کد خبر:۵۵۲۹۳۲
گزارش/

در ۳ سال وزارت فانی چه بر سر دانش‌آموزان آمد؟/ خودکشی؛ جیغ، کتک و باقی قضایا

چرا باید در مدرسه‌ای در ایران اسلامی از روش‌هایی استفاده شود که شاید بتوان گفت در تاریخ تعلیم و تربیت بشر بی‌سابقه بوده و در هیچ جای جهان موردقبول نیست و منفور است؟

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، «آقا معلم یکی از دانش‌آموزان را که روی نیمکت نشسته؛ در کنار دیوار گیر می‌اندازد، دستش را می‌پیچاند و با مشت به جان او می‌افتد. لحظاتی بعد کفش‌های چرمی قهوه‌ای‌رنگ معلم بالا می‌رود و او باپاشنه‌ی کفش به سر و گردن دانش‌آموز می‌زند.» حادثه‌ای که این روزها کم‌وبیش در گوشه و کنار مدارس ما رخ می‌دهد. معضلی که به نظر می‌رسد دامن‌گیر نظام آموزشی ما شده و در آن به‌جای تربیت و تعلیم اسلامی؛ شاهد این هستیم که دانش‌آموزان با فنون جان‌سینا، ادوارد لزنر، آندرتیکر یا بیگ‌شو دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

سکانس اول؛ بیست‌و‌نهم مهر ماه 1392:

پسرک کلاس پنجم بود. با هزار امید و آرزوی پدر و مادرش به کلاس می‌آمد. سر کلاس نشسته بود ولی درسش را به هر دلیلی نخوانده و تکلیفش را انجام نداده بود. معلم، ۲۲ سال سابقه‌ی کار دارد و ریشی سفید کرده است. معلم وقتی وارد کلاس می‌شود؛ از دانش‌آموزان سؤال می‌کند و وضعیت تکالیف آنها را پیگیری می‌کند. وقتی‌که با دانش‌آموزی روبه‌رو می‌شود که تکلیف را انجام نداده و درس‌هایش را نخوانده؛ او را به باد کتک می‌گیرد. آقا معلم، دانش‌آموز ۱۱ ساله‌ی خود را به‌قدری می‌زند  که بینی‌اش خونریزی پیدا می‌کند و راهی بیمارستان می‌شود. آقا معلم می‌خواسته با این کار، دانش‌آموزش را درس‌خوان کند.

 

این مدرسه‌ی منطقه ۵ تهران در این زمینه سابقه‌ی درخشانی داشته و بی‌سابقه نیست. یک بار دیگر هم به مناسبت تولد جوادالائمه قرار بوده جشنی در حیاط مدرسه گرفته شود. دانش‌آموزان سر صف منتظر اجرای مراسم بودند. یکی از دانش‌آموزان نزد یکی از مسئولین مدرسه می‌رود و به او می‌گوید که فلانی من را اذیت کرده و می‌کند. مسئول مدرسه بر سر صف‌های کلاسی می‌آید به‌اشتباه دانش‌آموز خاطی را با پویای ۱۰ ساله اشتباه می‌گیرد و به سر او ضربه‌ی محکمی می‌زند و پویا هم نقش بر سنگ‌فرش‌های مدرسه می‌شود. بعد از آن‌هم پویا را جلوی صف می‌آورد در مقابل ۵۰۰ دانش‌آموز تحقیر می‌کند.                                         


سکانس دوم؛ بیست و سوم آذر ماه 1394:  
در یکی از مدارس الیگودرز استان لرستان؛ معلم با کت‌وشلوار قهوه‌ای رنگ یک دست وارد کلاس می‌شود. اینکه چه می‌شود و چه اتفاق می‌افتد بماند؛ اما فیلم منتشر شده‌ای که جنجال آفرید از آنجایی شروع می‌شود که معلم، یکی از دانش‌آموزان را که روی نیمکت نشسته؛ در کنار دیوار گیر می‌اندازد و دستش را می‌پیچاند و با مشت به جان او می‌افتد. لحظاتی بعد اما کودک که کاملاً در لاک دفاعی خود فرو رفته که شاید از حملات معلمش کمتر آسیب ببیند؛ با این صحنه روبه‌رو می‌شود که معلم کفش‌های چرمی قهوه‌ای رنگش را بالا می‌برد و با پاشنه به سر و گردن او می‌زند. کار به اینجا ختم نمی‌شود و یکی از دانش‌آموزان در حالی که کمر خود را گرفته و کج‌کج راه می‌رود؛ می‌آید و به‌سختی بر روی نیمکت می‌نشیند. معلم یکی دیگر از دانش‌آموزان را نیز جلوی کلاس و در گوشه‌ای از آن محاصره می‌کند و به جان او می‌افتد. همه‌ی این کارها ظاهراً در یک کلاس اتفاق می‌افتد. شاید در آن لحظاتی که یکی از دانش‌آموزان داشت مخفیانه از این صحنه‌ها در کلاس درس فیلم‌برداری می‌کرد؛ به این فکر می‌کرد که اگر آقا معلم از این کار او اطلاع پیدا کند احتمالاً چند حرکت خشن مثل حرکات باتیستا یا آندرتیکر در کشتی‌کج به او می‌زند و حساب او نیز با کرام الکاتبین می‌شود.

