گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو _علیرضا ترکمن، به زعم بسیاری از کارشناسان در سیر تاریخ، هماره هنرمندانی توانایی آوانگارد و پیشرو بودن را دارند که بتوانند خود را با صدای مردم همگام کرده و پژواکِ فریادهایشان باشند، و اگر نه اینچنین؛ از قافلهی چرخش روزگار عقب مانده و به کنج کافه ها تبعید می شوند و تا آخر عمر لَچک بر صورت میزنند و میگویند که جامعه؛ احمق، عقبمانده و منفعل است که قدر ما را نمیداند، و چون آثار ما را فهم نمیکند طالب آن نیست! و در مجموع باید گفت این افراد راه به هیچ تُرکستانی نمیبرند و آثارشان نیز تنها مخاطبانی همتیپِ خودشان دارد.
آنچنان که اساتید فن میگویند، اکنون بعد از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی؛ و پس از عبور از دورهی نزول و ابتذال در ادبیات و هنر ایرانی؛ که بیتردید نتیجهی سیاستگذاریهای نادرست رژیم گذشته بود _و متأسفانه درست در برههای که جامعهی ما شدیداً به شعر و ادبیات متعهد و پیشرو محتاج بود؛جوک میشنید!_ نشانه های شایانی از خیزش ادبی به سوی پیشروی و همسو شدن با مردم و همصدایی با جامعه دیده میشود؛ که نویدبخش آتیهای درخشان و امیدبخش است.
بیان مفهومی یک گرافیست از حوادث پیشآمده در سرزمین منا، اعتراضی به زبان هنر
و این چنین است که امروز و بعد از فاجعهی تلخ و اندوهناکی که برای هموطنانمان در مکه اتفاق افتاد، می توان سیل حمایتها و همدردیها را از سوی جامعهی هنری در فضای شبکههای اجتماعی و انواع تارنماهای اینترنتی مشاهده کرد. اشعاری که قالباً محتوایی علیه بی مسئولیتی رژیم آل سعود، همدردی با خانواده های آنان و تلفیقی از این ها با مضامینی آئینی و دینی بودند ارائه شد. اشعار و سروده هایی که اگرچند مشتمل بر ایرادات فُرمی و شکلی هم بودند، اما همچنان که از عمق قلب و جان شاعران جوان ما برآمده بود، به دل مینشست؛ و جان را صیقل میبخشید.
نیز این روزها و با فراگیر شدن استفاده از انواع شبکه های اجتماعی در تلفنهای همراه، بستری مناسب برای ظهور و انتشار گسترده و سریع این اشعار فراهم شده است، که شاعران جوان؛ متعهد و پیشروی ما هم به خوبی آنرا شناخته؛ و از ظرفیتهای سودمند آن برای نشر سروده های دلچسب خویش بهرهها می برند. بیگمان تصور اینکه بی یاری این شبکه های نوظهور اجتماعی، شعرای انقلابی و پیشروی ما می توانستند چنین گسترده و فراگیر، با سروده های نمایان خویش، چنین موج اجتماعی را پدید آوردند، سخت انتزاعی و مستبعد از خیال مینمود.
در این مجال کوتاه، بد نیست برخی از همین سرودهها را مرور کنیم، هم اینکه شاهد مدعای ما خواهد بود، هم آن که روح و روانمان را مستفیض خواهد کرد. به طور مثال برخی از شعرا این واقعهی شوم را با وقایع تاریخی در عصر ائمه ی اطهار قیاس کرده با این چنین مضامینی، مرتکب اشعار نمایانی شده اند.
برای مثال در این شعر شاعر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مخاطب قرارداده و میگوید:
یازهرا! (س)
یک زمان، کوچهی بنی هاشم!
یک زمان، بسته، راههای مِناست...
قتل مظلوم، در شلوغی ها...
"راه بستن"، تخصص اینهاست!!
و یادر جایی دیگر شاعری خوش ذوق این واقعه را با تاریخ کربلا مقایسه کرده و مینویسد:
ای حاجی فدا شده در مکه و منا!
حج تو شد شبیه حسین؛ حجه الوداع
و در هنرنمایی دیگرمیبینیم:
حسین جان!
کاش می شد وسط دست رساندن به ضریح...
مثل حجاج مِنا در حرمت می مُردیم!
از اشعار آئینی و مناسبات عرفانی ظریفی که الحق درخشنده و درخشان سروده شده بودند که بگذریم، اشعاری که علیه بی مسئولیتی و جنایات رژیم بی مسؤلیت آل سعود گفته شده انتقال دهندهی احساسات عمیق مردم؛ نمایشگر حد انزجار ایشان نسبت به آن رژیم است. شعر زیر یکی از زیبا ترین شعر هایی بود که در این میان برای مثال بازنشر می شود:
عید است، ولی غصه شده در حرم امن
قربانی انسان شده بر روی زمین پهن
گویا که نفس تنگ شده بهر عبادت
دیگر تو بیا مهدی ما! بهر امامت
اسلام در این عید به تن کرده سیاهی ...
