به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سردار غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین و هیئت همراه،عصر امروز با خانواده شهید آتش نشان محسن قدیانی دیدار کردند.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین در این دیدار، ضمن ادای احترام به این شهید آتشنشان و قرائت فاتحهای با خانواده و بازماندگان این شهید، ابراز همدردی کرد.
سردار غیب پرور در ابتدای این دیدار گفت: خدمت رسیدیم که عرض تسلیت و تبریک خدمت شما خانواده محترم شهید والا مقام داشته باشیم و هم قدردان این عزیز شهید و خانواده ای باشیم که این شهید را تربیت و تقدیم جامعه کرد.
در ادامه این دیدار،سردار از پدر شهید قدیانی خواستند که کمی در باره شهید و نحوه شهادت این عزیز توضیح بدهند.پدر شهید قدیانی گفت: پسرم محسن بعد از خدمت سربازیش در بازار کار می کرد و به لطف رابط به یکی از صمیمی ترین دوستان آتش نشانش، یک فرم استخدامی آتشنشان پر کرد و پس از یک سال و طی دوره های آموزش، جذب آتشنشانی شد.
وی در ادامه افزود: ابندا در گروه امداد و نجات ایستگاه پل اهنگ کار می کرد و پس از شهادت دوست آتش نشانش "مهدی حاجی پور" در میدان قیام در تاسوعای همین سال، بسیار متاثر شدو همیشه میگفت برایم دعا کنید تا من هم شهید شوم و خواب شهادتش را هم دیده بود.
پدر شهید در ادمه تشریح کرد: محسن بسیار اهل نماز اول وقت و روزه، بچه مسجدی و هیئتی بود؛ همیشه از ما میخواست برایش دعا کنیم بلیطش برنده شود و ما میپرسیدیم کدام بلیط و او می گفت بلیط شهادت.
وی اظهار کرد: پسرم به همکارانش در ایستگاه آتش نشانی وصیت کرده بود اگر شهید شد، او را در کنار دوست صمیمیش یعنی شهید آتش نشان "محسن حاجی پور" دفن کنند که این امر حاصل نشد و در کنار شهیدان حادثه پلاسکو به خاک سپرده شد.
پدر شهید قدیانی درباره نحوه مطلع سدنش از شهادت پسرش گفت: ساعت 11.30 صبح روز پنجشنبه بود که در حال وضو گرفتن برای نماز بودم که بچه ها گفتند 2 طبقه ازساختمان پلاسکو خراب شده است. به مسجد رفتم و بعد از نماز به من گفتند تمام ساختمان خراب شده و ناگهان به من الهام شد محسن از پیش ما رفته است.
وی اضافه کرد: به خانه برگشتم و با ایستگاه آتش نشانی محسن تماس گرفتم و جویای احوال پسرم شدم و آنها گفتنداز ایستگاه ما 2 تیم اعزام شده اند و برای پیگیری ساعت 4 عصر تماس بگیرید.
این پدر شهید افزود:طی تماسی که با آتش نشانی داشتم، همکاران محسن در ایستگاه آتش نشانی به من گفتند،حاجی دعا کن. شب را تا صبح کنار تلویزیون بیدار بودم و اخبار را پیگیری می کردم.نگرانی در خانواده ام موج می زد. فردا صبح، به ایستگاه آتش نشانی و محل کار پسرم رفتیم و پیگیر احوال محسن شدیم و به ما گفتند که از دو نفر تیم اعزامی این ایستگاه، یکی برگشته ولی محسن برنگشته است. از همکار محسن که از محل حادثه برگشته بود، پیگیر پسرم شدم. گفت که من و محسن تا طبقه نهم با هم بودیم؛ طبقه نهم که رسیدیم، ساختمان لرزش هایی داشت.به محسن گفتم که ساختمان در حال خراب شدن است، محسن بدو...اما محسن گفت که تو برو، من می آیم و بعد از آن دیگر محسن را ندیدم.
وی در ادامه گفت: محسن، با فاصله 3 ماه از صمیمی ترین دوستش شهید شد؛ هر دو آتش نشان بودند و هر دو برای حفظ و جان و اموال مردم، از جان مایه گذاشتند و هر دو شهید شدند. از محسن، دو دختر به جای مانده است، یکی یک ساله و یکی 12 ساله.
این پدر شهید در پایان خاطر نشان کرد: پسرم، آخرین شهیدی بود که پیکرش از زیر آوار ساختمان پلاسکو خارج شد و از روی لباس قرمز رنگ آنش نشانی که به تن داشت، توانستند او را پیدا کنند.
در پایان، سردار غیب پرور گفت: این جوانان و شهدا، برکت انقلاب و بسیج هستند. این شهید، یک جوان پاک بود و خوب زندگی کرد و آرزوی شهادت داشت و راه برایش روشن بود و الگوی تمام جوانانی است که راه او را در پیش گرفته اند و در پایان برای خانواده اش آرزوی صبر دارم.