گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* فرزندان خلف به حرف پدر خود گوش می دهند.
مگر نه که ما همه یک خانواده ایم
مگر نه هر خانواده ای یک بزرگی دارد، ریش سفیدی دارد، حکمی دارد
مگر نه که انقلاب پدر دارد
مگر نه کشور پدر دارد
مگر نه خانواده پدر دارد
مگر نه ایران پدر دارد
عده ای از فرزاندان بعد از عده ای دیگر مسئول گذران زندگی خانواده شدند
خانواده ای به بزرگی یک ملت
پدر گفت:اینها فرزندان انقلاب اند
ملت! شما هم با این فرزندان همدل و همزبان باشید، من هم در راهشان کمک شان می کنم؛ اما خطرات را بر حسب وظیفه پدری یادآوری می کنم.
فرزند خلف باید شکرگذار این محبت پدر باشد که دلسوزانه و حکیمانه به فکر دلسوزی برای فرزندانش است.
پدر گفت:
حرف فرزندانم درست است، اعتدال شعار خوبیست؛ اما مواظب باشید جریان حزب اللهی را به اسم افراطی نکوبند،همین ها هستند که وقتی دزد به خانه میزند از خانه حفاظت می کنند، من تجربه اش را دارم.
فرزندان افراطی و بی شناسنامه و بی سواد را به همین بچه حزب اللهی ها نسبت دادند که هیچ، جدیدا بی غیرت هم کرده اند فرزندان دیگر انقلاب را.
پدر گفت:
چشم تان در قبال نفوذ جریانی و فردی باز باشد
همین قدر بگویم که دشمنی پشت دشمن دیگر می آیند به خانه و می روند و کسی از اهل خانه نمی پرسد که اینها اینجا چه می کنند و چه می خواهند و چه قراردادهایی می بندند
همین قدر بگویم که روی افکار فرزندان هم نفوذ می کنند تا جایی که میخواهند به شیوه دشمن خانواده، خرج خانواده را در بیاورند.
پدر گفت:
اگر همین نفت در دست آنها بود آن را به قیمت خون پدر و مادرشان به ما می فروختند حواستان باشد، من تجربه اش را دارم
فرزند می رود رشوه میدهد، رشوه می گیرد، دادگاه جریمه اش می کند، نفت مفت می شود.
پدر گفت:
کلید حل مشکل در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در اقتصاد مقاومتی است
فرزند میرود در ژنو و لوزان و نیویورک قدم میزند و دعوی حل مشکل دارد.
پدر گفت:
آمریکا قابل اعتماد نیست،دروغگوست،من تجربه اش را دارم
پدر برایمان خاطره گفت از تجربه سازش فرزندان قبلی با آمریکا
گفت:آنقدر عقب نشینی کردند که من اجبارا وارد قضیه شدم و خانواده را نجات دادم، خدا را شکر که خانواده پدر دارد.
پدر گفت:
به آمریکا اعتماد نکنید،"پدربزرگتان" تا آخر عمر خود می گفت: آمریکا شیطان بزرگ است.
فرزند کار را به جایی رسانده که جلوی پرچم شیطان می ایستد و عکس یادگاری میگیرد.
پدر گفت:
کار فرهنگی را با کنسرت و اردوی دختر پسری اشتباه نگیرید،من تجربه اش را دارم ،آنهایی که این کار را کردند به جایی نرسیدند
فرزند می رود و دختر خانمی را پشت میکروفون کنسرت می گذارد.
و باز پدر دلسوزانه میگوید:
اگر یک قدم عقب نشینی کردید شیطان دو قدم جلو می آید،من تجربه اش را دارم ،دو صباح دیگر موشک هایمان را می خواهند، اگر چنین کردید من از اقتدار پدرانه ام استفاده می کنم و اجاره نمیدهم نظام دفاعی خانواده به خطر بیوفتد.
فرزندان یک قدم را عقب رفتند،آن فرزند بزرگتر که بقیه "حاج آقا" صدایش میکنند میرود و توئیت میکند که حرف پدر را بیخیال ،مذاکره کنید،موشک به چه درد میخورد،شیطان دو قدم جلو آمد ، گویی پدر همه چیز را میداند ، شیطان ادعای موشک ها را کرد،خدا را شکر که خانواده پدر دارد.
پدر گفت :
اگر همین طور کنید کشور های فزرتی برایمان شاخ میشوند،من تجربه اش را دارم
فرزند سیاست زانو زدن را پیش میگیرد،عاقبت کشوری که از کوچکترین استان ما کوچکتر است به خود جرات میدهد خانواده ایران را به حمله نظامی تهدید کند،خدا را شکر که خانواده پدر دارد.
پدر گفت:
راه کار اقتصاد مقاومتی است،دست به دست هم بدهید و روی پای خود بایستید، من هم به ملت میگویم که با شما همدل و همزبان باشند.
اینقدر فرزندان خریدند و مصرف کردند که عاقبت پدر گفت : بس است ، اقدام و عمل! خدا را شکر که خانواده پدر دارد.
پدر همیشه میگوید:
بیاد برادرانتان باشید، بیاد حسین، بیاد مهدی، بیاد محمد ابراهیم، بیاد حمید، بیاد مصطفی، بیاد برادرانی که جانشان را فدای خانواده کردند باشید . . . .
خلاصه اش کنم:
فرزندان اگر فرزندان خلفی باشند، گوشه توجهی به تذکرات پدر دارند.
پدر خانواده، پدر کشور، پدر انقلاب
مثل همیشه سخنی از امام من و حاج آقا:
امام من و حاج آقا:
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد.
پ.ن:
اگر به حرف پدر گوش نمی کنید لااقل ادعایش را هم نکنید
پوریا اشتری- فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است