به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از کرمانشاه، نشست تخصصی سازمان ملل متحد و جنگ های داخلی، کامیابی ها و ناکامی ها روز گذشته به همت گروه علوم سیاسی و انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه رازی، گروه پژوهشی مطالعات عراق این دانشگاه و با همکاری انجمن مطالعات سازمان ملل متحد شعبه منطقه غرب در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه برگزار شد.
در ابتدای نشست، قدرت احمدیان، دکترای روابط بین الملل از دانشگاه رازی به بیان ساز و کارهای مدیریت بحران بین المللی در اندیشه رئالیسم و لیبرالیسم پرداخت.
وی گفت: بخشی از رویکردهای مدیریت بحران، مثل خلع سلاح، کنترل تسلیحات در اندیشه و رویکرد لیبرالیسم پایه هایی دارند و بخشی دیگر مثل موازنه قدرت و بازدارندگی پایه رئالیستی دارند هردوی این نگاه ها، راه حل را واگذاری مدیریت به یک سازمان بین المللی می داند.
وی در ادامه درباره تغییر کارکرد سازمان ملل بعد از سقوط شوروی گفت: عملیات های صلح سازمان ملل بعد از جنگ جهانی دوم، تابع تحولات بین المللی بود. در این مقطع سازمان ملل بین دو دولت مداخله و زمینه را برای کاهش درگیری و نزاع فراهم می کند تا نهایتاً به امضای پیمان صلح برسد نقش سامان ملل اینجا ایجاد منطقه حایل بین دو کشور است؛ اما بعد از سقوط شوروی در ۱۹۹۰ منازعات داخلی است که گسترش می یابد و سازمان ملل به اقتضای شرایط کارکرد خود را تغییر می دهد.
در ادامه علیپوریانی، دکترای علوم سیاسی هم از دانشگاه رازی به بررسی علل و عوامل خشونت پرداخت و جزمیت را متغییر مستقلی برای خشونت طلبی به عنوان متغیر وابسته دانست و ضمن طبیعی دانستن جنگ در غیاب نهادهای مدنی و آموزشی درباره جنگ های منطقه، درباره ریشه خشونت در جریان سلفی گفت: تمام پیشوایان مذهب سلفی خود را به احمد بن حنبل منتسب می کنند و مولفه ای که اینجا نادیده گرفته می شود، عقل است که در منابع حنبلی ها وجود ندارد. در این صورت یک منبع غیر قابل اعتماد در تاریخ موثق تر از عقل است.
در ادامه اسعد اردلان، دکترای حقوق بین الملل از دانشکده وزارت خارجه، ضمن توضیحاتی درباره تاسیس انجمن مطالعات سازمان ملل گفت: سازمان ملل به وجود آمد که جنگ اجتناب پذیر باشد. نه جنگ های محلی را بلکه جنگهای بزرگی که دنیا را در کام خود فرو می برد. تجربه جامعه ملل در ۱۹۱۸ به دلیل عدم حضور قدرت های بزرگ پس از جنگ اول، باعث شد کمک کند که، اگر قرار است بنیاد دیگری برای پیشگیری از جنگ ایجاد شود، حتماً الزام آور و دارای ضمانت اجرایی باشد؛ بنابراین ساختاری پدید آمد که دارای چون و چراهای زیادی است. سئوال های زیادی مطرح است. از جمله آنکه چرا سازمان ملل نتوانسته است از بسیاری از فجایع پیشگیری کند؟ ما بر این باوریم اگر سازمان ملل نبود، خیلی بدتر از این می شد. اگر دست کم سازمان ملل نمی تواند پیشگیری بکند، پس از بحران ها می تواند وارد عمل شود و آنها را به گونه ای سامان بدهد و بعد می آید وظایف دیگری، غیر از بازدارندگی نیروهای متخاصم به عهده میگیرد و به بازسازی، کنترل جامعه و سیر دموکراتیزه کردن جامعه برای کاهش تنش ها اقدام می کند.
در پایان این نشست ستار عزیزی، دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه بوعلی سینا بر این امر تاکید کرد که سازمان ملل امروزه توجه بیشتری را متوجه جنگهای داخلی کرده است.
وی گفت: همواره میزان خشونت ها و جنگ های داخلی به مراتب بیشتر از اختلافات و جنگهای بین دولی بوده است و سازمان ملل پس از جنگ سرد تحرک بیشتری در مواجه با جنگ های داخلی از طریق اعزام نیروهای حافظ صلح، هیات های سیاسی -شامل نیروی نظامی، پرسنل اداری و سیاسی- تشکیل دولت انتقالی یا اداره بینالمللی و تشکیل محاکم کیفری جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی، داشته است.