کد خبر:۵۶۳۴۰۲
گزارش/

چرا اثر جدید نرگس آبیار فیلم خوبی نیست؟/ این نفس، عمیق نیست!

نرگس آبیار پیش از آن که به سینما روی بیاورد، رمان نویس بوده. و حالا هم بیشتر از اینکه یک کارگردان سینما باشد، خالق رمان‌های تصویری در مدیوم سینما است.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نرگس آبیار پیش از آن که به سینما روی بیاورد، رمان نویس بوده. و حالا هم بیشتر از اینکه یک کارگردان سینما باشد، خالق رمان‌های تصویری در مدیوم سینما است.  فیلم‌های او، شباهت زیادی به یک رمان دارند. شخصیت محور، مملو از فضاسازی‌های زنده و البته طولانی. آثار آبیار انگار خوانش بصری رمان‌هایش، به زبان دوربین در مدیوم سینما هستند. به جای دیالوگ جمله دارند و به جای قصه، روایت. کمتر هیجان آورند و جذابیتشان را نه از داستان گویی، که از جزئیات صحنه پردازی وام می‌گیرند.«نفس»هم، مثل شیار 143، چنین فیلمی است. یک روایت 110 دقیقه‌ای از زندگی «بهار». دختری که در میانه دهه 50 کودکی می‌کند و در جریان پیروزی انقلاب و دفاع مقدس، تجربه‌های ویژه‌ای را از سر می‌گذراند.

 

 

 

 

 

تصویرسازی همراه با تخیل

نفس پر از تصویرسازی است. تصاویر عموماً زنده و باورپذیری از زیست طبقه فرودست جامعه در دهه پنجاه. استفاده از المان‌های خاطره انگیزی مثل تولیدی «کفش بلّا» در کنار گریم‌هایی که شمایل تیپیک مردان دهه پنجاهی را یادآور می‌شوند، در نهایت اتمسفر قابل قبولی برای نفس ساخته است. گذشته از این موضوع، استفاده پررنگ از عنصر «تخیل» در روایت  باعث شده تا  نفس از نوآوری‌های فرمی و بصری هم خالی نباشد. با فیلمی مواجهیم که قصد دارد مقطع پیروزی انقلاب  و جنگ تحمیلی را، از دریچه نگاه خیال انگیز یک دختربچه هفت ساله بیان کند. این نحوه روایت تاریخ معاصر، تقریباً برای اولین بار است که در سینمای ایران استفاده می‌شود و شاید مهم‌ترین امتیاز نفس باشد.  دیگر نوآوری بصری فیلم، استفاده از انیمیشن‌هایی ساده برای تصویر کردن تخیل شخصیت اصلی فیلم است که  در بافت فیلم تنوع ایجاد کرده و یکنواختی برخی سکانس‌ها را کم می‌کند.

 

بازیگران خوب، فیلمنامه  بد!

ترکیب بازیگران «نفس»یک ترکیب غالباً تئاتری است و اگر از حضور چند دقیقه‌ای جمشید هاشم پور بگذریم، تقریباً هیچ چهره ستاره‌ای ندارد و مشهورترین بازیگر آن، مهران احمدی است. با این حال اما تقریباً تمام بازیگران از عهده نقش‌های خود به خوبی برآمده‌اند و تا حد زیادی مخاطب را غافلگیر می‌کنند. از جمله پانته‌آ پناهی‌ها که نقش مادربزرگ قصه را به شیوه خاص خودش، و با لحن غریبی که به صدایش می‌دهد، جذاب اجرا کرده. ساره نورموسوی، دختر خردسال فیلم، نمایش قابل قبولی از یک دختر خیال‌باف ماجراجو ارائه کرده و گذشته از اینها، نقش آفرینی کوتاه اما پر جزییات شبنم مقدمی در یک سکانس فیلم، آن‌قدر درخشان از آب در آمده که داوران جشنواره فجر را مجاب کند تا سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن را، در کنار فیلم زاپاس، به این نقش اختصاص دهند.

 

 

 

 

