گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی* جشن سازی و هنجارشکنی و تصری آن به جریان اصلی و اصیل همراه انقلاب در جامعه از کارکردهای این خوی و فرهنگ است و بی شک دانشگاه آزاد اسلامی اتّم مصداق این رفتار است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیده ای بدیع که در دورانی که مرز کشی جدی در فضای انقلاب ها وجود داشت که یا شرق طرف یا غرب گرا بودند، در این فضا بزرگ مردی چون امام خمینی (ره) با احیاء روح انقلابی اسلام محمدی، ایجاد گشت.
جمهوری اسلامی که نه به طبقه کارگر و نه دهقانان و نه سرمایه دار فئودال متعلق بود و درحین حال که جوابگو و متعلق به همه بود، ایجاد شد.
در این انقلاب ولی نمی توان این را منکر شد که با وجود همه گیری اش ولی صاحبان اصلی آن زاغه نشینان و پابرهنگان کوخ نشینی بود که در زیر چرخ های فساد پهلوی به آلونک های حاشیه های شهر رانده شده بودند و هیچ گاه نه صدای و نه تصویری از آنان دیده نمی شد.
به برکت انقلاب اسلامی و با همراهی همین قشر فضای فرهنگی دچار تحولات عظیمی گشت و این قشر صاحب انقلاب شدند و الحق و الانصاف همین اقشار پابرهنه نیز بودند که با جانفشانی ها و تقدیم هزاران شهید به دفاع از انقلاب مستضعفین پرداختند.
انقلاب اسلامی ایران در چنین فضای و به برکت چنین فضای فرهنگی که امروز نیز همچو امام خمینی (ره) از سوی رهبری پشتیبانی می شود توانسته است در مقابل حملات گسترده فضای کت شلواری فست فودی بی خیال به همه چیز دوام بیاورد.
به بیان ساده تر انقلاب اسلامی همواره مرکز جدال و تقابل دو نوع تفکر کاخ نشینی و کوخ نشینی بوده است.
کوخ نشینان پابرهنه ای که همیشه و همه جا وفادار نظام بودند و در همه عرصه ها ساده و خالصانه حاضر شده است و جالب آنجا است که همواره مورد کم لطفی قرار گرفته است ولی به هیچ چشم داشتی همچنان با حضور و بیداریش تضمین حیات انقلاب اسلامی بوده است.
شما ببیند در همین صداوسیما این قشر پابرهنه کجا قرار دارند مردمی که نه صدا دارند و نه سیما، اگر هم باشد آن هم بالاجبار در نقش گدا و گرسنه و لاابالی که مخل امنیت و اسایش جامعه است نشان داده می شود.
شما عرصه انتخابات جمهوری اسلامی را ببییند امار و جغرافیای حضور مردم نشان می دهد که در همه دوره ها روستاها و جنوب شهری ها بیشترین درصد حضور را دارد ولی دوربین صدا و سیما در بهترین نقطه شمال تهران مستقر می شود و با شادی زاید الوصفی از مردم شمال شهر با آن فرهنگ عجیب و غریبشان به بهانه تشریف فرمایی و حضور در پای صندوق رای تصویر نمایی می کند و عجیب تر از همه دولت مردان ما است که تازه به این هم راضی نیستند و به صداو سیما غیر انقلابی ما خرده می گیرد که چرا فقط در عرصه انتخابات این فرهنگ غرب ماب را به تصویر می کشد.
کسی نیست بگوید چرا هیچ وقت آن پیرمرد روستایی را که صبح زود با شناسنامه ای که دیگر جا برای مهر زدن انتخاباتی ندارد تصویری نیست!!
هر چند در این صداوسیما که فقط باید به خدا شکایت برد به آرمانها و فرهنگ ساده زیستی که بزرگترین داشته این انقلاب فرهنگی است فرصتی نمی دهد.
شما ببینید به استثنای چند فیلم و سریال کدام سریال و فیلم برنامه ی ما در جنوب شهر به تصویر کشیده می شود و کدام یک تصویر گر ترجمان واقعی دردهای مردم است بازیگران و سینماگرانی که قبله شان هالیوود و کن و خروس طلایی است هیچ وقت بخاری برای انقلاب بلند نشده و نمی شود.
