گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی، یکی از ویژگی های شیفتگان تفکر غربی در کشور ما، این است که هر از چند گاهی تفکراتی که در عمل به زباله دان ها انتقال یافته اند را رو میکنند تا شاید تیری در تاریکی به نقطه ای اصابت کند و جالب اینجاست که گاهی بعضی از این تفکرات آن قدر نخ نما هستند که اندیشمندان و برنامه ریزان غربی نیز مدت هاست از آن تبری جسته و بر ناکارآمدی آن تصریح کرده اند! حال در این میان بعضی ها را در کشور ما چه میشود، خدا میداند ...!
درباره حقوق و جایگاه زن، بسیار گفته اند، بسیار هم گفته ایم. حق را در مقابل ناحق ارائه کرده ایم. اما چه کنیم که هنوز هم عده ای بر طبل سفاهت خود میکوبند و یارای دریافت حق را ندارند.
مطالبی که اخیرا «توسط نماینده معاونت امور زنان ریاست جمهوری در سمینار «جنسیت و توسعه» مطرح شد، جای بسی تأسف دارد.
سمیناری- آن هم نه به صورت یک همایش عمومی و با حضور آزاد زنان شاغل؛ بلکه با حضور مدعوین منتخب – برگزار میشود و در آن به استناد آمارهای پایگاه های کج بنیان غربی، زنان ایران بدبخت قلمداد میشوند؛ آماری که از منظر هر عقل سلیمی قابل استفاده نیست و سیاسی کاری در این آمار کاملا مشهود است. جالب تر اینکه راه برون رفت از این بدبختی، تقلید از الگوهای ناقص و شکست خورده غربی مطرح می شود.
میخواهیم در این میان از استادی که مطالب مذکور را در سمینار یادشده ارائه کرده اند، سوالاتی بپرسیم!
میخواهیم بدانیم دقیقا «هدف از ارائه چنین بحث هایی چیست؟ آیا واقعا به دنبال استقرار شرایط بهینه برای زنان ایران هستید؟! یا صرفا بحث های مطرح شده یک حرکت انفعالی در مقابل آمار و ارقام مطرح شده از سمت پایگاه های غربی است؟! آیا اصلا به ماهیت نظام توجه کرده اید؟! آیا خبر دارید که نظام مدت هاست به جمهوری اسلامی تغییر یافته و تلاش بر این است که راه حل ها و رویکردها در برخورد با مسائل - چه خرد و چه کلان - بر مبنای اسلام باشد؟!
آیا تا کنون با دیدی منصف و چشمانی باز وضعیت زنان را در غرب و کشورهای اروپایی بررسی کرده اید و نتایج تفکراتی که بر درستی آنها داد سخن میدهید، مشاهده کرده اید؟! البته ما خودمان بررسی کرده ایم! ما مشاهده کرده ایم که بی توجهی به فطرت زن و نقش او به عنوات «مادر»، چه عواقبی به بار داشته است و البته شما هم میدانید؛ اما آنچه که جای سئوال است این است که با وجود این چرا کورکورانه، نعل به نعل قدم در راهی که غرب طی کرد و منتهی به سقوط در قهقرای دره بی بند و باری و فساد شد میگذارید، تا کی با ژشت دفاع از حقوق زن سیاست های بهره کشی متمدنانه غربی از زن را به خورد خود و دیگران خواهید داد.
چطور میشود باور کرد که شما و امثال شما به عنوان زنان تحصیل کرده مفهوم واژه «مادر» را درک نمیکنید که این کمال بی منتهای الهی را با آبرنگ توسعه یافتگی سیاسی اقتصادی مقایسه و زنان ما را از این بابت عقب مانده میدانید.
از شما میپرسیم که اگر واقعا دغدغه احیای جایگاه و حقوق زن را دارید؛ چرا سعی نمی کنید مطابق با ماهیت ناب تعلیمات اسلامی و موضع روشن اسلام در قبال زن، به اصلاح یا ایجاد قوانین مناسب بپردازید تا زنان ایرانی در سایه قوانین متناسب با شرایط کشورشان هرچه بیشتر رشد کنند؟! اگر واقعا دغدغه مند هستید؛ چرا به تفکرات نخ نما و غیرکاربردی و غلط دامن میزنید و بدون غرض گوش های خود را میزبان آراء دیگری قرار نمیدهید؟!
از شما می پرسیم آیا نهایت کمال زن و پیشرفت و توسعه یافتگی او این است که ویژگی های فطری خود را انکار کند و آن ها را فدای شغل خود کند؟! آیا ایجاد چنین جریانی واقعا منجر به پیشرفت کشور خواهد شد؟! بر فرض که باعث پیشرفت صنعت کشور شود، در اینصورت تربیت «انسان» های کشور را چه کسی باید انجام دهد؟! آیا در نهایت نیروی کاری که اخلاق و تعهد و هزاران مطلبی را که باید از دامان مادر یاد بگیرد، ندارد، میتواند باعث پیشرفت یک کشور «اسلامی» شود؟!
آیا واقعا این مصداق عینی عقب ماندگی نیست که یک زن آنچه که واقعیت وجودی اوست تا او را «زن» خطاب کنند را منکر شود تا اسباب توسعه یافتگی و پیشرفت در مباحث اقتصادی و سیاسی در کشور را فراهم آورد.
برای هزارمین بار تصریح میکنیم که نگاه اسلام به حقوق و جایگاه زن به گونه ای است که در نهایت منجر به احساس آرامش، امنیت و امکان بروز استعدادها مطابق با فطرتش شود و ما انقلاب کردیم برای حاکمیت چنین تفکری. نه اینکه عده ای بیایند و با فرض غلط برای کشور هر نسخه غلطی را بپیچند.
باز هم تصریح میکنیم که اگر واقعا دغدغه مند هستید، دریچه های قلب خود را به روی حق باز کنید و به جای تقلید و انفعال، مبتکر باشید.
فاطمه بحرکاظمی- عضو ستاد «نهضت ما زنده ایم» سازمان بسیج دانشجویی گیلان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
متن جالبی بود،متاسفانه بعضی ها عادت کرده اند که چشمشان به دست دیگران باشد و همیشه مرغ همسایه برایشان غاز است!