این وعده عیدی است، و لیکن به تباهی!؟
این ظلم که این شاه کند برسر اسلام،
برده است شرف را ز خدا تا به سر بام
«رمی جمرات» است ولی ذبح چنان است
انگار مسلمان کُشی از دیده نهان است
از غیر مسلمان که نبوده است امیدی،
آخر تو چرا مرگ به حجاج دمیدی؟!
دیدند خدا گشته منور به منایش
این خیل مسلمان همه رفتند به پایش
گفت شاه، که قربانی امسال همین است!
از جمع مسلمان سر ببریده زمین است
ما چون که فقیریم؛ بُوَد کعبه در این دل
با عشق در این کعبه شود روی تو حاصل
ای دوست! بدان چون که خدا در حرم ماست
این قلب صفایش از آنِ حضرت دلهاست
اما به خدا زین غم جانسوز دل ما
آورد شکایت به درِ حضرت دلها
گفتند تو آقا که به حج میروی هرسال ...
انگار نبودی که ببینی چه شد امسال
مارا همه جا بر تو تمنای وصال است
باز آی و بببن بر سر اسلام جدال است...
از پرده برون آی! و بکش تیغ بر این قوم
جزتو نَبُوَد قاتل هر ظلم در این یوم
عید است! ولی نیست خدا در حرم امن
از دست سعودی شده انگار خدا دفن
و یا در سرودهی تماشایی دیگری، «رضا احسان پور» اینچنین رژیم فاسد و بی مسؤلیت سعودی را توصیف می کند:
یک مُشت زباننفهم و جانی
دیوانه و عقدهای... روانی!
اندازهی فهم، قدر ارزن!
مصداق دقیق لفظ کودن!
ظاهر که نگو! شبیه عنتر!
باطن که خدا به دور، بدتر!
از هر چه که سافل است، اسفل
ترکیب سه نقطهاند و انگل!
هرگز نرسد به پای ایشان؛
در فتنهگری و مکر، شیطان
یا گرم چریدنند و مستاند!
یا اینکه به فکر "چیز" هستند!
آل شکماند و آل تنبان!
رحمت به شعور و فهم حیوان!
احمقتر از آنکه وصف گردند،
با عقل، همیشه در نبردند
گور پدر سعود و آلش!!
بشمار که میرسد زوالش!
و یا این سروده ی زیبای دیگر:
ز مِنا میآورند اخبار داغ دور را
نوحهخوان کو تا بخواند "سعیکم مشکور" را؟
جامه احرام پوشیدند، اما شد کفن
مرگ در هم کرده اینجا خاک را، کافور را
سرزمین وحی در دستان کفر است، ای دریغ
در سیاهیها فرو بردند کوه نور را
شعله این خشم را دشنام هم بیفایده است
پس چه باید کرد آل اینقدر منفور را؟
البته برخی دیگر از شعرا هم در این میان مانند شعر زیر، به همدردی با خانوادههای قربانیان پرداختند:
چمدان را كه جمع مي كرديم، هركسي يك نفس دعا ميخواست ...
پسرت عاقبت به خيريّ و ، دخترت اذن كربلا مي خواست
اسم ها را نوشته بودي تا، هييچ قولي ز خاطرت نرود ...
مرد همسايه شيميايي بود، همسرش وعده ي شفا مي خواست
من كه اين سالها قدم به قدم، پا به پاي تو زندگي كردم؛
در خيالم دمي نمي گنجيد، دل بي طاقتت چه ها مي خواست
تو شهادت مقدرت بوده، گرچه از جنگ زنده برگشتي ...
"ملك الموت" از همان اول، قبض روح تو را مِنا مي خواست
عصر روز گذشته در عرفات، در مناجات عاشقانه ي خود ...
تو چه گفتي كه من عقب ماندم؟! كه خدا هم فقط تو را مي خواست؟!
ما دوتن هر دو همقدم بوديم، لحظه لحظه كنار هم بوديم ...
كاش با هم عروج ميكرديم، كاش ميشد... اگر خدا میخواست
تجلیل از این غزل باشکوه و شاعرش، شرط انصاف و البته مبتنی بر اصول زیباییشناسی است، تصویرگری بینظیر شاعر، آنچنان فرد را با فضای قصه همراه می کند، که هر خواننده ای از عمق جان متأثر میشود.
دست آخر باید عرض شود که اشعاری که ذکر شد با وجود هرگونه ایراد فرمی و پرداختی، بهدلیل همراهی با مردم، عدم ابتذال؛ و کم ادعا بودن آن، پیشرو و آوانگارد محسوب شده و این مهم اساساً با هنر دولتی و حکومتی که خردستیز بوده و آب را به آسیاب حکومت های مرتجع میریزد فرق دارد. چون این اشعار از دل احساسات مردم بیرون آمده؛ و اینگونه میتواند با حکومتهای مشروع و مقبول مردم همسو و همجهت باشد. و در مجموع باید گفت که این ابراز احساسات میتواند حداقل تلاش برای التیام درد از دست دادن هم میهنانمان باشد.