گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو - پریسا زارعی، اخبار جسته و گریختهای که از همکاری نزدیک رژیم صهیونیستی و خاندان سعودی در جنگ علیه مردم یمن به گوش میرسید این روزها شکل جدیتر به خود گرفته است. طی روزهای اخیر یکی از رهبران انصارالله گفته است که هواپیماهای اسرائیلی در عملیات علیه یمن با عربستان سعودی همکاری دارند.
حسن زید یکی از رهبران انصارالله اعلام کرده: "نخست وزیر رژیم صهیونیستی به نیروی هوایی این کشور دستور داده تا با سعودیها در حملات هوایی به مواضع ارتش و کمیتههای مردمی همکاری اطلاعاتی و عملیاتی داشته باشند."
اتحادی که از دههی ۶۰ ادامه دارد
این نخستین بار نیست که صهیونیستها برای حفظ خاندانهای متحجر منطقه، دست به اتحاد با آل سعود میزنند. اسرائیل پیش از این نیز در جریان جنگ داخلی ۱۹۶۲- ۱۹۶۵ با عربستان سعودی و اردن برای حفظ خاندان پادشاهی یمن در مقابل ملیگرایان یمنی اقدام کرده بود. ملیگرایانی که حمایت "جمال عبدالناصر” و تمایلات سوسیالیستی داشتند. اسرائیل در دهه شصت میلادی تمام ابزارهای ممکن برای ضربه زدن به ناصر به عنوان دشمن مهم خود در میان سران عرب را به کار برد و در این راه حتی موفق شد همراهی عربستان و اردن را نیز به دست بیاورد؛ همراهی که پس از گذشت 5 دهه همچنان به شکل نهچندان رسمی وجود داشته و دولتهای مرتجع عربی همچنان بهترین همپیمان تل آویو در منطقه محسوب میشوند.
همپیمانی آن روزهای اسرائیل و عربستان تحت بهانهای صورت میگرفت به نام «خطر سوسیالیسم». شکی نیست که ادامهی این همکاری که البته جذابیت چندانی برای افکار عمومی عربستان و منطقه ندارد نیز نیاز به یک تراشیدن یک عامل خطرناک دیگر وجود دارد؛ خطری که رسانههای سعودی و تحلیلگران طرفدار آنها از آن به نام «خطر ایران» یاد کرده و مدام در بوق و کرنا میکنند.
جنگ اخیر یمن شاید فرصتی باشد برای رفتارشناسی رژیم عربستان در طول دهههای اخیر. بررسی پژوهشگرانهی رفتار این رژیم بسیاری از کارشناسان را به این باور رسانده که سعودیها نقش نگهبان وضع موجود در غرب آسیا را دارند. بنابراین عجیب نیست اگر آنها با تمامی خیزشهای مردمی منطقه درحال ستیز باشند و البته مخالفت جدی با نظامهای تحولخواه را یدک بکشند. آنها البته در انجام این مسئولیت پشتیبانی نه چندان علنی صهیونیستها را همراه داشتهاند.
دور جدید همکاریهای نسبتا علنی
طی روزهای گذشته برخی شاهدان عینی از ارسال کمکهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی به پایگاه «العند» واقع در استان لحج یمن خبر دادند؛ جایی که هماکنون در اشغال نیروهای وابسته به سعودی قرار دارد. این محمولهی تسلیحاتی صهیونیستی که با استفاده از یک فروند هواپیمای 767 برای سعودیها فرستاده شده، شاید یکی از اولین اقدامات برای علنی کردن روابط مخفیانهی دو رژیم باشد. این درحالی است که عربستان هنوز رسما اسرائیل را به رسمیت نشناخته است.
رسانههای صهیونیست نیز بیصبرانه به دنبال فرصتی هستند تا با تقویت استراتژی علنی کردن روابط با رژیمهای عربی، نقش خود را در برآورده شدن آرزوی پذیرش رژیم اشغالگر قدس از سوی مسلمانان منطقه و تبعا به فراموشی سپرده شدن آرمان فلسطین است؛ ایفا کنند.
در همین رابطه همزمان با آغاز عملیات وحشیانهی عربستان در یمن در ابتدای بهار سال جاری، شبکهی 10 تلویزیون صهیونیستها، با صراحت از وجود یک مشارکت راهبردی میان رژیم صهیونیستی و عربستان علیه محور مقاومت سخن گفت. روزنامهی اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» نیز ضمن آنکه نمیتوانست خوشحالی خود را از آغاز این جنگ پنهان کند؛ برای سعودیها آرزوی موفقیت کرد.
