گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، نباید برای خرید آن مسلسلهای خودکار زیاد به زحمت افتاده باشند؛ رضوان فاروق و تشفین مالک را میگویم، همان روزی که دوشادوش هم به محل همایشهای سَنبرناردینو رفتند؛ مراسم خیریهی از کارافتادگان بود. رگبار گلوله میبارید، بوی خون تازه با باروت در هم آمیخت. مسلحین از صحنهی جنایت گریختند، 14 کُشته و دهها زخمی همهی دستاورد این آتشبازی بود. خوش آمدید؛ اینجا غرب وحشی است!
خوب، بد، زشت!
«دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبند و باری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟» (نامهی دوم مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غربی)
قتلعام سن برناردینو سیصد و پنجاه و سومین فاجعه از این دست در سال جاری میلادی بود، و روشن است که نمیتوان آن را آخرینِ آن دانست. آمار تکان دهندهای که اوباما را به سبک فجایع قبلی به انتقاد از قانون آزاد بودن خرید و فروش سلاح در ایالات متحده واداشت. چند و چون ماجرا اگرچه با دخالت پلیس و قربانی شدن تروریستها حین تعقیب و گریز، مثل دیگر موارد سربسته ماند، اما رسانههای جریان اصلی تلاش سازمان یافتهای را برای مرتبط ساختن آن به اسلام و مسلمین از همان نخستین ساعات بروز حادثه سامان دادند. تلاشی که بیتردید از سر استیصال و برای لاپوشانی فرهنگی صورت میگرفت که پرخاشگری و بیبند و باری به مؤلفههای بارز آن تبدیل شده است.
جنگ نابرابر رسانهای و هجوم بیامان فرهنگی برای قالب کردن لایف استایل امریکایی به جوامع جهان سومی مدتها است که به شکل بیوقفه ای ادامه دارد. با این همه حوادثی از جنس آنچه در سن برناردینو رخ داد، ماهیت ستیزهجو و پرخاشگرانهی این فرهنگ را عریانتر از همیشه پیش چشم جهانیان میگذارد. بسیاری از کارشناسان معتقدند بخش زیادی از این خشونتها به وسیله هالیوود به جوامع غربی تزریق میشوند. به عبارت دیگر سینمایی که قرار بود صادرکننده نام و نشان فرهنگی امریکا به جهانیان باشد، بلای جان مردم این کشور شده است. این روزها «تروریستپروری» رویهی معمول نه تنها دولت، که عادت جامعهی امریکا است.
صدها سال بعد از پایان جنگهای داخلی، به نظر میرسد همچنان جامعهی ایالات متحده را با فیلمهای وسترن باید شناخت؛ سینمایی که شکلگیری و غلبه سلطهطلبانه مهاجران بر شیوههای سنتی زندگی مالکان اصلی آن سرزمین را روایت میکرد. در همچنان روی همان پاشنه میچرخد، نه هفتتیر کِشی از سر مردم افتاده است، نه خُلق و خوی استعمارگرانه از سرِ حُکام امریکا. «سرجیو لئونه» و وسترنهای اسپاگتی همچنان زیباترین تصویر را از چنین جامعهای ارائه میکند؛ حتی رسانههای هفتسر غرب و بوقچیهای تاریخساز هالیوود هم از بَزک کردن آن ناتوانند. غرب همچنان وحشی است!
ماجرای اخیر اگرچه ۳۵۳مین فاجعه از این دست در سال جاری بود، اما مرور برخی موارد شاخص آن میتواند ستیزهجویی مؤکد در سبک زندگی امریکایی را به نحو روشنتری نمایش دهد.
رابرت لوییس دییر مهدکودک را به گلوله بست. سه کشته و نه زخمی حاصل این ماجراجویی بود. کشته ها همگی از پرسنل پلیس بودند. شهردار کلرادو اسپرینگ از خودگذشتگی مأمورین پلیس را که از هجوم قاتل به مهدکودک و خلق یک تراژدی جلوگیری کرده بودند، ستود.
کریستوفر هارپر مرکر که رنج سفر را از جنوب کالیفرنیا تا اورگان به امید انجام این عملیات تروریستی به خود هموار کرده بود، به روی دانشجویان یک کالج آتش گشود. هشت دانشآموز و یک معلم کشته شدند. پلیس اعلام کرد قاتل از تعصبات شدید نژادپرستانه و مشکلات روانی رنج میبرده است. کریستوفر 14 قبضه سلاح داشت که همه را هم قانونی خریده بود.
محمد یوسف عبدالعزیز ۲۴ ساله به یک مرکز نظامی در چاتانوگا حمله کرد. چهار ملوان و یک دریاسالار در این حمله به هلاکت رسیدند. سه نفر دیگر هم مجروح شدند.
دیلن استورم روف با حمله به یک کلیسای تاریخی نُه تن را به خاک و خون کشید و سه نفر دیگر را زخمی کرد. نیروهای پلیس وی را که در ابتدا از صحنهی جنایت گریخته بود، در کارولینای شمالی به دام انداختند.
هم چنین روزنامه گاردین در ابتکاری جالب یک اینفوگرافیک با محتوای بررسی تعداد کشتهها و زخمی های سیصد و پنجاه و سه عملیات تروریستی سال جاری در ایالات متحده را تهیه کرده است. آدمکهای قرمز به طور نمادین تعداد کشته های هر حادثه، و آدمکهای زرد تعداد زخمیها را نشان میدهد؛ برای تماشای تصویر در ابعاد واقعی روی آن کلیک کنید: