به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ همزمان با روز جهانی مقاومت، نخستین شب از «شبهای شعر مقاومت» شهرستان ادب در همراهی با شیخ ابراهیم زکزاکی، مبارز نیجریایی، با حضور مهمانان سرشناس داخلی و خارجی برگزار شد.
شاعران مشهور انقلاب، به ندای مظلومانه و هشدار محمد زکزاکی، فرزند شیخ، در باب وضعیت بحرانی پدر خویش، لبیک گفتند و سرودههای خود در گرامیداشت شهدای مسلمان نیجریه را در موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب قرائت کردند.
همزمانی این شب با میلاد مسعود امام هشتم(ع) و نیز حضور پرشور خانوادههای شهیدان و مجاهدان نیجریه و همچنین شاگردان شیخ زکزاکی، شکوه خاصی به نخستین شب شعر مقاومت بخشیده بود.
علیرضا قزوه، سعید حدادیان، علیمحمد مودب، محمدمهدی سیار، مهدی جهاندار، میلاد عرفانپور، احمد بابایی، محمدمهدی عبداللهی، افسانه غیاثوند، فاطمه نانیزاد، سید مجید موسوی، محسن رضوانی، عصمت زارعی، بشری صاحبی، سید حسین رضویپور، محمدحسین نعمتی، حسن صنوبری، عارفه دهقانی و.. از جمله شاعران حاضر در این شب شعر بودند.
*گزارش یک شاهد عینی از حمله به خانه شیخ زکزاکی
در این برنامه، شیخ اسماعیل شعیب، شاگرد ابراهیم زکزاکی، از چهرههای مهم جنبش اسلامی نیجریه، برای حضار، گزارشی از فاجعه خونین حمله به منزل شیخ زکزاکی و کشتار خانواده و یاران این چهره برجسته مقاومت اسلامی ارائه کرد. او که خود شاهد عینی این جنایت بزرگ بوده است گفت: «حادثهای که حدود هشت ماه پیش اتفاق افتاد موجب شهادت هزار نفر و ناپدید شدن چندین نفر شد. من یک هفته پیش نیجریه بودم، با پسر شیخ ملاقات کردم. هشت ماه پیش در همین شهر به خانه و حسینیه بقیهالله حمله کردند. من در ردیف اول بودم. ما معمولا آخر هر سال برنامه داریم. آنها بهانه آوردند که دوستان ما جلوی ارتش را گرفتهاند.»
این فعال نیجریایی ادامه داد: «امروز واقعا من خجالت میکشم بگویم که "ارتش نیجریه" به ما حمله کرد. اینها ارتش نیجریه نبودند، اگر چه لباس آن ارتش را دارند. اینها مزدوران اسرائیل و سعودی هستند، ارتش که با ملت خودش اینطور رفتار نمیکند.»
به گفته او «آنها به حسینیه حمله کردند و دو روز آنجا بودند. بعد همان شب به خانه شیخ زکزکی رفتند. کل منطقه را محاصره کردند و اجازه رفت و آمد هم به کسی ندادند. همه جا را گلوله باران کردند. سپس به گلزار شهدا رفتند و آنجا را با خاک یکسان کردند. شیخ زکراکی اولین بار نبود که دستگیر شد، بلکه دهمین بار بود. هر حکومتی یک بار شیخ را دستگیر کرد. در سال 1996 هم دو سال شیخ در زندان بود. همان وقت حادثهای اتفاق افتاد که معلوم نیست چند نفر شهید شدند. تفاوت در این است که این بار جهان امروز مظلومیت ما و دوستان ما را فهمید.»
*هشدار شاگرد شیخ زکزاکی از عاقبتی که در انتظار شیخ است
شیخ شعیب درباره انگیزههای متجاوزان نیز اظهار داشت: «حکومت فعلی فقط یک سال است که به قدرت رسیده است. حتی رئیس دولت به ایران هم آمد. شیخ اصلا علیه این دولت صحبتی نکرده بود. اما اینطور زنان و مردان را کشتند.»
