راهی مستقل و در راستای منافع ملی خود در پیش گیرند مورد فشار و تهدید و تحریم قرار می گیرند.
جالب اینجاست که زیبا کلام به جای درک حقیقتی به نام حمایت توده های مردم و مسئولین و در راس همه امام از ماهیت موضوع و خطری که از ناحیه آمریکا انقلاب را تهدید می کرده و به همین جهت همه یک صدا این اقدام را تایید می کنند (به جز بازرگان) ان را نشانه خفقان و تک صدایی و نبود فضای نقد در جامعه ارزیابی می کند .
چگونه است که حمایت توده های مردم از موضع نظام و رهبری فرزانه آن در قبال برچیده شدن یک کانون توطئه می شود، تک صدایی و خفقان ولی جلسات پر از مغالطه و شانتاژ توام با کف و سوت عده ای بی اطلاع از حقیقت ماجرا می شود فضای باز سیاسی؟ فاین تذهبون
زیبا کلام کل دوران انقلاب حداقل از قضیه تسخیر لانه جاسوسی تا قبل از مذاکرات ژنو و بیانیه لوزان که موجب شده عده ای در تجمع لانه جاسوسی به نقد آن بپردازند را محکوم به خفقان و تک صدایی می کند که کسی را جرئت آن نیست که حرفی بزند و به نقد مسائل کشور بپردازد و تمام تریبونها و نشریات و نماز جمعه غاصبانه به دست یک جناح است و بقیه زبان بریده و لب دوخته نظاره گر هستند.
گویا زیبا کلام از حلقه کیان و نشریه مربوطه که نه مسائل کشور، بلکه که مبانی نظام را مورد تهاجم قرار می داد و سال های طولانی این راه را دنبال می کرد به فراموشی سپرده اند.
از دهها نشریه ای که در طول سال های پس از انقلاب از میزان مهندس بازرگان و کلا مواضع نهضت آزادی که بدترین هجمه ها را علیه دفاع مقدس می کرد را به فراموشی سپرده اند از نشریاتی که در دوران سازندگی، اصلاحات، اصول گرایی و امروز منتقدند نیز خبری ندارند، ولی به یک سوال در مورد خودشان پاسخ دهند شما در این سال ها در کدام موضع زیر بوده اید؟ سکوت؟ همسوئی با نظام؟ منتقد؟ کیست که نداند پاسخ این سوال کدام گزینه است شما منتقی گزنده و مغالطه گر و بی انصاف آیا بازهم می گوئید فضای نقد بسته بوده و ادعای ذوق زدگی می کنید که پس از بیانیه لوزان و نقد ان از سوی عده ای فضای باز شده و برای اولین بار زبان ها برای بحث پیرامون مسائل کشور گشوده شده است.
البته این استاد علوم سیاسی به قواعد عملیات روانی کاملا آشناست. در مورد مسائل هسته ای آنگونه سخن می گوید که گویا فناوری هسته ای جز ضرر و خطر هیچ سودی ندارد. او تصریح می کند که احمدی نژاد گفته است فناوری هسته ای ۲۵۰ فایده و کاربرد دارد.... ولی هنوز کسی حتی نتوانسته است یک فایده علمی یا اثر اقتصادی و کاربردی آن را برای آقای دکتر توضیح دهد. متاسفم که بداهت موضوع نیازی به پاسخ ندارد ولی از گروه فیزیک و بویژه گرایش فیزیک هسته ای می خواهم که اگر واقعا چنین است ادامه حیات این رشته در جهان و ایران چه توجیهی دارد ؟ اگر چنین نیست خود این مغالطه و سفسطه بافی را پاسخ گویند. البته این استاد محترم برای اینکه برای حرفش دلیل منطقی ارائه کند. به تعطیلی نیروگاههای ژاپن اشاره می کند.(که به منظور ایمن سازی است بعد از حادثه سونامی) ولی به توسعه نیروگاههای هسته ای در فرانسه و بویژه آمریکا هیچ اشاره ای نمی کند.
محور دیگر سخن زیباکلام این است که واقعیت مساله هسته ای بیان نشده است ماهمه از فواید آن سخن گفته ایم و اینکه غرب از پیشرفتهای ما ناخرسند است ولی واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که وقتی ما از محو اسرائیل سخن می گوییم و فناوری هسته ای ما تهدیدی برای اسرائیل محسوب می شود روشن است. که آن ها هم از غرب بویژه آمریکا بخواهند که به ایران فشار بیاورد. او می گوید (نقل به مضمون):
«بارها مسئولان ما گفته اند که مرز ما با داعش صفر مرزی نیستند بلکه ۶۰ کیلومتری مرز ایران خط قرمز ماست. چون داعش تهدید امنیتی است. چون داعش گفته است که اگر بتواند کشور شیعی ایران را محو می کند. همانطور که داعش برای ما تهدید است ماهم برای اسرائیل تهدیدیم. توان هسته ای ما اسرائیل را تهدید می کند. برای غرب و اسرائیل کنترل ایران و جلوگیری از تولید بمب هسته ای اصل است. ولی ما در این ۱۲ سال اصل مناقشه را مطرح نکرده ایم و دائم گفته ایم آن ها نمی توانند پیشرفتهای ما را ببینند. »
در این باره چند نکته قابل تامل وجود دارد:
۱-تشبیه ایران به داعش:
زیبا کلام ایران را به داعش تشبیه می کند که برای اسرائیل و موجودیت آن خطر است، حال معنی تشبیه کشوری با اصل و نسب و هویت با پیشینه چند هزار ساله به گروهکی تروریستی و بی هویت چیست از خودشان بپرسید.
