به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، به نقل از تسنیم؛ فریدون جیرانی، کارگردان پرکار سینما و تلویزیون ایران که پیش از این با تجربه سریال «مرگ تدریجی یک رویا»، تجربه جدیدی به فضای تلویزیونی اضافه کرد، این بار هم با یک چینش استاندارد و قابلقبول یکی از معدود سریالهای جاسوسی و معمایی تاریخ تلویزیون ایران را روانه آنتن کرد.
داستانهای فرعی جذاب، بازیهای قوی، فیلمنامه دقیق و ساخت فضایی جدید و تجربهنشده در سینمای ایران برای تماشاگرانی که در تلویزیون ایران، تجربهای از فضاهای هیجانزده و پر اضطراب نداشتند، تماشای سریال «تعبیر وارونه یک رویا» را تبدیل به یک تجربه لذتبخش کرده بود.
هر چند که برخی ایرادات امنیتی و اطلاعاتی در میانه سریال به آن وارد شده بود، اما هوشمندی جیرانی در ساخت سریالی با ریتم تند و بدون کشدادنهای معمول تلویزیون ایران، بینندگان ثابت و پرتعدادی برای سریال دست و پا کرده بود.
اما همه این مقدمهچینیها هوشمندانه، سرانجام با پایان کلیشهای، به شدت معمولی و قابلپیشبینی و البته نامتناسب با روند سریال، «تعبیر وارونه یک رویا» را تبدیل به تجربهای معمولی در تلویزیون کرد.
اگر چه اصولا ساخت سریالی در موضوع هستهای، خودش یک گام پیش روی بزرگ است. ساخت سریالی درباره پردامنهترین مساله دهه اخیر جامعه ایران که با زندگی همه ایرانیها گره خورده بود و در سینما و تلویزیون ایرانی اثری از آن نبود. و اگر چه پیش از دو قسمت آخر ما با سریالی استاندارد مواجه بودیم که از لحاظ کیفی بسیار بالاتر از سطح میانگین کیفی سینمای ایران ایستاده بود؛ اما مشخص نیست که به چه دلیلی، این پایانبندی نچسب، سبب شد تا «تعبیر وارونه یک رویا» تبدیل به اتفاق نشود.
شایعات درگوشی مبنی بر تغییر پایان سریال، بلافاصله بعد از موسیقی متن دلنشین سریال در شبکههای اجتماعی پخش شده است.اما اینکه تا چه میزان باید به این شایعات درگوشی که معمولا نادرست هستند اطمینان کنیم مشخص نیست.
«تعبیر وارونه یک رویا» اتفاق خوبی در تلویزیون ایران بود، اگرچه میتوانست تبدیل به تجربهای ناب و بیسابقه شود.
مسیر ساخت آثار نمایشی درباره مساله هستهای آغاز شده است. «روباه» و «تعبیر وارونه یک رویا» اولین اتفاقات این عرصه بودند. اتفاقاتی در مجموع قابلقبول. «بادیگارد» هم در راه است و حاتمیکیا احتمالا این مسیر را به بلوغ خواهد رساند. منتظر جشنواره فجر امسال میمانیم.
پیرمرد منافق الکی سکته کنه
هر کسی قصد ازدواج یا اصن ازدواج کرده و یا قصد بردن باباش به سالمندان یا مادرش را به بیمارستان داشته و ... چه از نیروهای خودی و چه منافق و چه جاسوس (مث روانبخش) همه کشته میشن
توکل با پای پیاده در کوه های با گیاه خشک (که تو فیلم مثلا زمستان است) میرود تا داماد و دخترش را نجات دهد و عقلش نمیرسد که برود تبریز یا تهران با هواپیما برود
کلا هیچی دیگه
مردم سر کار باشن بسه!!
از کارگردانش معلومه چه چیزی ساخته میشد!!!!