گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو- سیدمهدی حاجیآبادی؛ آنهایی که نیویورک رفتهاند حتما گذرشان به چند متری بورس نیویورک در والاستریت هم افتاده و آن دو مجسمه بزرگ را دیدهاند. یکیاش مجسمه برنزی گاوی چندتنی است و دیگری که در مقابل گاو ایستاده یک خرس تنومند است.
گاو وال استریت نماد سرمایهگذارانی است فکر میکنند قیمت سهام به اضافه شاخص بازار رشد میکند. گاوهمیشه نماد افراد موفق و پربازده و خرسها نماد افراد ناموفق و شکست خوردهاند. انتخاب این دو حیوان به خاطر قدرت آنهاست.
اما حکایت گاو، حکایت غریبی است. شاید بهتر است بگوییم شرایط که تغییر کند ممکن است گاو خرس شود یا خرس گاو. بالاخره آدمها همیشه در حال تغییر هستند. چه گاو باشید چه خرس باشید، در نهایت در وال استریت نوعی گاو هستید حتی اگر خرس باشید.
چرا؟ چون غیرمستقیم به شما القا میکنند که یا گاوی وحشی باش و بزن و برو. یا چنان گاوی شیرده سرت در آخورت باشد و فقط شیر بده و اصلا کاری به اطراف نداشته باش که چه شد و نشد.
شاید گاو والاستریت با آن عضلات تنومند و آن سر پائین خود که نشانه آمادگی برای حمله است، به ظاهر گفته می شود تمثیل موفقیت و خوشبینی در زمینه مالی است. اما در اصل از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد.
وال استریت به صورت خلاصه یعنی مجموعه ای از کوه و دره! کوههایی انباشته از پول و طلا و دره هایی عمیق از تبعیض و فقر مطلق تا سرحدی که اگر دولت به تو کوپن غذا نرساند سر ماه باید برای خودت قبری دست و پا کنی و آرام بگیری!
وقتی پول همه چیز شود و همان هم در اختیار عدهای یک درصدی قرار گیرد و برای عبور از دیوار و پیوستن به قافله ثروت، با حصاری مرتفع و محکم به طول قرنها تبعیض و دیکتاتوری اقتصاد طرف می شوی!
یادم هست که شهیدآوینی در جایی نوشته بود: وقتی پول تنها وسیلهای است که انسان را به همهی اهداف خویش میرساند، دیگر نمیتوان آن را در حد یک وسیله نگه داشت و بالطبع پول جایگزین همهی اهداف میشود و به هدف ـ و بلکه بزرگترین هدف ـ بشر تبدیل میشود. این بیماریی است که اکنون همهی جوامع بشر را مبتلا ساخته است، چرا که دیگر بشر نمیتواند بدون واسطهی پول، کالاها و اشیا را مستقیماً در برابر نیازهای خویش معنا کند.
اکنون عده ای هم در ایران رویای خوش افتتاح شعبه ایرانی وال استریت را در سر میپرورانند . وضعیتی اشرافی که منبعث از نگاه وال استریتی مدیران کشور است.و فیشهای نجومی شاید دم کوتاه گاوی باشد که قرار است بر سر خیابان مذکور قرار گیرد و در چشمهای ما خیره شود و بگوید: به خیابان وال استریت ایرانی خوشامدید! در اینجا لطفا گاو شوید!
و دوستی چه خوب گفت که این گاو، محصول مستقیم سیاستهای نئولیبرالی است که پس از رحلت امام و تحت حاکمیت برخی از وابستگان تکنوکرات با شعار جدایی دین از سیاست بر امور اجرایی شکل گرفت و این رویکرد، دقیقاً نقطه مقابل آرمانگرایی انقلاب بود. ریلگذاری برخی مقامات آن دوره که قطار آن در ایستگاه فعلی ایستاده است، به گونهای بود که فرهنگ و اقتصاد کشور در مسیر سرمایهداری حرکت کند. برخی به صراحت تاکید میکردند که برای پیشرفت همه جانبه باید دست از اصول انقلاب برداشت و خط سیری را طی کرد که کشورهای پیشرفته لیبرال پیمودهاند. به این ترتیب، ظالمانهترین مدل سرمایهداری که منشاء و امالفساد بیعدالتیها و سرچشمه رکود تورمی و بیکاری است، پایهگذاری گردید. هنگامی که آثار منفی سرمایهداری شبهمدرن با اعتراضات و انتقادات کارشناسی روبهرو گردید، طراحان این سیستم به جای پاسخگویی، توپ را در زمین وفاداران انقلاب انداخته و ادعا کردند که شعارهای ضدآمریکایی و ضداستکباری، این مشکلات را به وجود آورده است !
بهتعبیر حضرت آقا بهدلیل استفاده از الگوهای توسعه غربی «وال استریت ایرانی» تشکیل میشود. وال استریت ایرانی یا آمریکایی بهصورت ساده به چه معناست؟ یعنی«قلههای ثروت کنار درههای فقر»؛ نتیجه عدمعدالت این است که وقتی دره فقر وجود دارد و جمعیت زیادی عمیقاً فقیر هستند، مجبور میشوند دو برابر کار کنند. بعضی از آنها اصلاً شغلی پیدا نمیکنند و برخی مجبور میشوند دو یا سه برابر کار کنند، در هر دو صورت بهدلیل تأمین معیشت، نمیتوانند برای نهاد خانواده وقت کافی صرف کنند، و در نهایت اقتصاد ناعادلانه یک عامل بیرونی مؤثر بر تخریب نهاد خانواده است.
اما هنوز این سوال باقی مانده که چگونه میتوان گاو بود؟ آن هم در دنیایی که به گرگ بودن تشویق میشویم!
ارزش کار یک متخصص درمانی چند برابر یک رفتگر شهرداری است؟؟ شاید کسی بگوید هر دو مهم است، ولی واقعیت این است که کار متخصص رو همه افراد نمی توانند انجام دهند، خب با این اوصاف تفاوت حقوق این دو قشر چقدر باید باشد؟ ده برابر ، بیست برابر، نه اصلا 30 برابر.
بنظر شما اگر بیش از این باشد بر اساس عدالت کیست؟
آیا شجاعتی هست تا واقعیت ها را بیان کند و فقط از خالق بترسد؟
شاید هم اگر یکی از همین کارگرها نماینده مجلس می شد شرایط یکم تغییر می کرد.