گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت * انقلاب اسلامی ایران در زمانی شکل گرفت که نظام سیاسی جهان بر پایهی غرب محوری بهعنوان یک امر تثبیتشده توسط جامعهی جهانی پذیرفته شده بود و هر نوع تحولی که در این نظام در ابعاد گوناگون و گفتمانهای جدید مطرح میگردید، منبعث از غرب بود و هیچگاه غرب محوری را به چالش نکشیده بود؛ و در این فضای سیاسی بود که انقلاب اسلامی، بهعنوان یک پدیده جدید، توانست نظام جهانی غربمحور را در ابعاد مختلف به چالش بکشاند.
ماهیت دینی و اسلامی، مردم پایه ، مستقل و ضدامپریالیستی انقلاب اسلامی و تلاش آن برای ایجاد نظام سیاسی جدید، فارغ از سیطره ی قدرتهای استکباری، موجب بر هم زدن تعادل بلوکهای قدرت شکل گرفته و مرسوم و به چالش کشیدن نظم جهانی خود ساختهی بلوک شرق و غرب گردید.
رهبری دینی و مردم نهاد انقلاب اسلامی با بیان نظریه و آرمان نه شرقی نه غربی توانست نظمی نوین مبتنی بر برابری دولتها و تحقق حقوق انسانی ملتها در نظام بینالملل را رقم بزند و با احیای ظرفیت مغفول ملتهای مستضعف و نفی وادادگی و مرعوبیت در برابر استکبار، درصدد قطع ریشههای وابستگی ملتها به قدرتهای بزرگ بینالملل برآید.
البته با جستاری در تاریخ تحولات سیاسی در این رابطه، میتوان یافت که پیش از انقلاب اسلامی نیز جریانهایی بودند که در پی احیای نقش ملتها و رفع وابستگی به قدرت بلوک غرب تلاش نموده اند ، اما نهایتاً این جریانها در زمینه تئوریک یا در عرصهی عمل دارای اندیشه ای برگرفته از بلوک شرق با ریشههای غربی بوده اند مانند مارکسیسم یا نظیر فعالیت جریانهای اسلامگرایی چون فداییان اسلام و اخوانالمسلمین که در دستیابی به خواستههایشان موفق نشدند.
اما انقلاب اسلامی، با احیای تفکر دینی و اسلام ناب ، نقش اسلام و مسلمانان را در عرصهی بین الملل برجسته ساخته و عنصر هویت اسلامی را بهعنوان واقعیتی پذیرفتهشده در برابر هویت جهان شمول خود ساخته ی غرب قرار داد ، و با هویت بخشی به اسلام حقیقی از طریق ترویج اسلام سیاسی و فقاهتی، بسیاری از مسلمانان جهان را در مسیر بازیابی هویت اسلامی خویش قرار داد و این احیای هویت اسلامی نقطه ی امیدی شد برای سایر ملتهای رنج کشیده که جنبشهای مردمی در گوشه و کنار جهان از آفریقا تا اروپا از این جمله اند، برای مثال ظهور و بروزجامعه میلیونی مسلمان در نیجیریه منبعث از انقلاب اسلامی ایران با همه ی خفقانها و سرکوبگری ها و واکنشهای نظام سلطه و اسلام آمریکایی و وهابیت برای سد کردن راه نوادگان حقیقی امام خمینی (ره) مسیر تعالی خود را باصلابت طی کرده وبه نقطه ثبات و غیر قابل حذف رسیده اند.
از این حیث، گفتمان اسلامگرایی در انقلاب اسلامی عملاً به نفی سلطه محوری و غرب باوری به عنوان یک ارزش انجامیده است و بدین سبب میتوان گفت پیروزی انقلاب اسلامی ایران مسبب حیات دوباره فرهنگ و تمدن اسلامی شده و رقابت آن با فرهنگ غرب، که در پی غلبه بر جهان بود آغازگردید.
