گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو – سحر دانشور؛ از ماشین پیاده می شوم. بار اولم نیست، تقریبا هر روز برای رسیدن به مسجد باید از همین پله ها بالا بروم؛ اما این بار فرق می کند. شب است، هوا به سردی می زند و نوایی محزون همراه با باد به گوشم می رسد.
از پله ها که بالا می روم نوا واضح تر می شود و حزنش بیشتر. حالا خیمه سیاه و گهواره بچه و رود پرخونی که از خیمه سرچشمه می گیرد به چشمم می آید. پله ها را می شمارم! نود و هشت، نود و نه، صد... حالا کنار خیمه ام و گهواره. نوا دیگر با باد به گوشم نمی رسد! مستقیم در گوشم است. زمزمه نیست که فریاد غم است.
بچه های هیأت در رفت و آمدند. یکی مشغول خیمه ای است که باد شدید عصر کمی جابه جایش کرده، دو نفر روی پله ها نشسته اند.
سه نفری حلقه بسته اند و آخرین هماهنگی هایشان را برای برنامه امشب انجام می دهند. دو نفر فیلم و عکس می گیرند برای مستندشان. بقیه مدام می روند و می آیند، می دوند و آرام می شوند. آرام می روند و بعد می دوند. یک ساعتی مانده به مراسم! شب چهارم است. نمی دانم چرا ولی از این بالا بیشتر می توان غربت را حس کرد.
باد بوی غربت را با خود به شهر می برد یقینا.
مسجد انقلابی...
نمایشگاه عکس و پوستر کنار مسجد به چشم می آید. تصاویر و پوسترها سیاسی اند.
دانشجویی که کنارشان ایستاده می گوید عزاداری های ما هم سیاسی است. ما به هیأت سکولار اعتقادی نداریم، برای همین بصیرت بخشی سیاسی یکی از وظایف ما در هیئات مذهبی است.انقلاب ما ریشه در همین هیئات و عزاداری برای امام حسین دارد.
کنار نمایشگاه عکس چندین جلد کتاب و مجله در آغوش میز آبی رنگ آرام گرفته اند. مسئولشان می گوید فروشی اند. خب به هر حال هیئت دانشجویی باید فرقی با بقیه هیئات داشته باشد. با خنده می گوید و در حالی که مشغول چیدن بقیه کتاب هاست.
موضوع اکثرشان عاشورا و قیام امام حسین(ع) است. «آشنایی با مبانی قیام امام حسین(ع) و فلسفه حرکت ایشان به نظرم یکی از ضروری ترین نیازهای شیعیان و بالاخص دانشجویان است. چرا که آشنایی با این فضا می تواند فهم بیانات امام خمینی که مبین نسبت انقلاب اسلامی با قیام حسینی است را، برای ما ممکن کند.»
حسینی از فعالین فرهنگی است و می گوید با همکاری پاتوق کتاب، این نمایشگاه کوچک کتاب را در این محیط برپا کرده ایم. از کتاب ها دور و وارد حسینیه می شوم. تا می نشینم دسته اول دانشجوها وارد می شوند. سرویس، پیاده شان کرده، برای همین دسته دسته وارد می شوند؛ پر شور و پر انرژی.
امینی دانشجوی ترم سه دانشگاه علمی کاربردی است، با هیجان حرف می زند. «اولین بار است که در این مراسم شرکت می کنم. به نظرم واقعا باشکوه است، پرانرژی و با طراوت.» امینی حضور همه دانشجویان استان در این مراسم را عامل طراوت و انرژی مراسم می داند. «به نظرم کار واقعا مثبتی است. این حضور پرشور فهم ما را از حقیقت عزاداری برای امام حسین(ع) ارتقا می بخشد. واقعا روی خود من تاثیر مثبت داشته.»
هر لحظه بر تعداد دانشجویان اضافه می شود. از دانشگاه های مختلف اند. پیام نور، علمی کاربردی، دانشکده فنی، دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه آزاد. هرکدام از بچه ها دسته دسته وارد می شوند.
هرکس سعی می کند برای دوستش جا بگیرد تا کنار هم باشند. محمدی، دانشجوی رشته حسابداری دانشگاه پیام نور است. او می گوید سال گذشته هم در مراسم دانشگاه حضور داشته.
«امسال اما جور دیگری است و واقعا از نظر کیفی رشد کرده. مراسم امسال بسیار شلوغ تر است و شور خاصی در آن موج می زند.» او از تجمع دانشگاهیان در یک هیأت واحد احساس رضایت می کند. «اینطور ما می توانیم با دانشجویان دانشگاه های دیگر هم آشنا شویم. این یک فرصت فوق العاده است.»
