گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، محمد نوروزی؛ این روزها همه منتظرند ببینند رئیس جمهور جدید آمریکا چه تصمیمی درباره برجام میگیرد. دونالد ترامپ قبل از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی دست یابد در تبلیغات انتخاباتی خود تاکید کرده بود که برجام را پاره خواهد کرد. چهره های سیاسی از برخی کشورهای مختلف دنیا و همچنین برخی چهرههای سیاسی داخلی جمهوری اسلامی در این باره به اظهار نظر پرداختهاند و احساس خیلیها این است که سیاست خارجی ترامپ مبهم است و معلوم نیست چقدر از آن ادعاهایی که وی قبل از مشخص شدن نتیجه انتخابات مطرح می کرد عملی شود. اما نکته مهم در این باره این است که بنا به عللی که در ذیل به آنها اشاره میشود محال است این اتفاق یعنی بیاعتنایی رئیس جمهور جدید آمریکا به توافق هستهای، صورت بگیرد.
اساسا آنچه مد نظر و هدف مهم آمریکا و رژیم صهیونیستی است و آن عبارت است از متوقف کردن حرکت جمهوری اسلامی، تا حد زیادی در بعد داخلی از راه توافق هستهای اتفاق افتاده است چرا که هم صنعت هستهای جمهوری اسلامی به حالت تعطیلی درآمده است، هم مسئولین دولتی ایران آن طور که دشمنان ایران اسلامی دوست دارند رفتار و اظهار نظر میکنند، هم وضعیت اقتصادی به علت رها کردن تولید در کشور به حال خود به حالت خیلی نگرانکنندهای مبتلا شده است، هم افکار خیلی از مردم ایران به علت ناکارآمدی و بدقولی مسئولین دچار ناامیدی از تغییر اساسی در وضعیت معیشتیشان شده است و هم خیلی موارد نگران کننده دیگر.
با وجود این شرایط که متاسفانه روز به روز بدتر و بدتر میشود باید گفت مگر ترامپ دیوانه است که برجام را پاره کند؟ البته به علت الفاظ و عباراتی که وی در زمان تبلیغات انتخاباتی به کار میبرد به وی لقب دیوانه دادهاند اما برعکس خلق و خوی برخی مسئولین در دولت فعلی، مسئولین دولت آمریکا علیرغم انتقاداتی که به هم دارند اما در سیاست خارجی و مسائل امنیتی خود با هم متحد هستند و دیوانهگری نمیکنند.
در واقع بزرگترین چالشی که ایالات متحده آمریکا در بعد خارجی با آن روبروست جمهوری اسلامی است و اکنون به دنبال سیاست خارجی منفعلانه دولت یازدهم این چالش هر روز بیشتر از قبل نرم تر و نرم تر میشود. متاسفانه بدون اینکه مقامات آمریکایی به خود زحمت زیادی بدهند خواستهای غربیها از قِبل برجام در حال اجرا شدن است. به عبارت دیگر مقامات غربی تمام سعی و تلاش خود را در زمان مذاکرات به کار بردند و آنچه هدفشان بود و کاملا به ضرر ملت ایران، در توافق هستهای به چنگشان آمد و اکنون بدون اینکه تلاش خاصی بکنند این عقبگرد از مسائل اساسی ملت ایران به راه خود ادامه میدهد. حال خودمان را به جای رئیس جمهور آمریکا بگذاریم؛ آیا این بازی را به هم میزنیم یا نه با خدعهای که از معمولا از صهیونیستها بر میآید و از جانب آنها هدایت میشود تظاهر به دیوانهگری مینماییم و در باطن همان میکنیم که اوباما کرد؟
انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا صرفا رنگ دولت این کشور را تغییر داده و باطن و ذات آمریکا به قوت خود باقی است. این تغییر رنگ نیز البته بنا به دلایلی که مجال پرداختن به آن در این یادداشت مهیا نیست، برای انسجام دولت آمریکا در این برهه ضروری بود. مردم آمریکا واقعا از جنگافروزی سیاستمدارانشان خسته شدهاند و برای اینکه مشارکت سیاسی در ایالات متحده افزایش یابد نیاز بود تا به شکلی دیگر و با حربهای متفاوت نسبت به سال 2008 مردم را به صحنه انتخابات سوق دهند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که مواضع عناصر داخلی همسو با بدخواهان مردم ایران همیشه با دیدگاههای آمریکایی ها هماهنگ است. اگر اصلاحطلبان نگران پاره کردن برجام هستند حتما ترامپ نیز به عنوان مقام اجرایی سیاست خارجی آمریکا نگران به هم خوردن این بازی سیاسی است که دولت یازدهم به وسیله آن توانست افکار برخی از مردم ایران را با خود همراه کند.
از سوی دیگر دیدگاه نتانیاهو درباره ترامپ نیز خود اثباتکننده این نظر است که ترامپ و اوباما و بوش و دیگر روسای جمهور آمریکا در اصل کارگزاری بیش نیستند. در واقع دولتهای ایالات متحده کارگزاری هستند که دستورات و نقشههای مقامات پشتپرده صهیونیستها را پیاده میکنند. نخست وزیر رژیم صهیونیستی صراحتا اعلام کرد که «ترامپ دوست واقعی اسرائیل است». حال از یک دوست آن هم دوست عناصر بسیار جدی مقامات صهیونیستی در اهداف خود، میتوان انتظار داشت در جهت مصلحت مردم ایران قدمی بردارند یا مانعی را از سر راه نظام اسلامی ایران کنار بزنند؟ تمام این مواردی که ذکر شد در حالی است که این مرد عیاش که اکنون در قامت یک رئیس جمهور ظاهر شده است قبلا احساس خود را نسبت به مسلمانان اعلام کرده است. بنابراین شاید ترامپ برای اینکه بهانه را از دست برخی بگیرد و اظهاراتی علیه برجام داشته باشد اما این مخالتها از این حد فراتر نخواهد رفت و این پازل که به سختی و مهارت زیاد چیده شده به هم نخواهد خورد.