نفس اما هرقدر از حضور مؤثر بازیگرانش سود جسته، از ضعف‌های فیلمنامه‌اش آسیب جدی دیده. مهم‌ترین ایراد فیلمنامه «نفس»، نبود قصه است. این فیلم قصه ندارد و همه چیز را در جریان یک زندگی معمولی روایت می‌کند. رویدادها تقریباً هیچ سیر علّی- معلولی مشخصی ندارند و مخاطب را از هیچ نقطه‌ای به هیچ نقطه‌ای نمی‌رسانند. این، یک تعارض مهم با ذات سینماست و دلیل دیگری برای اینکه نفس، فراتر از مدیوم رمان نیست و هرگز به سینما نمی‌رسد.  گذشته از این، استفاده از کلیشه‌ای ترین عناصر ممکن برای نمایش ویژگی‌های شخصیتی «بهار» فیلم را تا حد یک کار تلویزیونی تنزل می‌دهد. بهار، در هفت سالگی کتاب‌های بزرگ‌ترها را می‌خواند و طبیعتاً، برای حفظ آکورد ِ انقلابی فیلم، باید این کتاب‌ها زمینه ضد طاغوتی داشته باشند. همین هم هست و در ادامه می‌بینیم که مدرسه و مادربزرگ، لابد نماد سلطنت و ارتجاع، با این کتاب خواندن‌های بهار مخالفت می‌کنند و قهرمان فیلم ما مجبور می‌شود مخفیانه کتاب بخواند. خط کلیشه‌ای دوم فیلم هم، به ماجرای تعویض معلم مدرسه برمی گردد که طی آن می‌بینیم معلم باوقار مدرسه، صرفاً به خاطر حفظ حجاب، جایش را به مرد سبیل کلفتِ بی قواره‌ای می‌دهد که با لباس نظامی سر کلاس می‌آید و بداخلاق است. این فقط دو کلیشه از کلیشه‌های کم خلاقیتی است که محتوای نفس با آنها مواجه است. درست برخلاف درخشش‌های فرمی، نفس در محتوا تقریباً خلاقیتی ندارد و شیرین زبانی‌های دختر قهرمان فیلم هم، حداکثر یک ربع دوام دارد و بعد از آن جذاب به نظر نمی‌رسد.  و از همه اینها عجیب‌تر، پایان بندی فیلم است که تمام زیبایی‌های نصفه و نیمه و خیال انگیزش را دود می‌کند و تلخی غیرقابل پذیرشی را به مخاطب تحمیل می‌کند. اتفاقی که در انتهای فیلم می افتد، قرار است تلخ باشد اما از شدت نچسبی، بیشتر گس است. نفس، مخاطب را در دریای زندگی یک خانواده معمولی رها می‌کند و در انتها، بدون مؤخره‌ی قابل دفاعی بیرون می‌آورد.

 

این فیلم، ملی است؟

سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه «ملی» جشنواره سی و چهارم فجر، به نفس رسید. طبیعتاً باید فیلمی این سیمرغ را دریافت کند که نگاه «ملی» در آن جاری باشد و به تقویت فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی کمک کند. نفس اما بعید است دارای چنین صلاحیتی باشد. فقط کافی است به سکانس‌های عزاداری محرم در این فیلم دقت کنیم. سکانس‌هایی که تصویری بدوی، واپس گرا و مشمئز کننده از عزاداری ماه محرم را تصویر کرده. تصاویری همراه با نوحه‌های نامفهوم، به راه افتادن کارناوال‌های بی قواره و البته عزاداری خالی از محتوا. آبیار، تنها المان نمایش دهنده عزاداری مردم ایران را، نه از عزاداری‌های پر حرارت و پر مغز در بحبوحه پیروزی انقلاب، که از مصیبت سرایی‌های غربتی‌های دهه پنجاه انتخاب کرده و این نگاه، هر اسمی که داشته‌باشد، شایسته کسب عنوان بهترین نگاه ملی نیست. علاوه بر این قسمت، فصل حضور بهار در کلاس قرآن و رفتار زننده و غیرانسانی معلم مکتب قرآن با شاگردانش؛ می‌تواند تصویری منفی و نفرت انگیز نسبت به تعلیم قرآن بسازد و آگاهانه یا ناآگاهانه، نگاهی منزجر کننده نسبت به  کلاس‌های مذهبی را ترویج می‌کند و حضور شخصیت مسلمان معتدل فیلم، یعنی داییِ بهار که در کسوت طلبه دیده می‌شود، نمی‌تواند فضای فیلم را تعدیل کند.

 

 

 

 

روی هم رفته به نظر می‌رسد نفس، با وجود برخی شایستگی‌های فرمی و تلاش پسندیده‌اش برای روایت متفاوت بخش‌هایی از تاریخ معاصر ایران، نمی‌تواند شایسته عنوان بهترین فیلم با نگاه ملی سال 95 سینمای ایران باشد. خاصه در جشنواره‌ای که آثار ماندگاری چون بادیگارد و ایستاده در غبار هم در آن حضور داشتند.



شیار 143، فیلم قبلی نرگس آبیار هم اگر بازی درخشان مریلا زارعی و تعریف و تمجیدهای حاتمی کیا نبود، نمی‌توانست فیلم موفقی به شمار رود و از پاشنه آشیل یکنواختی و بی قصه بودن رنج می‌بُرد. حالا نفس که نه نقش اولش به قوت شیار است و نه تحسین خاصی را همراه دارد، روی پرده است. با هر متر و معیاری که نگاه کنیم، نفس ِ آبیار چند قدمی پایین‌تر از اثر قبلی او می‌ایستد و البته از هر زاویه‌ای نگاه کنیم، نمی‌تواند فیلمی «ملی» قلمداد شود. نفس، هم می‌تواند خوب باشد و هم بد. فیلمی در نهایت متوسط که فرم خوبی دارد و محتوای ضعیفی.  آبیار، همچنان به فیلم‌سازی به سبک رمان، و درو کردن جوایز دولتی با همین الگو ادامه می‌دهد یا مسیر جدیدی را انتخاب می‌کند؟ باید منتظر ماند و دید!

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار