گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ حسین فتوحی، غوغاسالاری در فرهنگ معین به «سلطه اوباش» معنی شده است. در دیگر تفسیرها برای تشریح این واژه چنین آمده است: «در این زمان پستهای مهم حکومتی و کارهای اداره کشور به دست عوام و علیالخصوص اوباش زورمند میافتد.»
حکومت مردمسالاری اگرچه می تواند یکی از کم عیب ترین شکل های حکومت در عصر غیبت معصوم باشد، اما همین شکل حکومت داری نیز می تواند دچار آفت غوغاسالاری شده و خود پله ای برای صعود «اوباش مردم فریب» به پست های حکومتی گردد. به عبارت دیگر خاصیت انتخابی بودن مسئولان در حکومت مردمسالار این امکان را به اوباش و «لمپن ها» می دهد تا با سوءاستفاده از عدم آگاهی مردم از سویی و مشکلات مادی آنان از سوی دیگر، با ارائه ی وعده های جذاب اما نشدنی، بر امواج احساسات عمومی سوار شده و اصطلاحا با فریب دادن رای دهندگان، برای مدتی به کرسی قدرت تکیه بزنند.
فرد نالایق اینک قدرت را در اختیار دارد؛ از طرفی به دلیل عدم شایستگی برای اشغال این پست، برای باقی ماندن در قدرت به سمت همکاری و مشارکت با دارندگان ثروت پیش می رود. او پس از دستیابی به قدرت، از آنجایی که وعده های انتخاباتی اش یا غیرقابل اجرا و یا خارج از توان اوست، برای راضی نگاه داشتن رای دهندگان باید آنان را سرگرم مسائل دیگر ی کند. اینگونه است که منافع فرد دارای قدرت از سویی و منافع صاحبان ثروت از سوی دیگر به ائتلافی می انجامد که ماحصل آن تولد قارچ گونه ی «رسانه های زنجیره ای» است که وظیفه ی اصلی شان ایجاد «بحران های ساختگی و نمایشی» برای سرگرم کردن رای دهندگان و به فراموشی سپردن وعده های انتخاباتی عمل نشده است. به بیان دیگر این رسانه های زنجیره ای مسئولیت پمپاژ منویات جریان غوغاسالار به بدنه ی جامعه را برعهده می گیرند.
پروژه ی ایجاد دشمن فرضی
یکی از روش های قدیمی اما موثر تیم رسانه ای جریان غوغاسالار، دوقطبی کردن فضای جامعه از طریق رقیب تراشی برای افراد نالایق درون قدرت است. این شیوه ی قدیمی که هنوز هم با وجود کهنگی از کارایی بسیار زیادی برخوردار است، تا مدتها می تواند اذهان عمومی را مشغول خود کرده و از مطالبه گری آنان نسبت به وعده ها و قول های انتخاباتی جلوگیری کند.
پی گیری نشانه های این پروژه در فضای بی بند و بار رسانه ای کشورمان نشان می دهد که روش دشمن تراشی و سرگرم سازی مخاطب، با شدت و قدرت باورنکردنی در جریان است.
نگاهی به موضوعات مورد علاقه ی رسانه های وابسته به یک جریان سیاسی، موسوم به رسانه های زنجیره ای، در یک سال و اندی گذشته نشان دهنده ی سیاست مشترک و زنجیروار این رسانه ها در متهم کردن رقبای فرضی به انواع و اقسام اتهامات است. به گونه ای که تقریبا روزی نیست که در نیم صفحه ی اول روزنامه های این جریان، سخن، خبر و گزارشی از اختلاس ها و فسادهای اقتصادی و مدیریتی رقبای فرضی وجود نداشته باشد. اخباری که کذب بودن بسیاری از آنها به فاصله ی یکی دو روز، توسط مسئولین و دستگاههای نظارتی آشکار می شود اما همین تکذیبه ها خود سبب به راه افتادن موج دوم تاختن به رقبا از طریق سوژه قرار دادن همین تکذیب ها می شود. به این ترتیب یک خبر کذب و یا حداکثر تایید نشده، می تواند تا مدت ها «پروژه ی سرگرم سازی» مورد نظر غوغاسالاران را به پیش ببرد.
مبارزه فصلی با فساد
خصلت و روحیه ی عدالت طلبانه و فسادستیز مردم ایران که برآمده از آموزهای دینی و مذهب عدالتخواه تشیع است، باعث شده تا میزان حساسیت عمومی نسبت به این پدیده ی شوم در جامعه ی ما بسیار بالا باشد. همین حساسیت پاک و قابل احترام و به تبع آن پیگیری اخبار مربوط به فساد توسط مردم، راه را برای سوءاستفاده ی غوغاسالاران نیز باز می کند.
متهم کردن مسئولین و مدیران دولت دهم به انواع فسادها تقریبا به رویه ی معمول رسانه های زنجیره ای در قریب به دوسال اخبر تبدیل شده است. در این که در بین مدیران دولت گذشته نیز مانند همه ی دولت های پیشین و کنونی، بوده اند افرادی که با سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت خود، دست به خیانت در امانتی زدند که عصاره ی خون های پاک هزاران شهید انقلاب و دفاع مقدس بوده؛ هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و اساسا دستگیری، محاکمه و زندانی شدن معاون اول دولت سابق درنتیجه ی فسادهایی که درطول دوران پیش از معاونت در این دولت انجام داده بود، در همین راستاست. همانگونه که پیشتر و در دولت اصلاح طلبان، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی به اتهام فساد مالی، سر از پشت میله های زندان درآورد و همانگونه که فساد بی سابقه ی موجود در پرونده ی شهرام جزایری عرب در همان سال ها، پای روسای دولت و مجلس ششم را نیز به اتهام دریافت رشوه به این پرونده بازکرد و همانگونه که مهدی هاشمی رفسنجانی، فرزند رئیس دولت سازندگی به اتهام فسادهای چند دهه ای در دولت های پنجم تا هشتم، سرانجام اخیرا محاکمه شده و به 25 سال زندان محکوم شد. و دهها مورد مشابه دیگر.
با این وجود تیم رسانه ای جریان غوغاسالار، با سوءاستفاده از فضای بی بند و باری رسانه ای و سکوت حمایت آمیز مسئولین ناظر در وزارت ارشاد، تعداد زیادی از مدیران وابسته به جریان رقیب خود را به فساد متهم کرده و لیستی بلندبالا از مفسدان در منظر خوانندگان قرار می دهند، اتهاماتی که طبق فرمول پیش گفته در کمتر از چند روز کذب بودن آن ها آشکار می شود اما چه سود که جریان غوغاسالار در این آشفته بازار، منافع موردنظر را تحصیل کرده و موفق شده تا اذهان عمومی را به بحرانی ساختگی مشغول کند.
ادعای گم شدن یک دکل نفتی!
همانطور که ذکر شد؛ کم کاری و ضعف ناشی از عدم توانایی مدیریتی افراد نالایق عضو جریان های غوغاسالار، سبب بحران سازی و دمیدن در آتش آن از طریق رسانه های همسو به منظور در امان ماندن از پاسخگویی می شود. جدیدترین نمونه از این بحران سازی ها ادعای گم شدن دکل نفتی ایران در خلیج فارس است.
بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت دولت یازدهم، هفته ی گذشته با اعلام اینکه: «موضوع مفقود شدن دکل نفتی متعلق به ایران واقعیت دارد و با پیگیری و شکایت ما پرونده ای در این خصوص تشکیل شده است.» به شایعات رسانه های زنجیره ای مهر تایید زد. بر اساس این ادعا، دکل دریایی GSP FORTUNA که بنا بود از چین خریداری شده و در خلیج فارس مستقر شود، در محل مذکور قرار ندارد.
