به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ آیین رونمایی از رمان «لم یزرع» نوشته محمدرضا بایرامی دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 با حضور این نویسنده، محمود صلاحی، رییس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، محمدعلی باشهآهنگر (نویسنده و کارگردان) و نویسندگانی همچون رضا امیرخانی، احمد دهقان، قاسمعلی فراست، حسین فتاحی و صادق کرمیار در سالن سپیده فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد. در ابتدای این مراسم عمارتفتی، بازیگر سینما،تئاتر و تلویزیون همراه با تک نوازی تنبور و در دکوری متفاوت اقدام به خوانش بخشهایی از این رمان کرد.
*تعداد رمان های دفاع مقدس در شان این حماسه نیست
محمود صلاحی، رییس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در این برنامه ضمن ابراز خرسندی از حضور در جشن رونمایی کتاب بایرامی از برگزارکنندگان باشگاه کتاب فرهنگسرای انقلاب اسلامی تشکر کرد و گفت: تعداد رمانهای نوشته شده در حوزه دفاع مقدس در شأن عظمت این حماسه نیست. در کشورهای دیگر برای یک جنگ چند روزه، صدها فیلم، داستان، شعر و رمان نوشته میشود و گاهی نویسندگان آنها برای نوشتن یک رمان چند صد صفحهای ملزم به استفاده از تخیل خود هستند در حالیکه کشور ما یکی از طولانی ترین تهاجمات تاریخ را متحمل شده است و حافظه ما سرشار از خاطرههای آن دوران است.
وی با بیان اینکه در برخی موارد در بین کتابهای ادبیات دفاع مقدس آثار خوبی دیده میشود، افزود: من کتاب «لم یزرع» را تا پایان نخواندهام اما آن را از این نظر که وضعیت دشمن را در خاک خود در زمان جنگ تحمیلی ترسیم میکند، اثر خوبی میدانم و به بایرامی تبریک میگویم.
صلاحی سپس به ترسیم شرایط جنگ تحمیلی ایران پرداخت و با پرسیدن این پرسش که «چرا از جنگ هشت ساله عراق علیه ایران به عنوان دفاع مقدس یاد میشود؟» به حمایت ابرقدرتها و کشورهای مرتجع خلیج فارس از عراق در سالهای جنگ اشاره کرد و گفت: در جنگها مرسوم است که اخلاقیترین مسایل را زیر پا میگذارند اما رزمندگان ما چنین نبودند. آنها در این زمان، بیشتر از زمان صلح عبادت میکردند، خود را فراموش کرده بودند و برای امنیت دیگران میجنگیدند. به همین دلیل، جنگ هشت ساله را «دفاع مقدس» مینامیم اما باید بدانیم که دفاع مقدس دو وجه دارد؛ نخست، ددمنشی دشمن و دیگر، پایمردی ایرانیان.
رییس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در ادامه افزود: جنگ ایران و عراق، ناجوانمردانهترین تهاجم صد سال اخیر دنیا بود.
در ادامه دکتر صلاحی به همراه نویسنده ومهمانان این مراسم، رمان لم یزرع را رونمایی کرد.
*سفر به عراق من را برای نوشتن کتابم مصممتر کرد
بایرامی در این برنامه درباره دلیل پرداختن به چنین فضایی در رمان تازهاش گفت: در سال 1388 بنا بر دلایلی تمام تاریخ معاصر عراق، زمان به قدرت رسیدن صدام و پیش از آن را مطالعه کردم. این دوره را به قدری دراماتیک دیدم که هر تخیلی از آن جا میماند.
وی با اشاره به اینکه «حادثه دُجَیل» و وجود یک پس زمینه تاریخی در تم اصلی کتاب گفت: یکی دیگر دلایل نوشتن این کتاب، اختلافهای موجود میان شیعه و سنی بود و همین امر نزدیک شدن به این کتاب برایم سخت کرده بود و برای آغاز کردن آن میترسیدم و تا 5 سال با وجود مطالعههای فراوان و تحقیق در این حوزه جرئت نمیکردم برای نوشتن این موضوع دست به قلم ببرم.
نویسنده «هفت روز آخر» ادامه داد: در سفر توریستی که به کشور عراق داشتم، فضای اصلی داستانم شکل گرفت و ماجرای تازهجوانی را روایت کردم که دل به دختری از فرهنگ و قبیله دیگری میبندد اما عرف و مسایل تاریخی اجازه این وصال را نمیدهد. نام کتاب نیز به این ماجرا اشاره میکند و هم به ماجرای دجیل که تا 10 سال زراعت در آن منطقه ممنوع اعلام شده بود. من برای نوشتن این کتاب افزون بر مطالعه کتابهای تاریخی، با ایرانیانی که در همان فضا زندگی کرده بودند هم گفتوگو کردهام.
