سعید مستغاثی، منتقد و مدرس سینما، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، با بیان اینکه تأکید بر فروش بالای فیلمهای کمدی که در سینماهای ایران اکران می شوند، درست نیست، افزود: باید روی کاربرد عبارات حساسیت داشته باشیم. اینکه فلیمی میفروشد و اینکه چقدر میفروشد محل سوال است. با یک ضرب و تقسیم ساده، اگر همه فروش فیلمها را حساب کنیم و بر قیمت بلیط و میزان جمعیت تقسیم کنیم، میبینیم فقط حدود 4، 5 درصد جمعیت کشور سینما میروند.
این منتقد و مدرس سینما با اشاره به اینکه نمیتوان فروش این فیلمها را به همه مردم تعمیم داد، گفت: فقط اقلیت خاصی این فیلمها را میبینند. اقلیتی با ماهیت طبقه متوسط که بعضی فیلمها را بیشتر میپسندند. برتری این فیلمها هم بیشتر بهخاطر ماهیت و نوع تعلقات این طبقه است که نوعی شبهروشنفکریِ وا زده است.
مستغاثی ادامه داد: نمیتوان این درصد محدود را به مردم ایران تعمیم داد. مردم ما از سینما فراری شدهاند. وقتی 95 درصد مردم این فیلم ها را نمیببینند، نمیتوانیم بگوییم مردم طرفدار این فیلمها هستند. فروش این فیلمها نسبت به جمعیت کشور منطقی نیست.
این منتقد و مدرس سینما درباره کیفیت فنی فیلمهای کمدی پرفروش روی پرده گفت: بعضی وقتها میگوییم فیلمی به لحاظ کیفی بد است، ولی فیلمهایی هم هستند که ماقبل استانداردهای معمول سینمایی هستند. در واقع یک فیلم اول باید فیلم باشد تا بتوان آن را نقد کرد و درباره آن حرف زد. وقتی یک پدیدهای فیلم و سینما نیست، اصلاً قابل بحث نیست.
او ادامه داد: مرحول علی حاتمی از قول میرزا آقا خان نوری میگفت: بدنامی بهتر از گمنامی است. اینها میخواهند به صورت «بد» هم که شده مطرح شوند. فیلمفارسیهای زمان طاغوت از این فیلمها بهتر است، چون حداقلی از استانداردها را رعایت میکرد.
مستغاثی در خصوص رابطه ابتذال و روشنفکری در سینما ایران گفت: شبهروشنفکری و ابتذال فیلمفارسی در طول تاریخ دو روی یک سکه و در یک راستا بودهاند. مثلاً احمد شاملو فیلم نامههای مبتذل مینوشت. در واقع اساس سینمای مبتذل ایران و ور روشنفکری و فیلمفارسیاش یکی است.
این منتقد و مدرس سینما، درباره تولید مشترک سینمای ایران با کشورهای خارجی گفت: وقتی سینمایی وجود ندارد سخن گفتن از تولید مشترک چه معنایی دارد! حکایت آفتابه لگن هفت دست اما شام و ناهار هیچی است.
او ادامه داد: یک آقایی را گرفته بودند به جرم اختلاس در آسفالت. گفته بود من کاری نکردهام، فقط یادم رفته بود روی آسفالت قیر بریزم! سینمای ما هم آسفالت بدون قیر است! سالهای قبل هم تولید مشترک داشتیم. مثلاً فیلمی به نام «بابا علی» که بسیار مبتذل از آب درآمد.
سعید مستغاثی در پایان گفت: سینمای ایران با تولید مشترک نجات پیدا نمیکند. مشکلش ریشهایتر از این حرفها است و به اصل تفکر و ماهیت سینما در ایران برمیگردد. تولید مشترک با کشورهای خارجی در وضعیت کنونی سینما، مثل آرایش کردن یک پیرزن 100 ساله است!