این خبر که در خوشبینانه ترین حالت یک ادعای تایید نشده است که نیاز به بررسی مسئولین و نهادهای ناظر دارد تا صحت و کذب آن مشخص شود؛ به دستاویز جدید غوغاسالاران برای سرگرم کردن افکار عمومی تبدیل شده است. بدون اینکه قصدی برای تایید یا تکذیب این ادعا داشته باشیم؛ باید گفت موج سازی بر این موضوع در بهترین زمان ممکن به یاری نامدار زنگنه، وزیر نفت آمده است.
در شرایطی زنگنه این روزها به دلیل وارد آوردن خسارت 13.85 میلیارد دلاری به کشور در نتیجه ی لاپوشانی اختلاس دوست و همراه دیرینه اش مهدی هاشمی رفسنجانی در پرونده ی «کرسنت»، مورد سوال افکار عمومی قرار دارد و اقدام ناشیانه ی وزارت ارشاد دولت یازدهم در ممنوع کردن بررسی این موضوع در رسانه ها بر اعتراضات افزوده و مطالبات را دامن زده است و از طرفی درشرایطی که دولت یازدهم در جامه ی عمل پوشاندن به قریب به اتفاق وعده های انتخاباتی اش ناموفق بوده و با نارضایتی رای دهندگان مواجه است؛ بی شک مانور رسانه ای بر این ادعای تایید نشده بهترین «تایم اوت» را در اختیار آنان قرار می دهد و «پروژه ی سرگرم سازی مردم» را چند وقت دیگر تمدید می کند.
اگرچه این ادعا نیز خیلی زود از سوی برخی آگاهان تکذیب شده است. علی علیلو؛ عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به شیطنت رسانهها در انعکاس خبر گم شدن دکل نفتی اظهار می دارد: «این دکل نفتی اصلا به ایران ارسال نشده بود که گم شود».
علیلو در گفتگو با خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، با اشاره به ادعای گم شدن دکل نفتی می گوید: «این دکل توسط طرف ایرانی از کشور چین خریداری شده است اما از آنجایی که طرف ایرانی به تعهدات خود پایبند نبوده و قسط دوم آن را پرداخت نکرده است، این دکل اصلا به ایران ارسال نشده است تا گم شود.»
وی در پایان خاطرنشان می کند: « اطلاعرسانی اولیه در مورد این خبر ناصحیح بود و برخی از رسانهها به دلیل برداشت اشتباه و یا موضوعات دیگر، خبر را به صورت نادرست انعکاس دادند».
صندوق خالی؟
کلید؟
تدبیر؟
نا امیدی؟
واقعا چه سودی داره برای اینا دارن از اقتشاش گرا حمایت میکنن چیزی جز رشوه است؟
اگه فوتبال ما آخرم تیم نشد اگه والیبالمون سعود نکرد هیچکس تو دنیا اشکولتر از بعضی از مدیرای ما نبوده نیست و نخواهد بود
یه دست از این مدیرا یعنی شش عذشون
اگر جزو مقامات یه کشور مثل چین ژاپن یا آلمان یا هرجای دیگه میشدن زیر ده سال اون نظام فروپاشیده بود
الان ما چطور دوم اوردیم مطمئنن دست یکی همراهمونه
این جنتی اگه یه بچه دوساله جاش بود میفهمید یه روزنامه که کارش نشر اکاذیبه باید تخته بشه هرچند میفهمه ولی به سودش نیست که انجامش بده
بعد بعضیا میگن چطور باور کردید؟
من شخصا باور کردم چون انصافا فکر نمیکردم وزیر نفت مملکت بیاد بگه دکل چند ملیاردی گم شده نامه هم زدیم ولی در حقیقت همچین دکلی نباشه
راستشو بخواید من این خبر راحت ترم باور نکنم