 

سکانس سوم؛ شانزدهم اردیبهشت 1395:   
آقا علی دانش‌آموز کلاس اول است. او از معلمش خیلی می‌ترسد. بار اولی نیست معلم او را تنبیه می‌کند. دو روز قبل؛ اثراتی بر روی لب‌های علی هفت ساله به جامانده بود. اثراتی که سوغات کلاس درس و آقا معلم بوده. این کار با اعتراض پدر علی مواجه می‌شود و آقا معلم هم قول می‌دهد که این کارها تکرار نشود. تعهد آقا معلم اما دو روز بیشتر دوام نمی‌آورد و پس دو روز؛ علی آقا راهی بیمارستان می‌شود، آن هم به خاطر تنبیه‌های معلم کلاس اولش. علی محمدی می‌گوید: «آقا معلم مرا برای اینکه مشق‌هایم را خوب انجام نداده بودم با چوب، کابل و خط کش فلزی زد.» آقا معلم چندین بار با چوب و خط کش فلزی بر پشت و کمر علی زده بود و با کابل هم دست‌های او را مورد نوازش قرار داده بود. پس‌ازاینکه معلم، علی را کمی گوش مالی می‌دهد؛ در کلاس را می‌بندد و دانش‌آموزان را تهدید می‌کند که علی را کتک بزنند وگرنه خودشان مورد عنایت مشت‌ها و لگدهای آقا معلم قرار می‌گیرند. کار به اینجا ختم نمی‌شود و آقا معلم وقتی می‌بیند که دانش‌آموزان کلاس اول توان کتک‌کاری درست حسابی را ندارند؛ می‌رود یکی از دانش‌آموزان کلاس دوم را می‌آورد تا به علی حال درست حسابی دهد. پس از این بوده که آقا معلم؛ علی را به حال خود رها می‌کند و به سراغ کار و زندگی‌اش می‌رود.

 

سکانس چهارم؛ بیست و دوم اردیبهشت 1395:   
استان خوزستان، شهرستان لالی، روستای جمال آباد، مدرسه‌ی شهید جمالپور.     
دبیر پرورشی دانش آموزان کلاس چهارم را جمع کرده تا به اجبار به آنها آموزش وضو و نماز دهد. دبیر پرورشی که در حال وضو گرفتن بوده و به بچه‌های ۱۰ ساله روش وضو گرفتن را یاد می‌داده؛ مسح پا را می‌کشد و بعدازآن سراغ مسح سر می‌آید. دانش‌آموز زرنگ کلاس متوجه اشتباه آقا معلم می‌شود و تذکر می‌دهد. دو سه دانش‌آموز که این اشتباه فاحش معلم را می‌بینند؛ بی‌اختیار خنده‌شان می‌گیرد. آقا معلم عصبانی می‌شود چند نفری را تنبیه فیزیکی می‌کند. حالا نوبت دانش‌آموز زرنگ کلاس می‌شود؛ همان‌که اشتباه آقا معلم را متذکر شده!! آقا معلم او را بیش از بقیه مورد عنایت قرار می‌دهد. با مشت و لگد به جان او می‌افتد و بعد از لحظاتی دانش‌آموز از فرط کتک خوردن بیهوش بر روی زمین می‌افتد. مدیر مدرسه از راه می‌رسد و با این صحنه مواجه می‌شود. خدا می‌داند که اگر مدیر نرسیده بود و جلوی کتک‌کاری‌های معلم را نمی‌گرفت؛ دانش‌آموز زرنگ کلاس جسم بیهوش‌اش به بیمارستان می‌رسید یا جسدش.

 

سکانس پنجم؛ هجدهم مهر ماه 1395:      
قیصر قادری امسال کلاس پنجم می‌رود. دبستان ادب، روستای خیرآباد بمپور استان سیستان و بلوچستان. طبق آخری خبرها؛ آقا قیصر براثر تنبیه بدنی معلمش پنج‌شش روزی را دربیمارستان ایرانشهر مهمان بوده.
 

