به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از زنجان، همایش بزرگداشت مقام سعدی شیرازی با همکاری جمعی از کانون و تشکل های دانشجویی دانشگاه زنجان در محل آمفی تئاتر غدیر این دانشگاه با استقبال دانشجویان برگزار شد.
در این مراسم قربان ولیئی، عضو هیات علمی دانشگاه زنجان در سخنانی پیرامون عشق سعدی تصریح کرد: سعدی را باید یکی از پنج قله سر به فلک کشیده فرهنگ و شعر فارسی دانست.
وی افزود: در این مسئله هیچ شکی نیست که شعر به طور کلی با عاطفه و به ویژه عشق ارتباط دارد؛ اما بعضی شاعران در جهان از جمله سعدی هستند که تئوری بنیادی و محور آثار وی عشق است.
وی با طرح پرسشی تصریح کرد: ادبیات فارسی که ما به عنوان سبک خراسانی از آن یاد می کنیم از آغاز به نوعی دوست داشتن را در خود داشته است اما دوست داشتن چه چیزی؟
ولیئی ادامه داد: پیشینه شعرهایی که تا قرون پنجم بر جای مانده، اگر دارای محبت و دوست داشتنی هست، دوست داشتن و ستایش طبیعت است که در شعر منوچهری و امثال او وجود دارد خوب است ولی کافی نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه زنجان گفت: بعدها این دوست داشتن تکامل پیدا کرده و به دوست داشتن انسان می رسد و بعد از دوست داشتن انسان باز طی یک مسیر تکاملی به عشق ورزیدن به خداوند می رسد و متناسب با هر کدام از این سه سطح طبیعت، انسان و خداوند ما شاعرانی داریم.
در صورت عشق ورزیدن به خداوند، به یک اعجوبه و شخصیت تصور ناپذیر مثل مولوی می رسیم که مصداق عشق ورزی به خداوند است. نکته مهمی که وجود دارد این است که اگر بخواهیم اعتراف کنیم بیشینه ما؛ چه اهل ایمان و چه اهل عرفان و چه انبیا و اولیا از دسترس ناپذیر بودن خداوند سخن گفته اند و خداوند حقیقتا به تعبیر حافظ که: برو این دام بر مرغی دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه؛ خداوند دسترسی ناپذیر است و ذات او الی الابد راز آمیز است. در لایههای پایین تر و به تعبیر الهیاتی آن، خداوند جهان و انسان را تجلی گاه خودش قرار داده و جهان به ویژه انسان آینه خداوند است.
این استاد دانشگاه زنجان تصریح کرد: سعدی در این میان به عنوان جسورترین شاعر الهیاتی ما این جسارت را داست که عشق را بر انسان متمرکز کند و این فوق العاده نکته مهمی است. در تمام غزل های سعدی جایی نیست که شما اندام های انسانی چون صورت، دست، ساعد، چشم و ابرو را نبینید. یعنی مرکز شعر سعدی زیبایی انسانی به عنوان زیبایی که در دسترس ماست و می توانیم ببینیم و حسن او را در یابیم است و این یعنی شکل ملموس و محسوس خداوند.
ولیئی تصریح کرد: در برخی احادیث داریم که اگر قرار بود خداوند شکلی می داشت شکل او چون انسان بود و نه موجودات دیگر و خداوند آدمی را بر صورت خودش آفرید؛ اساسا صورت به تعبیری دارای وجه است و در برخی احادیث داریم آدمی را به ویژه بر صورت آدمی نباید زند و از این فراتر هم داریم که اساسا هیچ حیوانی را بر صورتش نباید زد؛ زیرا که وجه او وجه اوست و هر جا که رو کنی روی اوست.
وی افزود: این کشف عظیم سعدی بود که برای رسیدن به کمال نفسانی و وجودی, اولا باید عشق ورزید و ثانیا این عشق را باید به انسان ورزید.
این استاد دانشگاه با طرح این سئوال که عشق سعدی چگونه عشقی است، خاطرنشان کرد: به قول خود او که عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند، داستانی است که بر هر سر بازاری هست؛ حقیقت این است که عشق سعدی خیلی فهمیده نشده است زیرا عشق سعدی عشقی مبتنی بر نخواستن و مالک نشدن بر معشوق است و این حرف بسیار عمیقی است زیرا یعنی کشف، تحسین و عشق ورزیدن به زیبایی بدون این که ذره ای حس تملک و خواستن نسبت به او داشته باشد و این حکایت کمی نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه زنجان افزود: عشق سعدی منحصر به یک فرد نیست و به همه زیبایی رویان عالم و بلکه به همه زیبایی های عالم و بلکه به عالم که اساسا زیباست عشق می ورزد. سعدی در یکی از غزلیات کاملا عرفانی خود می گوید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست. ما در ادبیات فارسی شاعرانی کمی داریم که از عشق به عالم سخن گفته باشد و این مساله بسیار نادر است.
استاد دانشگاه زنجان گفت: در تاریخ فرهنگ سلوک دینی ما، دو تعبیر پیرامون جهان وجود دارد که عده ای جهان را نفی می کردند و بر این باور بودند که باید از جهان اجتناب کرد. در حالی که سیر زاهدانه به تعبیر حافظ که: عبوس زهد به وجه خمار ننشیند غلام حلقه دردی کشان خوش خویم, باعث عبوسی می شود.
وی افزود: رویکرد دیگری نیز وجود دارد که باید جهان را دید, شناخت و از آن عبور کرد؛ نه این که از آن اجتناب کرد و سعدی نظریه پرداز بزرگ این قصه است.
ولیئی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از راه های مهم برای درک توحید, برای رسیدن و درک خداوند؛ که شاید مهمترین راه و اقرب الطرق این است که انسان به آن چه که می بیند با نظر محبت نگاه کند و به هیچ چیزی کینه نورزد و مهر آمیز به آن نگاه کند. این آموزه بزرگ سعدی کمک می کند که آدمی از طریق عشق ورزیدن به حسن و به هستی به وحدت با خود و هستی برسد.