ما همه خادم الحسینیم
مسئولین جلسه به بچه ها کمک می کنند تا منظم بنشینند و دیگرانی که هنوز نیامده اند با مشکل جا مواجه نشوند. بعضی از بچه ها مشغول توزیع نشریه و بروشور هستند. همه بروشورها به موضوع کربلا و قیام حسینی پرداخته اند.
انگار اینجا هیچ چیزی رنگ و بو ندارد مگر حسین(ع). نورالدینی دانشجوی ترم پنج دانشگاه آزاد است. «سال گذشته در مراسم دانشگاه خودمان حضور داشتم، اما حقیقتا شور امسال را نداشت. این جمعیت از دانشگاه های مختلف واقعا فضا را دگرگون کرده است. انگار شور و شعور با هم در آمیخته باشد، آدم همچین حسی دارد.»
او درآمیختگی شور و شعور را ویژگی خاص هیئات دانشجویی می داند. دسته های بعدی که می آیند یکی از دانشجویان زیارت عاشورا را قرائت میکند.
حالا مسئولین در حال توزیع کتابچه دعا و مفاتیح الجنان اند. بعضی از دانشجوها به کمکشان می روند، برای خدمت در هیأت عزای امام شهیدشان می ایستدند. حالا به قول معروف توی مسجد جای سوزن انداختن نیست. سقاها دست به کار شده اند. دانشجویان با دیدن پارچ های آب به سمت مسئولین می روند تا کمکی بکنند و به عزاداران حسینی آب برسانند. اینجا همه مسئول هیئت اند، اینجا همه حسینی اند.
«به هر حال خدمت به امام حسین(ع) زن و مرد و پیر و جوان و دانشجو و غیردانشجو نمی شناسد. همه ما خادم الحسینیم.» به ظاهرش نمی خورد اهل این حرف ها باشد. اما در تمام این شب ها به مسئولین کمک کرده. او خودش را خادم الحسین(ع) می داند و این یعنی حسین(ع) ارزش مشترک همه افکار و تیپ ها و عقاید است.
بچه ها وسط جمعیت می چرخند. بعضی ها با هم بازی می کنند و بعضی ها تنهایی! صدای گریه بعضی ها هم که علامت حضورشان است. از مادر یکیشان می پرسم برای چه به هیأت دانشگاه آمده. «تعریف مراسم یکی دو شب پیش دانشگاه را شنیدیم تصمیم گرفتیم به اینجا بیاییم. نظم مراسم و جمعیت حاضر در آن واقعا قابل توجه است. هیئات سطح شهر معمولا به این مرتبی و پرشوری نیستند.» یکی از خانم های کارمند دانشگاه کنارش نشسته. باید تعریف مراسم را از او شنیده باشد. خانم کارمند با لبخند به من نگاه می کند و در تکمیل حرف دوستش می گوید مراسم دانشگاه باید فرقی با بقیه داشته باشد. «معمولا بهترین و عمیق ترین مراسمات در دانشگاه ها برگزار می شود و امسال داریم به آن فضای ایده آل نزدیک می شویم. این واقعا گام مهمی است در مسیر تعمیق باورهای حسینی.» حالا بچه هایشان کنار ما نشسته اند و به حرف هایمان گوش می دهند. نمی دانم چقدر از حرف هایمان را می فهمند! من که می روم آنها هم می روند پی بازی و سر و صدایشان. به نظرم صدای بچه ها نفس روضه است. آدم یاد سه ساله و شش ماهه...!
زیارت عاشورا که تمام می شود نوبت سخنرانی است. حجت الاسلام مقدم از فلسفه قیام امام حسین(ع) و ضرورت امربه معروف و نهی از منکر سخن می گوید. نیاز امروز جامعه بشری! مداحی که شروع می شود شور مجلس اوج می گیرد. نام امام حسین(ع) مجلس را غریب تر و پرشور تر می کند. نام امام حسین(ع) همه را به کوچه بنی هاشم می برد و از آنجا به کوچه بنی انقلاب. توی کوچه بنی انقلاب نام شهید احمدی روشن و شهید چمران و شهید تهرانی می درخشد، وسط مداحی مداح اهل بیت نام شهدای بنی انقلاب هم گل می کند. مگر می شود در هیأت دانشجوی انقلابی از انقلاب نخواند؟
بلند می شوم. از پله های حسینیه پائین می روم. حالا غذای نذری امام حسین(ع) می چسبد! دانشجوها از سفره امام حسین(ع) روزی امشبشان را می گیرند و راهی خوابگاه و خانه می شوند. از بالای صد پله مسجد الغدیر به شهر نگاه می کنم. شهر چراغ هایش را روشن کرده، وسط سیاهی به آسمان می نگرد. انگار به آسمان التماس می کند، شهر این روزها واقعا به آسمان التماس می کند.