به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ برنامه سینمایی «هفت» بامداد شنبه 13 شهریورماه در میزگردی با حضور دکتر سیدمحسن فاطمی و هومن سیدی به بررسی سینمای اجتماعی در ایران پرداخت.
هومن سیدی در ابتدای این گفتگو گفت: اینکه امروز فیلم های نقد اجتماعی ما یک قهرمان کلاسیک که بیاید و نجات دهد ندارند، بله فقیر هستیم اما خیلی به این معنا به قهرمان در فیلم ها اعتقاد ندارم. اصلا مگر چقدر داستان مبتنی بر قهرمان در جهان داریم؟ به نظر من نمی توان این نوع سینما را دسته بندی کرد و به دنبال تفکیک آنها بود. نباید به نوعی ترسی در میان جوانان ایجاد کرد که به دنبال تجربه سبک های جدید در این حوزه نروند.
در ادامه سیدمحسن فاطمی بیان داشت: وقتی از اجتماعی بودن فیلم ها سخن می گوئیم ابتدا باید مشخص کنیم چه نوع فیلم ها را مدنظر داریم؟ همه فیلم ها به نوعی اجتماعی هستند چون سینما اجتماعی است. اما برخی فیلم ها از نوعی جریان اجتماعی حرف می زنند و برخی نیز به روابط اجتماعی می پردازند. اینکه فیلمی اجتماعی نیست اساسا وجود ندارد.
وی در ادامه افزود: برخی فیلم ها ممکن است در لحظه بر مخاطب تاثیر بگذارند. برخی ممکن است در آستانه هوشیاری فرد بر آن اثر بگذارند و برخی نیز بر هم صنف های فیلمساز این اثر را بگذارند و زمینه ساز تولید آثاری مشابه را فراهم کند.
در ادامه هومن سیدی درباره تاثیرگذاری فیلم های نقد اجتماعی گفت: من معتقدم در سال های اخیر تنها فیلمی که بر حیات اجتماعی من تاثیر گذاشته، «جدایی نادر از سیمین» بوده است. این آمار سوای من شاید درباره 10 الی 15 فیلم درست باشد که توانسته اند بر مخاطب خود تاثیر بگذارند.
این کارگردان در ادامه با انتقاد از برخی فیلمسازان تلخ اجتماعی گفت: همواره این توپ در زمین فیلمساز بوده است که باید به این مسئله پاسخ دهد. من خودم در این زمینه نکته دارم. فیلم تلخ با سیاه نما متفاوت است. این نامردی فیلمساز است که بخاطر یک جایزه، بستری را فراهم می کند که برای من توهین آمیز است!
کارگردان فیلم «سیزده» افزود: یک زمان امکان صحبت درباره این مسائل بود اما الان همه چیز با هم قاطی شده است. منی که به طور قاطع می توانم بگویم اصلا اهل سیاه نمایی نیستم امروز با کسانی قاطی می شوم که پایش روی گردن مخاطب است! این خود نوعی خودکشی است که چیزی را که اصلا وجود ندارد، به خورد مخاطب دهیم. اما آیا فیلمی مثل «قصه ها» در همین دسته قرار می گیرد؟ اصلا این چنین نیست.
در ادامه فاطمی بیان داشت: خیلی از فیلم ها هستند که از نوعی روان پریشی در جنبه فردی و عمومیت بخشی آن در جامعه، یا نوعی خودباختگی، یا تقلیدگرایی از نوعی فیلم های اجتماعی برای کسب یک جایزه خارجی دنبال می کنند اما برخی فیلم ها در کنار عناصر درون فردی خود، به دنبال تاثیرگذاری درست بر مخاطب خود نیز هستند. باید بررسی شود تا چه اندازه فیلمساز متاثر از جریان های اجتماعی یا همراه با این جریان ها، به تقویت آنها کمک می کند؟
هومن سیدی با بیان آنکه فیلم های اجتماعی به قصد جشنواره ها تولید می شوند گفت: اما برخی از این ها واقعا فیلم هستند. نظیر فیلم های فرهادی که بسیار دیدنی هستند. اما ما در این عرصه چوب دیگر فیلمسازان را می خوریم و همه را با یک چوب می رانند. من برای فیلمی مثل «سیزده» باید 6 ماه بجنگم تا اثبات کنم من را مثل دیگران نبینید. من به دنبال نمایش یک معضل اجتماعی هستم، ارائه راه حل کار من نیست چون من دکتر نیستم اما پاک کردن راه حل ساده ترین مسئله است. ما باید جرات داشته باشیم و درباره این مسائل خودمان حرف بزنیم.
سیدی با بیان خاطره ای گفت: در یکی از اکران های خارجی یکی از مخاطبان با تعجب از من پرسید مگر شما در ایران متالیکا گوش می دهید؟ مگر کافه دارید؟! این مسئله من را به گریه واداشت. گفتم درباره ایران چه تصوری کرده اید؟ چنین تصویری از ایران دارند. اصلاح این تصویر اصلا غلط نیست.
در ادامه فاطمی در پاسخ به سیدی گفت: این تصور غلط است که بگوئیم بر طبق نظریه مطابقت، فیلمساز تنها می تواند گزارشگر واقعیت باشد و بدون هیچ بارقه ای از امید، حرف بزند. چون زبان رسانه و سینما زبان ساخت است. او واقعیت را می سازد. اگر فیلمساز خود را صاحب رسالت بداند - حال آشکار یا پنهان - که به احیای اجتماعی کمک کند، باید طلوعی را در کنار غروب متصور شود و در کنار افول به اوجی هم اشاره کند.
این تحلیل گر افزود: امید یا ناامیدی به انتهای فیلم برنمی گردد، فضای درون فیلم در لایه های آن این مسئله را آشکار می کند. احیا یا برانگیختن برخی مفاهیم باید از درون فیلم بیرون آید.
سیدی در این زمینه بیان داشت: من خیلی اعتقادی به این جریان ندارم. در کنار هپی اند فیلم هایی که داریم و با پایان خوشی به پایان می رسد، یک فیلم بدون امید هم می توان متصور بود که مخاطب با تماشای آن حس کند یک خواب وحشتناک و کابوس را از سر گذاشته و بگوید خداروشکر که دچار این مسئله نیستم!
وی افزود: من نظرم این است که برخی مواقع نمایش جنبه های بد جامعه می تواند تاثیری مثبت بر مخاطب و جامعه بگذارد.
فاطمی پاسخ داد: تئوری کاشت و ایجاد مفاهیم طرحواره ها می گوید اگر مخاطب قرار باشد صرفا در برابر طرحواره هایی قرار بگیرد که از طلاق، جدایی، اعتیاد، فساد و ... قرار گیرد، مفهومی که در پس اولیه ذهن مخاطب قرار می گیرد همین موارد است. موضوع این است که در کنار بیان این مسائل چقدر برای مخاطب زمینه تامل درباره آنها را فراهم می کنیم؟
در ادامه بهروز افخمی بیان داشت: علی معلم ادعایی کرد که برایم جالب بود. او سال گذشته گفت: زنگ پایان سینمای اجتماعی سیاه نما جشنواره ای زده شد چون «ابد و یک روز» اوج این جنس سینما بود و بهتر از این نمی شود.
هومن سیدی در انتها بیان داشت: به نظرم این حرف شوخی است. چون امروز موفقیت های آقای فرهادی در جهان برای بسیاری انگیزه تلاش بیشتر در این مسیر می شود. و من با این بخش حرف آقای معلم مخالفم و حتما فیلمی بهتر از «ابد و یک روز» ساخته خواهد شد.