گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ یکی از مسائل مهمی که در بررسی درگیری های منطقه مهم غرب آسیا و شمال آفریقا بسیار مورد مناقشه بوده یافتن راه حل برای کم کردن اختلافات و نهایتا ایجاد ثبات در آن بوده است.نگاهی گذرا به طرفین درگیر مناقشات منطقه می اندازیم و از طرف دیگر به مذاکراتی که در این سال ها برای حل این مشکلات و درگیری ها انجام می شده به نکاتی پی می بریم که همه به راه حل اصلی برطرف شدن این مناقشات دست خواهیم یافت.
اولین نکته ای که درمشکلات منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا باید به آن اشاره کنیم و به عنوان اصل در تحلیل درگیری هایی که درمنطقه روی می دهد به آن بپردازیم، اصلالت حضوربیگانگان و استعمارگرانی که به بهانه های مختلف در قرن های اخیر به منطقه آمده اند تا از یکی از کم نظیرترین و استراتژیک ترین مناطق به لحاظ منابع از جمله نفت و گاز بهره برداری کنند.
بیگانگانی که در قرن 21 هم به خصوص پس از واقعه یازده سپتامبر خود را بزرگترین قربانی تروریست معرفی کردند و به بهانه ی مبارزه با تروریست و بمب هسته ای به این منطقه حمله نظامی رسمی کرد وابتدا افغانستان و سپس عراق را به این بهانه اشغال کرد.
این اشغال ها که سال ها به طول انجامیده این نکته را به ما یادآورمی شودکه دنیا در تسخیر کشوری است که هرکاری با ابزارهای موجود سازمان ملل می کند تا حرف خود را پیش از بررسی دقیق با هر روشی زورمدارانه به کرسی بنشاند.
اینجاست که همه روزه به سبب ناامنی های حاصل از نوع مدیریت زورمدارانه ی این کشور مستکبر افزایش یابد.که یکی از مهمترین عناصر نشان دادن این مدیریت افزایش 3 برابری مواد مخدر در افغانستان به عنوان یکی از کشورهایی که مورد حمله قرارگرفته، حمله ای که یکی از اهدافش از بین بردن موادمخدربوده اما منافع آمریکا خود سبب شده تا کشت خشخاش و تریاک به چند برابر زمان قبل خود افزایش یابد. عراق هم نمونه ی رسمی دیگر این تجاوزات آمریکا و متحدینش است.
کشورهایی که آمدند تا با ریشه کن کردن صدام ثبات را در منطقه افزایش دهند اما با پرورش داعش و رشد آن، سبب شده اند تا امروز عراق به عنوان کشوری نا امن شناخته شود. درگیری ها و رشد آن در عراق آن هم تحت نظر یک حکومت اسلامی سبب افزایش بی ثباتی و حملات تروریستی در میان اقوام مختلف شده است.
نکته مشترک همه ی حضورهای آمریکا درکشورهای مختلف افزایش درگیری های اعتقادی و رشد نزاع های مسلحانه گروه های مسلمان بوده و سبب شده تا با توجه به ساختارقبیله ای دینی منطقه، این درگیری ها به ایجاد گروه های جنگی اعتقادی منجر شود گروهایی که بعضا آمریکا خود همانند گروه جندالله و داعش و طالبان به ایجاد آن کمک کرده و از آن حمایت کرده است.
دومین نکته ای که با توجه به نکته اول باید درباره ی مشکلات این منطقه ی راهبردی به آن اشاره کنیم، توضیحاتی پیرامون مذاکراتی می باشد که همیشه برای یافتن راه حل هایی جهت اتخاذ شیوه ای برای کم کردن مناقشات و نتیجتا افزایش ثبات در منطقه انجام می شده، مذاکراتی که مشخصا همیشه نقطه ای مشترک را در خود داشته آن هم حضور آمریکا در این مذاکرات بوده است که معمولا به عنوان داور و یا همان پلیس خوب در این مذاکرات شرکت داشته است.البته بعضا خود این کشور به عنوان یکی از طرفین مذاکره انتخاب می شده است.
اما در این جا سوالی خود را نمایان می کند آن هم علت حضور این کشور در مذاکرات صلح میان کشورهای منطقه چه می باشد؟ کشوری که خود نقش عامل بیگانه و برهم زننده امنیت در این منطقه دارد در مذاکرات صلح چه می کند؟ مذاکرات صلح در هر کشوری باید بین گروه های درونی داخلی خود باشد و کشورها مسائل خود را با اتکا به قدرت درون حل کنند و حضور آمریکا و بعضا حمایت از یکی از گروه های درگیر سبب دخالت های داخلی در کشورها شده است دخالت هایی که هنوز ثبات را به کشورهدف بازنگردانده است.
راه حل های ثبات و مذاکره در منطقه را که بررسی می کنیم به معادلاتی می رسیم که از سوی سازمان های مختلف جهانی وضع شده که در هر طرف از این معادلات آمریکا حضور و نقش پررنگی دارد و نتایج این معادلات هنوز به ثبات و آرامش برای منطقه تبدیل نشده است.
به عقیده نگارنده و با توجه به تحولات و عوامل حاضر در منطقه به طور قطع آمریکا هیچ گاه نتوانسته و یا بهتر بیان کنیم نخواسته است تا آرامش به منطقه بازگردد و این تصور که ارتباط با آمریکا و مذاکره درباب مسائل تروریسم و منطقه سبب یافتن راه حل می شود با توجه به شواهدی که بیان شد تصوری اشتباه بوده زیرا اصل حضور این کشور مستکبر و استعمار گر مشکل بزرگ منطقه بوده است.
مجتبی مرادی،دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بیرجند
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.