این شاگرد زکزاکی از مقاومت تحسینبرانگیز شیخ و همسر و فرزندان شهید او نیز گفت: «آنها خانه شیخ زکزاکی را آتش زدند. از شیخ درخواست کردند که خود را تسلیم کند. او گفت جد ما حسین است، تسلیم معنا ندارد. در اتاق شیخ حدود یازده نفر بودند، سه تا از فرزندانش و همسرش همانجا در گلوله باران شهید شدند. خود شیخ هم ما نمیدانیم چند گلوله خورده است. معجزه بود که او زنده ماند. امروز از خانه او هیچ اثری بر جای نمانده است.»
این فعال نیجریایی، نقش برنامههایی نظیر شبهای مقاومت را بسیار مثبت ارزیابی کرد و ضمن تشکر از شهرستان ادب بابت برگزاری این جلسه توضیح داد: «چنین برنامههایی بسیار میتواند به ما کمک کند. ما واقعا به حمایت خارجی نیاز داریم. برای شیخ دعا کنید و چنین برنامههایی نیز در کنارش حتما برگزار شود. شک نکنید تأثیر میگذارد.»
شیخ شعیب در پایان گفتههای خود، نسبت به سرنوشت ابراهیم زکزاکی هشدار داد: «اگر دست روی دست بگذاریم خدای نکرده ممکن است شیخ زکزاکی به سرنوشت شیخ نمر دچار شود. همه باید وارد عمل شوند و ساکت ننشینند.»
*سرودههای مقاومت در زاریا
در ادامه شبهای شعر مقاومت با شعرخوانی امیر تیموری آغاز شد. سروده او اشاره به کشتار همسر و شش فرزند شیخ به دست جنایتکاران داشت، موضوعی که در بسیاری اشعار دیگر نیز بازتاب داشت: «به جرم عاطفه کشتند خانواده ما را / به لطف عشق مصمم ببین اراده ما را». سپس احمد بابایی شعری خواند که با این بیت آغاز میشد: «دوباره ابر سیاهی زلال میبینم/به دوش هر افقی یک بلال میبینم.» فاطمه نانیزاد نخستین بانویی بود که شعری برای زکزاکی خواند که با این بیت از مقاومت این شیخ نیجریایی تجلیل کرده بود: «هر چه جوان دادی دلت آرامتر گردید/حاشا اگر چینی تو را روی جبین باشد.»
سپس سید مجید موسوی با اشاره به فداکاریهای شیخ زکزاکی و شهادت فرزندانش شعری سپید خواند که در بخشی از آن آمده بود: «میشود کاخت سفید باشد/ رویت سیاه /صلح همیشه سپیدی کبوترها نیست/ گاهی عمامهای میتواند تمام جنگها را بخواباند/ و از پروازی قصه درست کند/ که بالهایش چهار پسرند.» بشری صاحبی، بانوی شاعری بود که شعری درباره مقاومت اسلامی نیجریه خواند که از جمله این بیت آن قابل توجه بود: «ولی چگونه ببینیم سینه چاک حسین/دوباره کشته به دست یزید خواهد شد.»
شاعر سرشناس انقلاب، علیرضا قزوه نیز شعر بلند خود را، درباره حادثه کشتار در شهر زاریا، زادگاه شیخ ابراهیم زاکزاکی، خواند که با استقبال فراوان حضار رو به رو شد. به گفته او، این سروده حماسی به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است. این شعر طولانی اینگونه آغاز میشود: «زیباترین بارانها در آفریقا میبارد/در «گیسلو»/«کادونا»/خونینترین روز عاشوراست/بزرگترین فریاد/اربعین است/و سرخترین خبر/در زاریا ست.»