امروز بی شک بزرگترین خطری که بیش از دشمن خارجی نظام را تهدید می کند و گزینه اصلی روی میزاست همین فرهنگ شمال شهری است که روز به روز این فرهنگ در حال قطور شدن و بلعیدن قشرهای مختلفی از مردم است و این فرهنگ بدذات مرزهای جغرافیایی را هم طی کرده و به هم ریخته است و بسیاری از مردم پابرهنه نیز برای ادامه حیات در چنین فضای جامعه بالاجبار باید به این فرهنگ تن دهند.
ماحصل و ثمرات این فرهنگ را به وضوح می توان در سبک زندگی مشاهده کرد. خانه های مجردی در حال گسترش، افزایش سن ازدواج و عدم تمایل به ازدواج و فرزندآوری، روی آوردن به نگهداری سگ و گربه ، فساد و بروکراسی اداری از مدیر و کارمند کت شلواری مسلک، بچه پولدارهای پورشه سوار و گاها بدور از ادب و تربیت، زندگی فست فودی و فیس بوکی و واتس آپی از تبعات این فرهنگ است.
در این فرهنگ خانه و مسجد و ساده زیستی و صله ارحام به شدت مورد سرزنش و طرد قرار می گیرد.
حال آنکه انتظار می رود تریبون های انقلاب چه صداوسیما و چه تریبون های نماز جمعه برای حفظ نظام به شکل عملی و جدی به این فرهنگ بد ذات بتازند و تارو پود آن را درهم بکوبند و این کاخ های بنا شده بر شالوده ظلم و فساد را در هم بریزند و مانع از استحاله انقلاب شوند که می بینیم این ها در خواب هستند.
چرا می گویم حفظ انقلاب، باید باور داشته باشیم فضای معرفتی این فرهنگ شمال شهری با فرهنگ انقلاب هیچ سنخیتی نداشته است . فتنه سال 88 مصداق زنده این مدعا است در انتخاباتی که مردم پابرهنه به ساده زیستی رای داده بودند نه همه کشور بلکه تهران و نه همه تهران فقط شمال شهر تهران این پرورش یافتگان ناز و نعمت و غریبه با انقلاب با لشکر کشی به خیابان ها ماه ها انقلاب را به لبه پرتگاه بردند که با حضور بچه بسیجی های خمینی عقب نشینی کردند.
در چند سال اخیر این رفتار کاخ نشینی مجدد احیا شده و به هنجار شکنی می پردازد و با جشن سازی های بی مورد آرمان ها را به سخره می گیرد. جشن اب بازی در ماه رمضان دختر و پسر در پارک و بوستانها و اخیرا هم که با ذوق زدگی صداوسیما همراه بود در قضیه توافق هسته ای بود.
عده ای قلیل جوان پورشه سوار با حضور در فرودگاه ها و شمال شهر ها در توافقی که هنوز به تهران نرسیده است به جشن نا مناسب می پردازد. متاسفانه این طبقه در دولت یازدهم جان و شور دو چندانی گرفتند و این طبقه که کمترین سهم در انقلاب را داشتند وقیحانه به تئوری پردازی برای انقلاب می پردازد.
وزیری که تعداد شرکت ها و سازمانهای تحت الحمایش ذهن هر کسی را متحیر می کند و یا به طور کلی دولتی که بنا را بر همگرایی و توسعه گذاشته است بیش از این نباید به نظر انتظار داشت !
در فضای آموزش عالی نیز دانشگاه آزاد که به ذات برای مدرک دار شدن این شمال شهری ایجاد شده است مصداق بارز بسط و گسترش این بدفرهنگ است. مدرک گرایی و پول محوری و به حاشیه راندن فرهنگ از ثمرات گسترش بی حد و حصر و کوی و برزنی دانشگاه آزاد است.
امروز نیز همگان باید باور داشته باشیم انقلاب از این دشمن داخلی در خطر است و حرکت مجاهدانه می طلب و تریبون های نماز باید به تاروپودهای این فرهنگ شمال شهری بتازند تا انقلاب زنده بماند وگرنه در صورت تدام این وضعیت ممکن است به نقطه ای برسیم که از انقلاب مان فقط پوسته ی باقی بماند که آن روز بی شک روز مرگ همه ی ماست
سعید افروخته - فعال دانشجویی استان خوزستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.