سکانس ششم؛ نوزدهم مهر ماه 1395:       
مدرسه شهید چمران واقع در روستای مختارآباد شهرستان رودبار جنوب، استان کرمان.
در طول سه هفته‌ای که از شروع درس و مدارس می‌گذشت؛ مدیر مدرسه چندین بار به ده دانش‌آموز اخطار می‌دهد که شهریه‌ی ۳۰ هزار تومانی خود را پرداخت کنند. دانش‌آموزان اما شاید خجالت می‌کشیدند که بگویند ما توانایی پرداخت این مبلغ را نداریم و یا شاید هم گفته بودند و بقیه‌ی بچه‌ها هم می‌دانستند. آقا مدیر؛ بالاخره روز نوزدهم مهر؛ صبرش لبریز می‌شود و دانش‌آموزانی را که شهریه‌ی ۳۰ هزارتومانی را پرداخت نکرده بودند را شلاق می‌زند و سپس از مدرسه بیرون می‌کند. هرچند که وقتی این خبر به گوش رئیس آموزش‌وپرورش رودبار جنوب می‌رسد؛ او تکذیب می‌کند ولی فیلم‌های منتشرشده از حادثه دیدگان؛ چیز دیگری را بیان می‌کند. این در حالی است که طی سالیان گذشته بارها از مسئولین بلندپایه و پایین‌تر شنیده‌ایم که گفته‌اند دریافت هرگونه شهریه در مدارس غیرمجاز است!!!

 

سکانس هفتم؛ محرم سال 1395:            
دانش‌آموزان کلاس هشتم مدرسه‌ی طالقانی شهرستان کلاله؛ وقتی می‌بینند که معلمشان با تأخیر سر کلاس می‌آید؛ یک مراسم کوتاه سینه‌زنی در کلاس راه می‌اندازند. دانش‌آموزان قرار بوده شب در مراسم دهه‌ی اول محرم شرکت کنند و می‌خواستند تمرینی داشته باشند تا برای شب آمادگی کافی را کسب کنند. معلم به‌محض ورود به کلاس؛ می‌پرسد چه کسی بانی این کار بوده؟ یکی از دانش‌آموزان می‌گوید: «آقا اجازه؟ ما» معلم سه نفر از دانش‌آموزان را به باد کتک و فحش می‌گیرد، دوتای آنها پا به فرار می‌گزارند و یکی درحالی‌که داشته از پله‌های مدرسه فرار می‌کرده؛ سرش به دیوار می‌خورد و صدمه می‌بیند. یکی دیگر از دانش‌آموزان که در کلاس باقی‌مانده بود نیز همچنان مورد عنایت مشت و لگد آقا معلم قرا می‌گیرد. پدر یکی از مصدومین می‌گوید مسئولین مدرسه اصلاً جویای حال فرزند ما و نحوه‌ی رفتار معلم با آنها نشدند. این پدر می‌گوید: معلم اول همه‌چیز را انکار می‌کرد وی وقتی دانش‌آموزان به حرف آمدند مجبور شد همه‌چیز را بپذیرد و به رفتارش اعتراف کند. یکی از والدین نیز می‌گوید در فرایند شکایت از معلم خاطی؛ یکی از مسئولین آموزش‌وپرورش پیشنهاد می‌دهد که از شکایت‌تان صرف‌نظر کنید. البته طبق گفته‌ها این اولین باری نبوده که این معلم این‌گونه رفتارها را انجام داده است.                                            
 

چرا؟ این سؤال خیلی از کسانی است که از این اتفاقات مطلع می‌شوند. چرا باید در مداس ما از روش‌های قرون وسطایی استفاده شود؟ اسناد و مدارک نشان می‌دهد که متوسط سنی مدیران ارشد آموزش‌وپرورش حداقل پنجاه‌وسه سال است. جدای از این پرسش که جوانان تحصیل کرده ما کجا هستند که این مناصب به پیرمردها می‌رسد اما برای همه مشخص است که پیرمردهای ۵۳ ساله درک درستی از نیازهای نسل امروز ندارند. باید دید آیا روحانی در این یک سال باقی مانده فکری به حال بچه‌های این کشور خواهد کرد یا دوباره باید منتظر گزینه‌های سیاسی باشیم؟

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
علوی
Iran (Islamic Republic of)
۰۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
این دولت توی این چند ماهه آخر یادش افتاده که غیر از وزارت امور خارجه که اون هم فقط در مورد مذاکره برجامی تخصص داره، وزارتخانه دیگری هم داره و داره یکی یکی عوضشون میکنه
11
1
پربازدیدترین آخرین اخبار