البته جامعه ی اسلامی در گذشته ، هم به خاطر دوران سلطه غرب بر جوامع مسلمان و هم به دلیل سرعت پیشرفت علمی و تکنولوژیک غرب، نوعی احساس خودکمبینی میکردند و سعی عمومی غرب باوران نیزکه با مهندسی دول غربی بر مسند حکومت جوامع اسلامی نشسته بودند بر این بوده است که گذشتهی اسلامی خود را نادیده بگیرند و کورکورانه از روشها و شیوههای زندگی غربی الگوبرداری کنند ، که انقلاب اسلامی موجب گردید از این احساس حقارت و خودکمبینی نیز کاسته شده و مسلمانان بهطور اعم به گذشتهی خود و به هویت اسلامی خود نگاهی مثبت داشته و در صدد احیای ارزشهای دینی و اسلامی خود باشند.
همانطور که در دهه های گذشته بیداری اسلامی در اغلب کشورهای مسلمان رقم خورد و این مسیر نیز ادامه خواهد داشت و نگرانی وشرارتهای دول استکبار با همراهی اذانبشان در برخی کشورهای اسلامی مانند خود باختگانی همچون رژیم آل سعود نسبت به صدورگفتمان انقلاب اسلامی ایران نیز از همین منظر قابل تحلیل می باشد. به تعبیر مقام معظم رهبری ( مدظله العالی ) ، پایه فکرى و ارزشى و پایه عملى، دو پایه اساسى هندسه حاکم بر نظام جهانی هستند که با وقوع انقلاب اسلامی و موفقیت های جمهوری اسلامی ایران دچار تزلزل شده اند.
چرا که با پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق اهداف آن با تکیه بر رهبری دینی، مردم باوری و تحقق پیشرفتی صعودی، باعث شده گفتمان اسلام گرایی بهعنوان یک بازیگر مستقل و یک قدرت مهم، چه بهصورت بالفعل و چه بهصورت بالقوه، در ابعاد مختلف مطرح گردد . نکته حایز اهمیت اینکه ویژگیهای این بازیگر جدید با سایر بازیگران، که در قالب اتحادیههای مختلف همچون اتحادیهی اروپا شکل گرفته است ، تفاوت اساسی دارد زیرا در این سیستم مرزبندیهای سنتی مرسوم جغرافیایی، نژادی و قومی ملاک نبوده و بر هویت اسلامی تأکید شده است و این نکته بزرگترین نقطه قوت ترویج و تعالی این گفتمان میباشد.
بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران، با تکیه بر ترویج فرهنگ اسلام ناب و تفکر استقلال و آزادی، خواهد توانست نوعی خودباوری فرهنگی و استقلال فکری را برای مسلمانان به ارمغان آورده و با از بین بردن خودباختگی در حوزهی فکر و اندیشه ، به بازسازی تمدن اسلامی بپردازد تا بدینترتیب کشورهای مسلمان در عین اهتمام جدی به ایجاد هویتی مستقل و اسلامی ، به تقویت توان تعاملی و تبادلی جهان اسلام مبادرت ورزند.
به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران می تواند با ایجاد ائتلافی مستحکم ، مرکب از کشورهای جهان اسلام ، کشورهای در حال توسعه و ... در تغییر هندسه قدرت نظام بین الملل به سمت هندسه جدیدی مبتنی بر دین باوری ، معنویت، مردم محوری، عدالت و عقلانیت ، ایفاگر نقشی مهم و اساسی باشد و این مهم می بایست در اولویت طرح ریزی سیاست خارجی دولت مردان قرار گرفته و بر مبنای درک جایگاه واقعی جمهوری اسلامی ایران در فضای بین الملل با قدرت چانه زنی بالاتری از عزت و مصلحت انقلاب اسلامی و خون شهدا پاسداری نمایند.
هادی باادب - مسئول سازمان بسیج دانشجویی خراسان رضوی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.