به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، انتشارت روایت فتح سه عنوان کتاب تازه با عنوان «آخرین نقش»، «عبور از گذرگاه» و سییکمین جلد از مجموعه یادگاران را منتشر کرد.
کتاب «آخرین نقش» که توسط سارا طالبی نوشته شده است به معرفی فرازهایی از زندگی هنرمند شهید مجید فریدفر پرداخته است. وی در این کتاب از زبان پدر و همسر این شهید به روایت زندگی او پرداخته است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
آبادان...تو بوی مجید را خوی میشناسی...صدای قدمهایش برایت آشناست...این جوان رعنا که امروز اسلحه به دست روی زمین داغ تو بالا و پایین میرود، همان پسربچه چشم و ابرو مشکی زیبا و پرجنب و جوش سرصحنه است که صدای دستهای مردم این شهر در تحسین او قطع نمیشد... اما امروز صحنهای دیگر است و نگاهی دیگر
و حالا مجید به جای صدای آن دستها، صدای نفسهای مردم شهر در گوشش میپیچد که چه بریده بریده حصر شهر خود را نفس میکشند...مجید تو را در حصر نمیتواند ببیند، ای شهر خاطرات کودکیش، میجنگد...تا پای جان...! و این حصر! این حصر ناجوانمردانه به بهای خون مجید و امثال او در هم میشکند. آری ای شهر حصر کشیده...نام دیگر تو مجید است...
این اثر با قیمت ۵۵۰۰تومان منتشر شده است.
کتاب «عبور از گذرگاه» نیز زندگینامه داستانی شهیدان طیبه واعظی و فاطمه جعفریان است که با قلم فریبا انیسی تالیف شده است. این کتاب روایتی است از حضور فعالانه این دو شهید در جریان مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که در قالب خاطرات کوتاه روایت شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
چشمانش را بست. چند شنبه بود نمیدانست. روز جمعه را یادش بود. چند وقت پیش بود. دستش را عقب کشید. مامور دوباره زد روی دستش و آن را جلو کشید. سوزن را فرو کرد زیر ناخن، یکی، دوتا، سهتا، ...اشک بیاختیار سرازیر شده بود. ذهنش را خالی کرد از فشنگ، از نام دوستان، از مهدی...
ذهنش را پر کرد از «فیضلال القرآن»؛ از ولایت فقیه، از اعلامیه دست نویس...
تمام تنش تیر میکشید از درد. سوزنها تا ته فرو رفتند در گوشت. بیاختیار فریاد کشید. خدا...
این اثر با قیمت۶۰۰۰ تومان منتشر شده است.
کتاب سیو یکم از مجموعه یادگاران نیز روایتی از زندگی شهید علی تجلایی که به کوشش سمیه زالی تدوین شده است و در آن روایتهایی از زندگی این شهید در قالب یادداشتهای کوتاه از زبان خانواده این شهید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
هفت نفر بیشتر نمانده بودیم. بقیه شهید شدند. مهماتمان ته کشیده بود. فقط سه تا آر پیجی داشتیم. هر سهتایش را شلیک کرد. همهشان خورد به هدف. یکی از بچهها زخمی شده بود، افتاد بود روی زمین. با زحمت خودش را میکشید سمت ما. یک دفعه عراقیها تیربارانش کردند. علی غیرتی شد. . داد زد: این ها به زخمیها هم رحم نمیکنند. بلند شد. تمام قامت ایستاد. خواست آنها را به رگبار ببندد که خودش افتاد. گلوله مستقیم خورده بود به قلبش. بدون اینکه چیزی بگوید افتاد زمین؛ حتی یک آخ هم نکفت. فقط با انگشت به جایی اشاره میکرد. نمیفهمیدیم چه میخوهد. بعد آرام چشمهایش را بست و تمام.
این اثر با قیمت ۶۰۰۰ تومان منتشر شده است.