به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از ساری، بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی بابل با صدور بیانیه ای نسبت به کشتار شیعیان مظلوم نیجریه واکنش نشان داد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.
برادران و خواهران دانشگاهی!
پیراهن مشکی عزای امام حسین(ع) را از تن بیرون نیاورده دوباره عزادار شدیم. گویا مجلس روضه همچنان برقرار است. بیاییم تا نورها را کم کردهاند، گریه کنیم به حال انسانیت، به حال غریبی وجدان، به وضع رو به موت نوعدوستی!
به خانه شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه حمله کردند. خانه را محاصره کردند و آتش زدند. نزدیک به ۳۰۰ تن از مریدان غیر مسلح وی را به خاک و خون کشیدند. حتی همسر این عالم را هم همان جا شهید کردند و پسرش علی را هم. شیخ را به ضرب چندین گلوله رخمی کردند و از سرنوشت وی هم خبری نیست و این خانواده ایست که در راهپیمایی روز قدس گذشته نیز، سه پسرش را شهید کرده بودند و الحق که شال سبز برازنده این خاندان است.
در حالی که بعضی ها تنها از دو ساعت بعد از حادثه تروریستی فرانسه، شروع به نشان دادن واکنش کردند و اطلاعیه باران کردند مملکت را، حال که سه روز از کشتار شیعیان نیجریه می گذرد، به انسانیت دوگانه روی آوردند! ما را چه میشود. چه میشود که خون سفیدپوستان زخم دیده و از جنگ بیخبر فرانسه در نظر ما، از خون سیاهپوستان شیعه ی نیجریه، که به جرم اقامه عزای سیدالشهدا(ع) در محرم و صفر، در ربیع الاول قتلعام شدند، رنگینتر جلوه میکند؟ آنهایی که با وقوع حادثه پاریس، عکس پروفایلشان را به پرچم فرانسه مبدل کرده بودند، اما سالیانیست که فریاد فلسطین رنجور را با نه غزه نه لبنان ریشخند می کنند، چرا آنجا بودند و اینجا یا نیستند یا به زور لب باز می کنند؟ چگونه می شود این انسانیت دوگانه را پذیرفت؟ چگونه می شود برای چشم آبی های دسکو بازِ فرانسوی، جیغ بنفش کشید و برای مظلومان مستضعف، حتی داد هم نزد؟ چرا؟ شاید چون مزه دارد. کلاس هم دارد. چه رمانتیک بازاری شده بود بعد از آن ماجرای پاریس! یک وضعی شده بود که بیا و ببین!
برخی از هنرمندان که دیگر در جلوی دوربین نمی توانستند درست حس بگیرند لابد! و یا اینکه یک سری از فوتبالیستها هم کلاً شوتشان تو زمین، کجکی می رفت سمت اوت! عمو زنجیربافِ روزنامه های زنجیری هم دیگر دست و دلش به کار نمی رفت و احساس خفگی می کرد! افسوس از آن شمع هایی که در غم کشته های فرانسوی دود شد و کاش روشن میشد و نه دود. چه نوستالوژیکی در پس غم انگیز ناکیِ روشنفکرنما بود. و چه زود این فیل احساسات بشردوستانه، موش زایید و شایدم برای زایش قطره ای اخم، یکباره آن چشمه جوشان حقوق بشری ،خشکید.
یکی به ما بگوید، آخر چرا مظلوم را گزینش می کنند این منور الفکرنماها؟ مگر خون همه انسانها سرخ نیست؟ مگر قتل هر انسان بیگناه، جنایت نیست؟ مگر در قرن سیطره علم و تکنولوژی بشری، هنوز هم رنگها ملاک برتری است؟ پس این چه نژادپرستی ای است که در این جاهلیت مدرن به جان ما انداخته اند؟ و چه زود این زمستان بی دردی سپری شد تا روسیاهیش برای زغال بماند. آیا این همان ردای منفور ماکیاولیست نیست که از اقتصاد به فرهنگ و سیاست آمده و بر قامت تصنعی عدالت خواهی اهل تسامح جا خوش کرده؟ سکوت بی رنگ و بی رگتان در برابر مظلومان، گواراتر بود از این اعتراض تبعیض آلود!
برادران و خواهران هم دانشگاهی!
می دانیم و می دانید که مسلمانی ما، نه در گرو شهادتین ماست، که به فرموده پیامبر اکرم، در گرو حمایت ما از مظلوم رنگ می گیرد و یادمان باشد، مظلوم چه از صنعا به پا خیزد و چه از حلب و چه از والاستریت نیویورک، مظلوم است و چیزی از وظیفه شرعی و انسانی ما برای حمایت از آن کم نمی شود و ما خود را همدل و همزبان همه این ستمدیدگان می بینیم.
و در آخر این فاجعه را به محضر امام حیّ منتظر، تسلیت عرض نموده و با استغاثه عرضه می داریم که آتش جنگ و کینه جز با دم مسیحایی پسر فاطمه التیام نخواهد یافت و این کلام آخر که «می تپد دلم برای لحظه قیام».