گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی، «هیهات» فیلم دل است. باید آن را با چشم دل دید. روایتهای هیهات، خاصاند و امروزی. تلاش میکنند پیوندی عمیق میان «عاشورا» و «دنیای معاصر» بسازند و رد حضور مکتب عاشورا را در زندگیهای امروز، بجویند. مهمترین نکته هیهات همین پیوند است و البته تنوع نگاه چهار کارگردان از نسل جوان سینمای ایران به پیرنگ عاشورا.
اپیزود اول: پیوند به حرم از پنجرههای ضریح
اولین روایت هیهات، حکایت مادری پیر است که سالها در حسرت زیارت کربلا مانده و حالا، گذر ضریح جدید حرم امام حسین(ع) از محل سکونتش، فرصتی است برای آنکه در انتهای عمر، دست کم ضریح جدید مولایش را زیارت کند. تلاشهای پسر پیرزن (با بازی خوب حامد بهداد) برای ایجاد این فرصت، ثمر نمیدهد و اقدام غریب و غیرقابل پیش بینی این پسر، درام اصلی این اپیزود را سروشکل میدهد. آنچه در این اپیزود «هیهات» بیش از هر چیز نمود مییابد، توجه به اهمیت و ابعاد ویژه مقوله «زیارت» است. هادی نائیجی در این اپیزود، میکوشد دنیای عاشقان اباعبدالله را، از منظری احساسی و البته جذاب کنکاش کند
.
اپیزود دوم: به یاد حضرت عباس (ع)
روایت دوم «هیهات» اما ایرانیترین روایت این فیلم است. داستان؛ با محوریت شخصیت «فرید موسوی»(با بازی حمید فرخ نژاد) از فرماندهان دوران دفاع مقدس شکل میگیرد .او که همراه خانوادهاش عازم زیارت اربعین است، در آستانه سفر با مسئله ای جدی مواجه میشود که جوانان زیادی برای حل آن، گام برداشته و ناکام ماندهاند. حاج فرید اما سفر اربعینش را نیمه تمام میگذارد و حماسهای میسازد که در لحظهلحظه آن، تلمیح و اشاره به حماسه حضرت عباس (ع) مشهود است. دانش اقباشاوی، در این اپیزود تلاش میکند روایتی امروزی و قابل درک از آدمهای دوران دفاع مقدس عرضه کند. او در «امروزی» کردن روایتش موفق است اما بعید است بتوان آن را به اندازه کافی«قابل درک» دانست. منطق داستانی این اپیزود کمی مبهم است و این ابهام، اندکی از شکوه قابل انتظار برای آن، میکاهد.
اپیزود سوم: به حلاوت بین الحرمین
روح الله حجازی، احساسیترین اپیزود هیهات را کارگردانی کرده است. روایتی که از همان ابتدا و با نمایش وضعیت سخت زندگی مردم عراق در دوران پس از جنگ، دل مخاطبش را میلرزاند و احساساتش را شعلهور میکند. داستان زندگی «آلا»، دختر خردسال عراقی و مادرش، در شرایط سخت مالی و بدون پدری که جانش را روی مینهای بجا مانده از جنگ جا گذاشته، به خودی خود پراحساس و غمگین است. حجازی اما با افزودن تصاویر نابی از بینالحرمین و حرم امام حسین (ع) در این اپیزود، عملاً آن را تبدیل به یک روضه تمام عیار تصویری کرده است. «آلا» ی قصه، با الهام از روحیه آزادگی و استقلال مادرش، که انگار میراث آنها از امام کربلاست، به جای گدایی اقدام به تولید مهر متبرک کربلا میکند و با فروش آنها، زندگیاش را رونق میبخشد .شاهکار این اپیزود اما، جملهای است که مادر آلا، در صحن حرم امام حسین(ع) به دخترش میگوید:«آدم نباید گدایی هرکسی رو بکنه. آدم باید گدایی کسانی رو بکنه که والا باشند....»
اپیزود چهارم: امروزی ترین
هادی مقدم دوست در فیلم اولش یعنی «سر به مهر» هم نشان داده بود که علاقه زیادی به استفاده از فضای مجازی در آثارش دارد. در آن فیلم، «وبلاگ» به عنوان مهمترین عرصه مجازی آن روزها، نقش مهم و مؤثری داشت و به مثابه یک شخصیت، در شکل گیری درام نقش آفرین بود. اپیزود چهارم «هیهات» هم مانند سربه مهر، امضای مقدم دوست را دارد و اینجا «تلگرام» است که نقش مهمی در شکل گیری درام ایجاد میکند. نرگس و فرزندش، برای دیدن مرتضی، که مدتهاست به عنوان پزشک زائرین در کربلا است، راهی این شهر میشوند اما نرگس همسرش را نمی یاید و از اینجاست که گفتگوهای پینگ پونگی ِ نرگس و مرتضی در تلگرام، آرامآرام مخاطب را با کاری که مرتضی در حال انجام آن است آشنا میکند. مخاطب، از دریچه تلگرام میبیند که مرتضای قصه، حالا مدافع حرم شده و در خط مقدم نبرد با تکفیریهاست. بی تعارف میتوان گفت این اولین، و یا حداقل زندهترین، تصویر از مدافعین حرم در سینمای ایران است. تصویری زنده، نزدیک و تا حد بسیار خوبی باورپذیر که در انتها، و با اشارهای متناسب به خطبه حضرت زینب(س) اوج میگیرد و پیوند عمیق میان مدافعین حرم و آموزههای عاشورا را عیان میسازد.
هیهات: یک تجربه بصری باارزش
خلاصه آنکه هیهات، یک تجربه جدید در سینمای ایران است که با نگاهی عمیق و متعهد، تصویری کم اغراق و خالی از کلیشههای مرسوم را از عاشورا به تصویر میکشد. استفاده از ظرفیت بصری شهر کربلا و همین طور روستاهای مرزی جنوب کشور، جغرافیای تصویری خوبی در فیلم ایجاد کرده و اختصار در بیان قصهها و تغییر مداوم فضای قصهها، مانع خستگی مخاطب میشود. تنوع در داستان پردازی و اشاره به برخی مشکلات مناطق مرزی(خاصه در اپیزود دوم) هم در نهایت کارکردهای اجتماعی اثر را تقویت کرده و ابعاد آن را گسترش میدهد. آنچه سینمای ایران بیش از اینها به آن نیاز دارد، گسترش و تعمیق نگاههای دینی، متعهد و البته غیر کلیشهای است. نگاههایی مانند آنچه در «هیهات» شاهد هستیم.