به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، روزنامه اصلاحطلب اعتماد از بودجهریزی دولت یازدهم انتقاد کرده است: از 56 هزار ميليارد تومان اعتبار عمراني در سال 1395 تنها يك پنجم آن محقق شده، اين ميزان ظرف چند سال حفظ خواهد شد. هر چند تصميمگيران معتقدند كه ما برنامهها را تصويب ميكنيم و هر جا پول داشتيم اجرا ميكنيم و هر جا پول نداشتيم اجرا نميكنيم اما اسم اين اقدام به لحاظ فني قانون نيست.
در تدوين برنامه ششم توسعه كه كار آن از سال 1393 آغاز شد؛ 25 بند را به عنوان پيشنويس سياستهاي برنامه پنجم به دولت ارايه دادند كه در عمل اين پيشنويس چندان مورد توجه قرار نگرفت و نهايتا صد بند ديگر به آن اضافه شد و به صورت مفصل به مجمع تشخيص و دولت ارايه و مقرر شد دولت شروع به تدوين برنامه كند. بخشي از افرادي كه در دولت بودند با توجه به سوابق برنامههاي قبلي اساسا تدوين برنامه را كار درستي نميدانستند و معتقد بودند ما در شرايطي نيستيم كه بتوانيم برنامه مناسبي را بنويسيم و به دلايل گوناگون برنامه چندان مهم تلقي نميشد. به عنوان مثال گزارش مربوط به وضعيت بازار نفت اواسط مرداد ماه به ستاد برنامه تقديم و بيان شد كه بازار نفت ثبات داشته و قيمت نفت حدود 80 دلار خواهد بود اما به فاصله يك ماه بهاي نفت نصف شد.
درنتيجه برخي در دولت مدعي شدند برنامهريزي در اين شرايط امكانپذير نخواهد بود و هدف اين بود كه اهداف برنامه دوباره تكرار نشود و آنچه به مجلس ميدهند لايحه احكام مورد نياز براي اجراي برنامه باشد. با روي كار آمدن مجلس دهم، از آن جايي كه آنچه به مجلس ارايه شد برنامه نبود بلكه لايحه بود كه منابع و مصارف دولت در آن ديده شده بود، نمايندگان مجلس را بر آن داشت كه پس از مدتي و از طريق مكاتباتي كه با دولت انجام دادند، چارهاي بجويند.
براي اعضاي قوه مقننه مشخص شد قرار نيست دولت تغييري در نگرش خود دهد پس در نخستين جلسه تلفيق عنوان برنامه را عوض كردند. اين تغيير كوچك البته دست مجلس را براي آنكه خود اقدام به تهيه يك برنامه توسعهاي كند باز كرد. هر چند با همه اين تفاسير عدم تفاهم راجع به تبيين وضعيت فعلي كشور، اولويتهاي كشور و راههاي رفع اين مشكلات بر روي اين برنامه سايه انداخته و مسلما نميتواند به طور كامل با وضعيت فعلي كشور تناسبي داشته باشد.
وابستگي بودجه به منابع نفتي انبوه طرحهاي عمراني نيمه تمام، حجم بالاي بدهي دولت و غير هدفمند بودن معافيتهاي مالياتي و نيز تعهد مالي بابت پرداخت يارانه نقدي و وجود دستگاههاي موازي و با بهرهوري پايين موجب شده تا انتظارات از برنامه ششم چندان قابل دسترس نباشد. دولت همه اين مسائل را به طور كامل ميشناسد و در صورتي كه همين مسير فعلي را ادامه دهد از سال دوم برنامه موجودي براي طرحهاي عمراني صفر ميشود و كسري تراز عملياتي هم 12 درصد رشد ميكند و دولت بدهكارتر از قبل خواهد شد.
هدفگذاري براي ايجاد انضباط مالي و نحوه نظارت بر عملكرد و هزينههاي دولت تا پايان برنامه ششم از طريق تعيين سقف ريالي براي درآمدهاي نفتي و تعيين سقف مخارج جاري دولت و تعين سقف مصارف سالانه دولت و اجازه تعديل 20 درصدي آن ميتواند موثر باشد و اگر بسياري از طرحها هم به نتيجه نرسند، مهم نيست زيرا به نفع كشور نبوده و اقتصادي نيستند اما اجازه به دولت براي بازنگري و غربالگري طرحهاي تملك داراييهاي سرمايهاي موجود و تعيين تكليف آنها ميتواند به اين موضوع كمك كند.
برنامه ششم هم در تراز همان برنامههاي قبلي است و دولت در محصول نهايي مشاركت كمتري دارد و مشاركت مجلس بيشتر است اما در طول برنامه ششم بار مالي دولت حتما اضافهتر خواهد شد. هر چند تصميمگيران معتقدند كه ما برنامهها را تصويب ميكنيم و هر جا پول داشتيم اجرا ميكنيم و هر جا پول نداشتيم اجرا نميكنيم، اما اسم اين اقدام به لحاظ فني قانون نيست زيرا قانون عموميت داشته و بايد ضمانت اجرايي داشته باشد.
آنچه ميتوان توصيه كرد اين است كه مطالب برنامه در صحن علني مجلس اصلاح شود و گروههايي راجع به هر كدام از اين مسائل اساسي تمركز جدي كنند و به برنامههاي بخشي و منطقهاي توجه شود و بحثهاي مهمي مانند آب و محيط زيست و بهرهوري كه مسائل كليدي در اقتصاد كشور هستند، بيشتر مورد توجه قرار گيرد. اگر قرار است مجلس و دولت نقششان مشخص شده باشد نبايد انرژيهاي يكديگر را مستهلك كنند و دانشگاهها نيز به صورت جديتر در بحث برنامهريزي براي كشور حضور داشته و روشها و نظرات خود را ارايه كنند.