وی با بیان این نکته که در جنگ مهم نیست که چه کسی آتش را روشن کرده بلکه این دود آتش است که در چشم همه می رود، دلیل اصلی پرداختن به خشونت در فضای داستان خود را این گونه توضیح داد: این مسالهای جدا از جامعه ما نیست. من به عنوان نویسنده از فضای پیرامونم تاثیر میپذیرم. در کشور ما بسیاری افراد برای آنکه از این خشونتها تا اندازهای دور بمانند و تلخیها را فراموش کنند، به طنز روی میآورند و طنز میگویند.
*نویسنده خوب برتر از رمان خوب
قاسمعلی فراست، درباره کتاب «لمیزرع» اظهار کرد: نویسنده خوب را برتر از رمان خوب میدانم زیرا اوست که رمان خوب را میآفریند و بایرامی نویسنده خوبی است که رمان خوبی پدید آورده. رماننویسی که سلامت نفس داشته باشد و بتواند در هر شرایطی دغدغهمند عمل کند و بیآنکه نانِ برخی مسایل را بخورد بنویسد، بسیار اندک و البته با ارزش است. بایرامی در شرایطی نوشته است در کشور ما به ادبیات اهمیت چندانی داده نمیشود. پس باید قدر او را دانست زیرا این نویسنده عاشق است.
وی درباره فضای داستانی کتاب «لمیزرع» توضیح داد: جایی که بایرامی ایستاده است، فضای خوبی برای حرف زدن درباره جنگ است. او زاویه دید خود را تغییر داده است و از داخل عراق جنگ را روایت میکند. این مهم است که بدانیم عراقیها جنگ را چگونه میدیدند. همچنین نویسنده با فرم بازی کرده است و با آنکه موضوع، داستان جنگی است و با خود خشونت دارد، حس عاطفی آن دلنشین است. دل بستن دو جوان در این کتاب جان بیشتری به داستان داده است.
فراست درباره موضوع داستان ابراز داشت: یک طرف داستان جنگ است و با خود خشونت به همراه دارد و یک طرف دیگر داستان داخل این خشونت عشق زیبایی ترسیم شده که در لابلای این خشونت به خوبی ملموس است و این تضادهاست که رمان بایرامی را متمایز میکند.
این نویسنده لحظهپردازیهای رمان «لم یزرع» را بدیع دانست و گفت: رد پای یک نویسنده ایرانی در این کتاب به وضوح مشخص است اما ای کاش رد پای فرهنگ عراق در کنش و واکنش های کتاب پررنگتر میبود.
*بایرامی اگر در کشور دیگری بود قطعا جایگاه ویژهای پیدا میکرد
شهریار عباسی دیگر سخنران این برنامه بود. وی در ابتدای سخنانش به ممنوع شدن انتشار کتاب «مردگان باغ سبز» اشاره کرد و گفت: این اثر رمانی خوب و محکمی است که به زبان فارسی نوشته شده است و امیدوارم از توقیف در بیاید زیرا داستاننویسی ظرفی برای انتقال اندیشه نیست و روشی برای اندیشیدن ارائه می دهد.
عباسی با اذعان به شخصیت بزرگ نویسنده رمان « لم یزرع» گفت: بایرامی اگر در کشور دیگری بود قطعا جایگاه ویژه ای پیدا می کرد. گاهی با خود فکر می کنم باید از داشتن بایرامی خوشحال باشم و یا برای اینکه در کشور ما جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده ناراحت باشم.
وی با انتقاد از روشی که بر داستاننویسیهای نسل جدید حاکم شده است، اظهار کرد: متاسفانه بیشتر داستاننویسان درگیر فرم شدهاند و در حال تقلیدند. نویسندهای موفق خواهد بود که از تجارب زندگی خود بنویسد. کتاب «لمیزرع» به نوعی تجربه زیسته بایرامی است. او تمام ماجراهای داستان این کتاب را به نوعی در زندگی خود تجربه کرده و در فضای دیگری ترسیم کرده است، بایرامی در این کتاب تقلید نمی کند و کار خودش را انجام می دهد.
این نویسنده ادامه داد: از متن «لم یزرع» به آسانی میشود دریافت که نویسنده شاهنامه را به خوبی خوانده است اما بهرهگیری او از داستانهای شاهنامه از متن بیرون نزده است و این حُسن کتاب است. من این کتاب را اثری صرفا در حوزه دفاع مقدس نمیدانم و نباید آن را به همین حوزه محدود کنیم. این کتاب داستان عشق و رنج انسان، در عین شباهتهاست. کتاب «لم یزرع» به نظر من اثری جهانی است و میتواند به زبانهای دیگر دنیا ترجمه شود. آنها دوست دارند بیشتر درباره ما بدانند و چه بهتر که خود را با ادبیات به دنیا معرفی کنیم.
وی در خصوص تقسیم بندی های موضوعی کتاب ها ابراز داشت: من با این تقسیم بندیهایی که انجام میدهند و « لم یزرع» را زیر مجموعه ادبیات دفاع مقدس می دانند زیاد موافق نیستم، زیرا این کتاب تنها به جنگ نپرداخته و در ان موضوعات مختلفی دیده می شود و گاهی هم رد پایی از جنگ در ان به تصویر کشیده می شود.
عباسی با بیان این نکته که دنیا دلش می خواهد درباره ما بداند خطاب به نویسندگان جوان و تازه قلم گفت: شما ناب هستید اگر به درون خود نگاه کنید و آن تجربه های شخصی خودتان را پیدا کنید و بر روی کاغذ بیاورید کارتان بی شک برجسته تر خواهد شد و این دقیقا همان کاری ست که بایرامی در کتاب هایش انجام می دهد.
این نویسنده در ادامه در خصوص کارهای قبلی بایرامی گفت: بایرامی بچه شهر است ولی کارهایش در فضای شهری نیست و این زیباست و من منتظر روزی هستم که بایرامی داستان زندگی خودش را که از نظر من به سه دوره کودکی، سربازی و مابقی ادوار زندگی اش خلاصه می شود روی کاغذ بیاورد زیرا داستان های زیبایی درون این ادوار خوابیده است.
*تقریب مذاهب بدون منبر رفتن
امیر خانی در ابتدا با طنزی درباره بالا رفتن سنش گفت: من دیگر کتاب باز نیستم و بیشتر رفیق بازم و در این سن و سال فرصت چندانی برای مطالعه ندارم ولی بی شک نمیتوانم از خواندن کتابهای بایرامی چشم بپوشم زیرا آنچه که من را برای خواندن کتاب هایش مشتاق تر می کند تجربه جدید و بی تکراری است که در کارهایش می بینم تا جایی که تا آخرین لحظات قبل از ورود به این نشست خود را ملزم کردم رمان «لم یزرع» را خط به خط و سر حوصله بخوانم.
وی در ادامه گفت: بایرامی هر بار با انتشار اثر تازهاش تجربه تازهای را به ما میدهد. «لم یزرع» بهترین کار و تکنیکیترین اثر او نیست. من این کتاب را «روشنفکرانهترین» اثر او میدانم.
نویسنده رمان «منِ او» ادامه داد: بایرامی وارد فضای محتوایی شده است. بیآنکه روی منبر برود، بدون شعار دادن به مساله تقریب وارد شده است. عده زیادی از روشنفکران جهان اسلام به این مساله میپردازند. در سفر اخیرم به یکی از کشورهای عربی با کتابی به نام «انا سنیه و انت شیعی» از یک بانوی عربستانی مواجه شدم که محتوای آن میگفت که میتوان در کنار هم و بی هیچ تنشی زندگی کرد. از این منظر، «لمیزرع» کار ویژهای است.
نویسنده «من او» با تاکید بر این که «لم یزرع» را اثری صرفا در حوزه دفاع مقدس نمیداند، گفت: با آنکه داستان در میان مزرعه و مرز در حرکت است اما نشانهای از هیچ مرز عملیاتی و جنگی در این کتاب نمیبینیم. کار راجع به جنگ است ولی جنگ و خط مقدم ندارد و این هنر نویسنده است که که هیچ مرزی را به شکل جنگ جویانه نمیبینی و در پایان هم شخصیت اصلی داستان میگوید که من تازه فهمیدم که ما با خودمان میجنگیم.
امیرخانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما در این کتاب با نرسیدن «عاشقان عذری» مواجهیم اما این نرسیدن برخلاف متون کهن ادبیات به سود و خیر آنها نیست. اتفاقا خیر در این است که آنها به هم برسند. اما بایرامی با نرساندن آنها به هم، کلیشه را در هم شکسته است و باید بدانیم که این داستان فقط در کشور عراق می توانست اتفاق بیفتد.
*بایرامی دست مریزاد می خواهد
حسین فتاحی درباره رمان «لم یزرع» گفت: بایرامی در این کتاب توانسته است از فرم به نحوی جذاب استفاده کند که تکراری نباشد. او زمان را در هم شکسته و مخاطب را در میان زمان و مکان معلق نگه داشته است. در پرداختن به تضادها نیز موفق بوده و بیمنطقی فضا و جنگ را به صورت عریان نمایش داده است. شخصیت اصلی داستان کشته همین بیمنطقیهاست و همین به تصویر کشیدن تضادها در یک قالب زیبا دست مریزاد دارد.
*به بایرامی غبطه میخورم
محمدعلی باشهآهنگر نیز در سخنانش به توقیف کتاب «مردگان باغ سبز» اشاره کرد و گفت: من پیش از این گمان میکردم که فقط اهالی سینما هستند که محنت میکشند. اتفاقهای عجیبی در کتاب «لم یزرع» رخ میدهد که آرزو میکنم زمانی همه ما بتوانیم به آن شیوه که میخواهیم به آن بپردازیم. خوشحال باشید که چنین آثاری را هنوز میتوانید بنویسید و مثل من دلزده نشوید.
کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» با اشاره به فضایی که در دوران جوانی در آن زندگی میکرد، گفت: ساخت مسجد موسیبن جعفر(ع) آبادان بسیار جالب بود. پدر من در ساخت این مسجد که دیوار آن با کلیسای پروتستان شهر یکی بود، مشارکت داشت. آنها آب را برای ساخت مسجد از این کلیسا میآوردند و جالب است که کارگران آن نیز سنی مذهب بودند. این کنه تعاملها را باید بتوانیم بنویسیم و به تصویر بکشیم.
این کارگردان سینماو تلویزیون در ادامه با اشاره به اتفاقاتی که در پشت خطوط مرزی ما با کشور عراق در حال رخ دادن است گفت: ایکاش فرصتی مهیا می شد تا می توانستیم این مسائل را به تصویر بکشیم.
*مراقب باشیم در جهالت غرق نشویم
صادق کرمیار، نیز در این برنامه کتاب «لم یزرع» را اثری درباره تعصب جاهلانه خواند و گفت: میگویند این اثر، تکنیکیترین اثر «بایرامی» نیست، اگر وی از چنین تکنیکی استفاده نمیکرد که نمیتوانست چنین رمانی بنویسد.
نویسنده رمان «درد» در ادامه یادآور شد: متاسفانه داستان تعصب جاهلانه فقط در میان شیعیان و سنیها نیست. وقتی کتاب «مردگان باغ سبز» توقیف میشود، باید دانست که این تعصب متاسفانه میان خودِ شیعیان نیز وجود دارد و بایرامی ما را متوجه این تعصب جاهلانه کرده است. متاسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت فرهنگی از انتشار نیافتن این کتاب فقط اظهار بیاطلاعی و تاسف میکنند. بایرامی در این کتاب ما را متوجه عادی شدن تعصبهای جاهلانه در میان خودمان کرد و باید مراقب باشیم که مسایل اجتماعی شکلی عادی به خود نگیرند. نویسندگان بعد از جنگ جهانی اول، برای ترسیم خشونت جنگ، از آن مینوشتند اما با پایان جنگ جهانی دوم، نویسندگان برای نمایش قدرتمندی زندگی در برابر مرگ و نمایش زندگی و ارزش آن، از جنگ نوشتند.
وی ادامه داد: جنگ وسیلهای برای نوشتن رمان زندگی بود. ما باید خوشحال باشیم که اکنون محمدرضا بایرامی را در کنار خود داریم. نویسندهای که هم «هفت روز آخر» را درباره ترسیم جنگ نوشت و هم «لم یزرع» را با مستمسک قرار دادن جنگ برای ترسیم زندگی. ما به داشتن او افتخار میکنیم.
در پایان مهمانان این نشست، تابلو یادبود پانزدهمین نشست باشگاه کتاب را امضا کردند و عبدالمطهر محمدخانی رئیس فرهنگسرای انقلاب اسلامی از محمدرضا بایرامی و مهامانان این نشست، تقدیر کرد. این نشست با جشن امضای رمان، پایان یافت.