۲- خطر ما برای اسرائیل
زیبا کلام می گوید همانطور که داعش برای ما خطر است و ماحق داریم که حتی ۶۰ کیلومتری مرز خود را از خط قرمز با داعش تعریف کنیم و علیه آن به ستیز برخیزیم واسرائیل هم حق دارد ما را تهدید کند و قدرتهای حامی خود بویژه آمریکا را علیه ما وادار به اعمال فشار و تهدید نماید.
جالب است که ایشان وضع کشوری جعلی که با سیاست انگلیسی ها در دوران قیومیت و مهاجرت یهودیان سراسر عالم تشکیل شده است را حق می داند و به همین دلیل به اسرائیل حق می دهد که نگران امنیت خویش باشد و ما متهمیم که این نگرانی را ایجاد کرده ایم. بالاتر از این است که اساسا ادعا می کند محو اسرائیل حتی خواست اعراب و فلسطینی ها هم نیست و در این میان به سخنان محمود عباس استناد می کند و به قول معروف از میان انبیاء جرجیس را یافته است. آقای دکتر، اگر واقعا چنین است چرا پیشنهاد مقام معظم رهبری مبنی بر بازگشت تمام فلسطینی ها اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی (ونه مجاهرین و غاصبان) و برگزاری رفراندوم در مورد نحوه حاکمیت در این سرزمین را به اجرا نمی گذارند ؟ آیا تعیین سرنوشت یک سرزمین توسط توده های مردم آن سرزمین را حقیقتا باور دارید؟
۳- خطر اسرائیل برای ما و منطقه
آقای زیبا کلام؛ چگونه است که شما تولید و انباشت صدها کلاهک هسته ای بدون عضویت رژیم صهیونیستی در آژانس انرژی اتمی و پذیرش هر گونه نظارتی را برای ما و منطقه تهدید نمی دانید ولی فعالیت هسته ای ایران که آژانس برآن نظارت داشته و بر عدم انحراف آن صحه گذاشته است را به استناد و ایجاد پتانسیل و توان بالقوه برای تولید سلاح هسته ای را خطر می شمارید و اسرائیل را در این رابطه نگران دانسته و خود نیز نگران هستند. فاین تذهبون
جالب است که ایشان کارشکنی در حل موضوع هسته ای در داخل را به افرادی از جریان اصول گرا نسبت می دهد که نگران نانشان هستند چون اگر موضوع حل شود آن ها دیگر حرفی برای گفتن ندارند. آقای دکتر اگر هرکس موضعی انتقادی اتخاذ کرد که با مواضع شما سازگار نبود را بتوان متهم به مزدوری و نان خوردن از قِبَل این مواضع کرد. شما باید توضیح دهید که با حق دادن به آمریکا و اسرائیل نانتان را از کجا تامین می کنید؟
واقعیت این است که کسانی براین باورند که قدرتهای بزرگ به همین دلیل که بزرگند حق دارند که نسبت به کشورها و ملل دیگر هر چه خواستند تحمیل کنند و این ملتها هم نباید واکنشی که موجب ناراحتی آن قدرت شود انجام دهند. آن ها باید زیر پای مستکبران زور گو انگشت خود را گاز بگیرند و بالاخره یا تسلیم شوند و هر چه خواست قدرتمندان است را به جان بپذیرند یا زیر فشار قدرتمندان بمیرند و نابود شوند و هر گونه ستیزه جویی در مقابل قدرتمندان سلطه گر محکوم است زیرا هر که زورش بیش حقش بیشتر
در پایان این بحث با افتخار اعلام می کنیم که ما سر ستیز با هیچ کس حتی قدرتهای بزرگ هم نداشته و نداریم ولی هر گونه ستیزه جویی آن ها و عوامل منطقه ای شان را با تمام قوا پاسخ می دهیم. آقای زیبا کلام اگر مشکل را در ستیزه جویانه شدن روابط ایران و آمریکا می دانید شما که زبانشان را بهتر می فهمید به آن ها تفهیم کنید که با ما ستیز نکنند.