به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، علی اکبر قاسمی از دوستان دکتر مرتضی شیخ در همایش بزرگداشت دکتر مرتضی شیخ شب گذشت در تالار شریعتی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با حضور دانشجویان و اساتید در خصوص چند خاطره از دوران کودکی خود با وی، گفت: برخی از مردم به دلیل تنگدستی توان پرداخت پول ویزیت خود به دکتر را نداشتند، دکتر کاسهای روی میز قرار داه بود تا هرکسی به اندازه توانش پول در داخل آن بگذارد؛ البته برخی افراد به دلیل تنگ دستی زیاد برای تهیه دارو از داخل آن پول برمیداشتند و دکتر طوری وانمود میکرد که انگار چیزی ندیده است.
وی افزود: بعضی هم سر شیشه نوشابه که فلزی بود داخل کاسه میگذاشتند، دکتر به شاه غلام، کارگر مطب خود گفته بود که برود و تعدادی از این سرهای نوشابه را جمع آوری و بعد آن ها را شستشو و ضد عفونی کند، در کنار راهپله قرار دهد تا مردم از این سرها استفاده کنند.
در ادامه متولی حقیقی، عضو هیات علمی دانشگاه بجنورد در خصوص اخلاق و رفتار انسانی دکتر شیخ، گفت: پزشکانی مانند شیخ و میرداماد به دلیل اخلاق انسانی نمونه بارزی از اخلاق پزشکی بودند، آنان بیماران خود را به صورت رایگان معالجه میکردند که این برای جامعه ما ارزشمند است.
وی بیان داشت: خاطرات بزرگانی چون دکتر شیخ زمانی موثر است، که بدست طالبان علم و معرفت برسد و به این وسیله هویت شهر و مردم را بشناسند.
در ادامه جلال قیامی، نویسنده کتاب «ده چهره، ده نگاه» ضمن گرامیداشت یاد دکتر شیخ گفت: موضوعی که توجه من را نسبت به او جذب کرد، نظریه «طب باید ملی شود» است که این تفکر دکتر شیخ، یاد دکتر کاظم سامی کرمانی را تداعی میکند.
وی افزود: کرمانی بعد از پیروزی انقلاب به سمت وزیر بهداری منسوب شده بود، طرح طب ملی را مطرح کرد که در روزنامه آن زمان مورد بررسی قرار گرفت؛ البته دشمنانش او را به دلیل این طرح نبخشیدند.
قیامی خطاب به حضار بیان داشت: مبازان انقلابی نقل میکنند که کرمانی زندانیان را پس از آزادی رایگان معالجه میکرد؛ باید با توجه به نزدیکی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی همایش یادبودی برای او برگزار شود.
این نویسنده کتاب «ده چهره، ده نگاه» خاطرنشان کرد: من در این کتاب خود پاورقی را به زندگینامه دکتر شیخ اختصاص دادهام.
دكتر مرتضي شيخ در سال ۱۲۸۶ ه.ش در تهران به دنيا آمد. دوران كودكي و همچنين تحصيلات خود را تا سطح مدرسه عالي طب در همان شهر ادامه و با درجه دكتراي طب فارغ التحصيل شد.
وي پس از اخذ درجه دكترا به خدمت سربازي احضار شد. سپس به ماكو و مراغه رفته و آنگاه در عزيمت به سيستان و بلوچستان و خدمت در آن منطقه موفق به تأسيس بيمارستان دولتي شد تا مردم مستضعف آن ديار بتوانند از خدمات رايگان بهره ببرند.
دكتر پس از ازدواج از طريق اداره تابعه (بهداري) به مشهد منتقل و در قالب همان دايره در كارخانه قند مشغول به خدمت شد.
وی در نقاط محروم شهر چندين مطب افتتاح كرد. اين مطبها ابتدا در ميدان شهرداري امروز و سپس در نقاط محروم ديگري چون سرشور، فلكه برق و محله نوغان تاسيس شدند.
مرتضي شيخ ۶۹ سال با عزت تمام در ميان مردم زيست و با مردم خنديد و با آن ها بيشتر از آن ها گريست. در رنجها التيامي به دردها بود و دست پر عطوفتش هميشه ياري بخش افتادگان بود.
در سال ۱۳۵۲ دكتر به علت بيماري سخت بستري ميشود و پس از فوت ايشان مراسم تشييع با شكوهي براي وي به عمل آوردند.
دكتر شيخ در سال ۱۳۵۵شمسي پس از چند سال بيماري به ديدار حق شتافت و خيل عظيمي از معشوقان خود را عزادار کرد.
مراسم تشييع با شكوه وي با شهادت امام رضا (ع ) تقارن زماني داشت؛ به حدي كه به استاندار وقت خبر رسيد و وي دستور داد كه پيكر وي را در حرم مطهر به خاك بسپارند، با وجود اینکه اينكه دكتر سفارش کرده بود وي را در قبرستان عمومي شهر دفن كنند. به هر حال محبت مردم، توفيق و سعادت همجواري با حضرت رضا(ع) را نصيب ايشان كرد.