تلاش برای رسمی شدن
صهیونیستها برای خوشحالی از این موضوع و همکاری همهجانبه با رژیم عربستان دلایل متعددی دارند. یک کارشناس صهیونیست در مصاحبه با شبکه 10 تلویزیون این رژیم، دلایل خرسندی خود را اینگونه مطرح میکند: "ما با عربستان به عنوان مخالف ایران منافع مشترکی داریم زیرا این کشور یک تهدید راهبردی محسوب می شود و محور ایران، سوریه و حزب الله بزرگ ترین مشکل اسرائیل است."
مسعود اسداللهی نویسنده و کارشناس مسائل خاورمیانه نیز معتقد است: "اسرائیل به صراحت میگوید که وضعیت جدید از دید آنها بینظیر است زیرا به اعتقاد آنها ایران، سوریه و حزبالله لبنان هماکنون درگیر فتنه مذهبی شده و خطری برای اسرائیل نیستند."
اسداللهی علنی شدن روابط اسرائیل با عربستان را که حرمین شریفین مکه و مدینه را در اختیار دارد، از دیگر دستاوردهای اسرائیل دانسته و میگوید: "اسرائیل که پیش از این، رابطه مخفیانه با کشورهای عربی از جمله عربستان داشته، هماکنون با صراحت به این رابطه اعتراف میکند. حمایت همه جانبه اسرائیل و لابی صهیونیستی در آمریکا از حمله وحشیانه عربستان به یمن، زمینه همکاری مشترک و علنی اسرائیل با عربستان را فراهم میکند».
از طرفی با علنی شدن این روابط به تقدس مسئلهی فلسطین و حق بازگشت آوارگان به سرزمینهایشان به فراموشی سپرده شده و صهیونیستها موفق خواهند شد از این کابوس دائمی نجات پیدا کنند. «گای باخور» شرق شناس صهیونیست بر همین نکته باور داشته و معتقد است که کشورهای به اصطلاح میانه روی عربی دیگر توجهی به موضوع فلسطین ندارند؛ زیرا در درگیری با ایران به این رژیم نیاز دارند و این کشورها واسطه میان اسرائیل و اروپا هستند.
روزنامه يدیعوت احرونوت نوشت: «مسؤولان سعودی درمصاحبه هایی که با آنان انجام شده است، تاکید کرده اند که با تل آویو ضد محور مقاومت سرنوشت مشترک دارند».
از سوی دیگر رقابت در درون گروههای حاکمیتی آلسعود برای جلب حمایت بیشتر صهیونیستها شدت گرفته است. رژیم آل سعود به عنوان رژیمی خانوادگی که فاقد هرگونه حمایت مردمی است؛ به خوبی به این مسئله واقف است که برای ماندن در قدرت باید به دنبال حامیان خارجی باشد. اسرائیل به عنوان خط قرمز نظام سلطه در غرب آسیا بهترین گزینه در این میان است. بنابراین هر یک از شاهزادگان سعودی بقای در قدرت خود را در پیوند بیشتر با صهیونیستها میدانند.
شمارش معکوس برای قطع خط ارتباطی جدید
به نظر میرسد عجز و ناتوانی متجاوزان سعودی و صهیونیستها در تنگه ی راهبردی بابالمندب به گونه ای برای همگان محرز گردید که آنها اکنون در حال ارسال سلاح و مهمات بیشتر برای مزدوران خود هستند.
وقتی بنیامین نتانیاهو و بسیاری از کارشناسان و فرماندهان نظامی صهیونست درباره خطر بابالمندب سخن گفتند و رژیم ایالات متحده آمریکا در آشکار و نهان در تجاوز به یمن مشارکت کرد، عجیب نبود اگر مشخص شود که این آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که این نبرد را مدیریت میکنند.
در گذشته نیز رژیم صهیونیستی با استفاده از پل هوایی تل آویو- جیزان٬ محمولههای سلاح راهبردی به آلسعود تحویل داد. انصارالله با استفاده از مزیت کار اطلاعاتی دقیق و مزیت راهبردی موشکهای نقطهزن به پشتوانه محور مقاومت٬ توانست تا به پایگاه «خمیس مشیط» در جنوب عربستان که بارانداز محمولههای رژیم صهیونیستی بود، حملهای بسیار موفق داشته باشد. با رویدادهای روزهای اخیر در آیندهای نزدیک شاید شاهد یک حرکت متحورانهی دیگر برای قطع کردن خط ارتباطی جدید بین اسرائیل-سعودی توسط این گروه مبارز باشیم.