گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛حرف حق را باید زد….. با لاپوشانی و من بمیرم ، تو بمیری چیزی درست نمی شود؛ سیاست جای احساسات بازی نیست؛ با “مرگ بر امریکا” گفتن نه آمریکا می میرد نه خون کسانی که آمریکا باعث ریخته شدنشان شده است، زنده می شود…
فقط باعث می شویم بیش از پیش ضربه بخوریم. باید به چه کسی بگوییم؟جلو ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت است؛ نباید ضرر به دامن خود بزنیم. چه طور باید بگوییم ” مرگ بر امریکا” گفتن ما را اندازه تحت استعمار امریکا بودن ضعیف و ناتوان کرده است؛ چرا متوجه نمی شوید؟
باید ببینیم منفعتمان در چه چیزی است؟ دشمن تراشی کردن به اندازه شکست از دشمن خوردن بد است..
آن ترکیه با سکولاریزاسیون و همکاری با آمریکا الان به این قدرت اقتصادی رسیده است در حالی که یه قطره نفت و گاز ندارد!! بعد ما با این همه منابع و ثروت وضعمان اینگونه است!! به خودتان بیایید ! خودتان با این کار دارید خودتان را بیچاره می کنید!
اصلا با این همه بدبینی نسبت به امریکا می خواهیم مذاکره خوبی هم داشته باشیم؟!
باید واقع بین باشیم…
دشمن ، دشمن است و باید زیرکانه با دشمن برخورد شود. هیچ وقت از یادم نمی رود شعار” نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی” اصلا اصل ” مرگ بر امریکا” از اینجا شروع شد. از اینجا که ملت ایران خواست آزادانه زندگی کند. همان آزادگی دسته جمعی همان استقلال ؛ و این شعار همه ی احزاب و گروه ها بوده است” آزادی و استقلال..”؛
با این وضع ابر قدرت ها تحمل چنین حرکتی را از جانب کشوری که سالها تحت سلطه آنها بوده را نداشتند! پس بر هر طریقی که شده می خواهند سرنگون و متوقف کنند این حرکت را .
اولین حرکتشان با فعالیت جاسوسانه در سفارت امریکا در ایران شروع شد، بعد از این با طریق ترور شخصیت های فکری ملتمان دست به کار شدند. زمانی که دیدند این حرکت هم فایده ای ندارند با توطئه جدا کردن ایران و حمایت و پناهنده کردن سران و کسانی که از ایران به امریکا فرار می کنند برای پرورش نیرو در ایجاد کودتا ها و فتنه ها…امثال کودتای نوژه و فتنه ۸۸ پیش رفتند.
و بعد با حملات مستقیم نظامی به ایران در صحرای طبس شکست خوردند و همین طور در حمله غیر مستقیم ۸ سال دفاع مقدس پوزشان خاک آلود شد و فهمیدند که در مقابل آزادی و استقلال یک ملت ایرانی اسلامی نمی شود ایستاد.. این وضع ادامه داشت تا اینکه جنس جنایت ها عوض شد …. فشارهای ابر قدرت ها تغییر کرد و به سمت تحریم های سنگین رفت…
حکایت ما و ” مرگ بر امریکا” این است!
از جانب آمریکا خود برتر بینی و غیر منطقی بودن و عهد شکنی و بی اعتمادی و جنایت بوده و بس. این ها فقط شعار نیست! ما شعارمان را با عمل محک زده ایم.
بی اعتمادی آمریکا از انجا عیان شده است که دولت آمریکایی ها در سازمان ملل دم از برقراری ارتباط با ایران می زنند و فردایش اعلام میکنند همه گزینه ها روی میز است. هر چند گزینه های تار عنکبوت زده شان در برابر ایران گزافی بیش نیست؛.ولی همین بس است برای عیان شدن دروغ گویی و ظاهر نمایی دولت امریکا! اگر چه اوباما صریحا” نگفته است که به دنبال تغییر رژیم در ایران است. ولی واقعا چه هدفی جز این می تواند داشته باشد ، اگر هدفشان گرفتن استقلال و تفکر و تغییر رژیم و نظام نیست؛ پس چیست؟
واقعا اگر دولت امریکا حامی حقوق بشر جهانی است، چرا فقط مردم ایران را هی چپ و راست به بهانه های واهی ناقض حقوق بشر می داند؟
اگر واقعا دغدغه حقوق بشر را دارند چرا در مقابل ده ها جنایت حقوق بشر رژیم صهیونیسم نه تنها سکوت می کند بلکه حمایت هم می کند!چرا جنایت نظامیان صهیونیسمی در افغانستان و عراق فجیع ترین جنایت های ضد حقوق بشری را متهم نمی کند؟چرا آنجا به فکرجان و مال انسان های مظلوم و بی گناه نیستند؟ ولی برای یک خرس تنها و افسرده در جنگل های اروپا و یا مردن سگ اوباما کمپین تشکیل می دهند؟!
یا چرا به فکر زنداییان سیاسی که به جرم خیانت علیه نظام و آزادی مردم دستگیر شده اند هستند ولی جنایت های زندان های گوانتانامو و ابوغریب و زندان های افغانستان را نمی توانند توجیح کنند؟
یک کلام .. آمریکا خود برتربین است. خود برتر بین یعنی مستکبر است یعنی زورگو است یعنی برای رسیدن به هدف خود به هر اقدامی دست می زنند وثابت کرده اند منافع دولت و سران خود را با میلیون ها جان ومال انسان های بی گناه مهم تر می دانند! در کل تاریخ ، در هر قسمتی امریکا خود را کدخدای دهکده ی جهانی می داند در هر منطقه که منفعتی بر خود می بیند وارد می شود ودخالت میکند و زور گویی می کند و این تنها برای ملت ایران نیست بلکه برای کل دنیاست!
صادقی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.