مهدی جهاندار، شاعری که از اصفهان برای شرکت در این شب شعر حضور یافته بود، در ادامه شعری خواند و آن را به مظلومیت شیخ زکزاکی تقدیم کرد. شعر جهاندار با این بیت آغاز میشد: «چند اسماعیل قربان کرده باشد بهتر است/کار ابراهیم کارستانتر از این حرفهاست.» در ادامه عارفه دهقانی نیز سروده خود را تقدیم به مجاهد نیجریهای کرد: «حال و روز قلب ما حالا/حال و روز شیخ زکزاکی است.» محمد مهدی عبدالهی نیز شعری را خواند که با این بیت آغاز میشد: «دلم به وسعت هفت آسمان پر از غم شد/حلول ماه ربیع است یا محرم شد.»
*زخمهای ابراهیم در آتش
رضوی پور شاعر دیگری بود که ابتدا از خاطره ماندگار خود در دیدار با شیخ زکزاکی به سال 1388 یاد کرد و سپس شعر خود را قرائت کرد که با الهام از سخن شیخ در محاصره آن را سروده بود: «برای وحشت خوکان صدای شیر بس است/میان لشکر خوبان یکی دلیر بس است.»
نخستین شب از شبهای شعر مقاومت، سپس با شعرخوانی شاعر سرشناس انقلاب، میلاد عرفانپور پی گرفته شد. او سروده خود را برای شیخ زکزاکی قرائت کرد که با این بیت آغاز میشد و به زخمی شدن این فعال برجسته در حادثه حمله به منزل او اشاره داشت: «نسیم از دوردست آورده عطر آشنایت را/دلم را میفرستم تا ببندد زخمهایت را».
سپس محمدمهدی سیار، شاعر مشهور نیز شعر «ابراهیم در آتش» را برای ابراهیم زکزاکی خواند، شعری که عنوان آن وام گرفته از شعر مشهور «ابراهیم در آتش» بود، و ماجرای در آتش رفتن ابراهیم پیامبر و جنایات صورت گرفته در باب رهبر نیجریایی را به هم پیوند زده بود. سروده سیار با این سطرها به پایان میرسید: «ای پیر! نام بت شکنی داری/بر تو سلام باد/وین آتش همیشه بر ابراهیم/برد و سلام باد!»
عصمت زارعی بانوی شاعر دیگری بود که سروده خود را برای قهرمان مبارز آفریقا قرائت کرد: «ای کاش روزی کودک صحرای آفریقا/از زیر بار ظلمها/آزاد باشد.» سپس افسانه غیاثوند، شعر خود را خواند تا حضور بانوان در نخستین شب شعر مقاومت بسیار پررنگ باشد: «نامهای سرگشاده آمده است، از خبرهای روشنی حاکی/که شهیدانه زندهای ای شیخ، کوری چشم هر چه خر خاکی.»
*دفاع از خانه مشترک
در ادامه برنامه، شاعر انقلاب، علیمحمد مودب، با ابراز خرسندی از برگزاری این شب شعر در موسسه شهرستان ادب آرزو کرد که «مجاهدتهای امروز به صاحبش ولیعصر متصل شود». مدیر عامل موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، در سخنان کوتاهی، با تأکید بر «فراموش نکردن برادران و خواهران دینی در هر کجای جهان» اظهار داشت: «امروز همه این مبارزان در هر کشوری که باشند از پاکستان گرفته تا عراق و نیجریه، همه از یک خانه دفاع میکنند.»
پایان بخش برنامه شب شعر مقاومت اول، نفس گرم سعید حدادیان، ذاکر اهل بیت بود. او ابتدا شعری برای مبارز بزرگ نیجریایی خواند: «رمز و رازی است در حقیقت عشق/که فقط اهل درد می دانند/همه عالم اگر شود دشمن/باز مرد نبرد می مانند.» سپس دقایقی به مناسبت ولادت امام هشتم (ع)، در مدح سلطان خراسان خواند که شور و حال خاصی به این برنامه بخشید.
«شبهای شعر مقاومت» عنوان سلسله نشستهای ادبی با موضوع شعر مقاومت است که هر بار یکی از موضوعات مهم جهان اسلام و محور مقاومت را برمیگزیند و با حضور چهرههای برتر شعر انقلاب و ادبیات مقاومت به طور پیوسته در موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار میشود.